از خداوند متعال توفیق کافه ی مسلمانان و خصوص طبقه جوان را در محو استعمار وعمال خائن آن خواستارم .
30/6/54
درود بر جوانان:
درود بر جوانان حوزه ی علمیه ی بیدار قم وسایر حوزه ها که با سر افرازی به نهضت روحانیت ادامه ورونق دا دند.
درود برجوانان پر شور آگاه دانشگاههای ایران که با قیامهای هشیارانه ی پیاپی وفاداری خود را به اسلام بزرگ وکشور
عزیز خود ثابت کردند 2/11/56
جوانان متدین برومند:
از خداوند متعال عظمت اسلام را که کفیل وحید عدالت واستقلال ومدافع حقیقی مظلومان است .خواستارم وملت ایران خصوصا جوانان متدین برومندش را به خدای متعال میسپارم. 2/11/56
جوانان سربازان لایق میهن:
خداوند پشتیبان شما باشد .شما ها انشاءالله درآتیه برای اسلام وبرای کشور خودتان سرباز لایق انشاءالله باشید.
خداوند در تحت تربیت اسلام و تربیت امام زمان ـسلام الله علیه ـ و تربیت قرآن شما را یک جوانان برومند برای
ملت ما قرار بدهد .من به همه شما ارادت دارم اخلاص دارم محبت دارم شما از خود من هستید ومن هم از خود شما
شما.
امید به جوانها:
من به شما امید دارم . امید من به شما جوانان است. امید من به شما دبستانیهاست . امید من به شماست که انشاءالله مقدرات کشور ما بعدازاین در دست شماها باشد وشما وارث این کشور باشید . 18/1/58
نجات جوانان :
من امیدوارم که همه شما وهمه ی ملت ماراه سعادت را به پیش بگیرند وهمه سعادتمند بشوند و جوانهای ما از گرفتاریهایی که برایشان دارد منحرفی پیش می آورند نجات بدهد خدای تبارک وتعالی.خداوند شما را حفظ کند.
10/4/59
جوانان بی نظیر:
نظیر مجاهدین این زمان نظیر این جوانهای این زمان از اول تاریخ تا حالا نبوده است . اگر آنها بوده اند اما کم بودند.
28/9/61
جوانان مجاهدین مخلص:
اخلاص دارند خدمت می کنند به ایران و شما مجاهدینی هستید که اخلاص دارید خدمت میکنید به کشورتان و خداوند با شماست وشما را پیروز میکند. 1/6/62
ای برادر تا عمر جوانی وقوت در اختیار باقی است اصلاح نفس کن .اعتنا به این جاه وشرفها مکن این اعتبارات را زیر پا بگذار .تو آدم زاده ای صفت شیطان را از خود دور کن.
جدیت در جوانی :
از حالا که جوان هستید و قوای جوانی محفوظ است جدیت کنید به اینکه هوای نفس را از نفس خودتان خارج کنید .
همه گرفتاریها روی همین هوای نفس است . 28/4/62
حفظ کمالات عهد جوانی:
ممکن است که یک جوانی خیلی مهذب باشد .خیلی هم خوب باشد .لکن به تدریج برسد به اینکه یک وقت ظالم بشود . 15/8/62
شاه تمام آثار تمدن را به صورت فاسد کننده درآورد .سینما به صورت ترویج فساد شد واخلآق جوانها را فاسد کرد .مراکز فحشا را زیاد کرد و وسایل اعتیاد جوانان را فراهم ساخت جوانهای ما را به هروئین مبتلآا کرد . ما با اینها مخالفیم. 3/11/57
کوشش برای فساد جوانان:
در طول تاریخ و خصوصا این 50 سال اخر با تمام قوا کوشش کردند که این مملکت را وابسته کنند واز بین ببرند وهمه چیزش را فاسد کنند وجوانهای ما را فاسد کنند . 27/11/59
پشت پا زدن به فرهنگ منحط:
شما از جهت فرهنگی بر فرهنگ پوسیده ی شرق وغرب وفرهنگ منحط عصر شاهنشاهی که جوانان ما را فوج فوج به فساد میکشیدند و دانشگاههای ما را در خدمت غرب واحیانا شرق به پیش میبرد پشت پا زده اید .
25/5/64
تباهی نسل جوان:
آیا اشاعه فحشا در سراسر کشور ومراکز فساد از عشرتکده ها و قمار خانه ها و میخانه ها و مغازه های مشروب فروشی و سینما ها و دیگر مراکز که هر یک برای تباه کردن نسل جوان عاملی بزرگ بود در خاطرتان محو شده است؟
آیا رسانه های گروهی و مجلات سراسر فساد انگیز و روز نامه های آن رژیم را به دست فراموشی سپرده اید ؟
14/3/68
پخش مواد مخدر میان جوانان:
تریاک آوردن و پخش کردن بین مردم .هرویین آوردن و پخش کردن بین جوانهای ما .ملت ما را ایناز بین خواهد برد .
اینها خودشان قبل از اینکه آن عذاب الهی برایشان بیاید .قبل از اینکه آن شلاق الهی به آنها بخورد خودشان ملاحظه بکنند و نکنند .ترک کنند این را .این جنایت است این کشیدن جوانهای برومند ماست به از بین رفتن این فساد نفس است .این نسل را فاسد میکند .
حقوق زن
* اسلام به زنان آزادی داده است.
* اسلام با آزادی زن نه تنها موافق است، بلکه خود پایه گذار آزادی در تمام ابعاد وجودی زن است.
* تشیع نه تنها زنان را از صحنه زندگی اجتماعی طرد نمی کند، بلکه آنان را در جامعه، در جایگاه رفیع انسانی خود قرار می دهد.
* در نظام اسلامی، زن همان حقوقی را دارد که مرد دارد: حق تحصیل، حق کار، حق مالکیت، حق رأی دادن [و] حق رأی گرفتن.
* از [نظر] حقوق انسانی، تفاوتی بین زن و مرد نیست، زیرا که هر دو انسانند؛ و زن حق دخالت در سرنوشت خویش را همچون مرد دارد.
* زن مانند مرد آزاد است که سرنوشت و فعالیتهای خود را انتخاب کند.
* در نظام اسلامی، زن به عنوان یک انسان می تواند مشارکت فعال با مردان، در بنای جامعه اسلامی داشته باشد.
* اسلام زنها را نجات داده است از آن چیزهایی که در «جاهلیت» بود؛ آن قدری که اسلام به زن خدمت کرده است _ خدا می داند _ به مرد خدمت نکرده است.
* زنان از نظر اسلام نقش حساسی در بنای جامعه اسلامی دارند؛ و اسلام زن را تا حدی ارتقا می دهد که او بتواند مقام انسانی خود را در جامعه بازیابد و از حد «شی ء بودن» بیرون بیاید؛ و متناسب با چنین رشدی می تواند در ساختمان حکومت اسلامی مسئولیتهایی به عهده بگیرد.
* امروز باید خانمها وظایف اجتماعی خودشان را و وظایف دینی خودشان راعمل بکنند؛ و عفت عمومی راحفظ بکنند، و روی آن عفت عمومی کارهای اجتماعی و سیاسی را انحام بدهند.
* آنچه اسلام با آن مخالف است و آن را حرام می داند فساد است، چه از طرف زن باشد وچه از طرف مرد، فرقی نمی کند.ما می خواهیم زنان را از فسادی که آنها را تهدید می کند آزاد سازیم.
* ما می خواهیم زن در مقام والای انسانیت خودش باشد، نه ملعبه باشد.
* اسلام نمی خواهد که زن به عنوان یک شیء و یک عروسک در دست مردان باشد؛ اسلام می خواهد شخصیت زن را حفظ کند، و از او انسانی جدی و کارآمد بسازد.
* اسلام خواسته است که زن و مرد حیثیت انسانی شان محفوظ باشد.
* در اسلام، زن باید حجاب داشته باشد، ولی لازم نیست که چادر باشد، بلکه زن می تواند هر لباسی را که حجابش را به وجود آورد اختیار کند.
در دعاها و عزاداریهایمان برای ظهور آقا امام زمان(عج)و شادی شهدا و آمرزش و شادی روح گذشتگانمان هم دعا کنیم.
التماس دعا
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحیمْ حِدیث الْکِساء عَنْ فاطِمَةَ الزَّهْرآءِ عَلَیْهَاالسَّلامُ بِنْتِ رَسُولِاللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَ الِهِ قالَ سَمِعْتُ فاطِمَةَ اَنَّها قالَتْ دَخَلَ عَلَىَّ اَبى رَسُولُاللَّهِ فى بَعْضِ الْأَیَّامِ فَقالَ: اَلسَّلامُ عَلَیْکِ یا فاطِمَةُ فَقُلْتُ عَلَیْکَ السَّلامُ قالَ اِنّى اَجِدُ فى بَدَنى ضُعْفاً فَقُلْتُ لَهُ اُعیذُکَ بِاللَّهِ یا اَبَتاهْ مِنَ الضُّعْفِ فَقالَ یا فاطِمَةُ ایتینى بِالْکِساءِ الْیَمانىِّ وَ غَطّینى بِهِ فَاَتَیْتُهُ بِالْکِساءِ الْیَمانى فَغَطَّیْتُهُ بِهِ وَ صِرْتُ اَنْظُرُ اِلَیْهِ وَ اِذا وَجْهُهُ یَتَلَأْلَؤُ کَاَنَّهُ الْبَدْرُ فى لَیْلَةِ تَمامِهِ وَ کَمالِهِ فَما کانَتْ اِلَّا ساعَةً وَ اِذا بِوَلَدِىَ الْحَسَنِ قَدْ اَقْبَلَ وَ قالَ اَلسَّلامُ عَلَیْکِ یا اُمَّاهْ فَقُلْتُ وَ عَلَیْکَ السَّلامُ یا قُرَّةَ عَیْنى وَ ثَمَرَةَ فُؤادى فَقالَ یا اُمَّاهُ! اِنّى اَشُمُّ عِنْدَکِ رائِحَةً طَیِّبَةً کَاَنَّها رائِحَةُ جَدّى رَسُولِاللَّهِ فَقُلْتُ نَعَمْ اِنَّ جَدَّکَ تَحْتَ الْکِساءِ فَاَقْبَلَ الْحَسَنُ نَحْوَ الْکِساءِ وَ قالَ اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا جَدَّاهْ یا رَسُولَاللَّهِ، اَتَأْذَنُ لى اَنْ اَدْخُلَ مَعَکَ تَحْتَ الْکِساءِ قالَ: وَ عَلَیْکَ السَّلامُ یا وَلَدى وَ صاحِبَ حَوْضى قَدْ اَذِنْتُ لَکَ فَدَخَلَ مَعَهُ تَحْتَ الْکِساءِ فَما کانَتْ اِلَّا ساعَةً وَ اِذًا بِوَلَدِىَ الْحُسَیْنِ قَدْ اَقْبَلَ وَ قالَ اَلسَّلامُ عَلَیْکِ یا اُمَّاهُ فَقُلْتُ وَ عَلَیْکَ السَّلامُ یا قُرَّةَ عَیْنى وَ ثَمَرَةَ فُؤادى فَقالَ لى یا اُمَّاهْ اِنّى اَشُمُّ عِنْدَکِ رائِحَةً طَیِّبَةً کَاَنَّها رائِحَةُ جَدّى رَسُولِاللَّهِ فَقُلْتُ نَعَمْ، اِنَّ جَدَّکَ وَ اَخاکَ تَحْتَ الْکِساءِ فَدَنَا الْحُسَیْنِ نَحْوِ الْکِساءِ وَ قالَ اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا جَدَّاهُ اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا مَنِ اخْتارَهُ اللَّهُ اَتَأْذَنُ لى اَنْ اَکُونَ مَعَکُما تَحْتَ الْکِساءِ؟ فَقالَ وَ عَلَیْکَ السَّلامُ یا وَلَدى وَ یا شافِعَ اُمَّتى، قَدْ اَذِنْتُ لَکَ فَدَخَلَ مَعَهُما تَحْتَ الْکِساءِ فَاَقْبَلَ عِنْدَ ذْلِکَ اَبُوالْحَسَنِ عَلِىُّ بْنُ اَبىطالِبٍ وَ قالَ اَلسَّلامُ عَلَیْکِ یا بِنْتَ رَسُولِاللَّهِ فَقُلْتُ وَ عَلَیْکَ اَلسَّلامُ یا اَبَاالْحَسَنِ وَ یا اَمیرَالْمُؤْمِنینَ فَقالَ یا فاطِمَةُ اِنّى اَشُمُّ عِنْدَکِ رائِحَةً طَیِّبَةً کَاَنَّها رائِحَةُ اَخى وَ ابْنِ عَمّى رَسُولِاللَّهِ فَقُلْتُ نَعَمْ هاهُوَ مَعَ وَلَدَیْکَ تَحْتَ الْکِساءِ فَاَقْبَلَ عَلِىٌّ نَحْوِ الْکِساءِ وَ قالَ اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا رَسُولَاللَّهِ اَتَأْذَنُ لى اَنْ اَکُونَ مَعَکُمْ تَحْتَ الْکِساءِ قالَ لَهُ وَ عَلَیْکَ اَلسَّلامُ یا اَخى وَ یا وَصِیّى وَ خَلیفَتى وَ صاحِبَ لِوائى قَدْ اَذِنْتُ لَکَ فَدَخَلَ عَلِىٌّ تَحْتَ الْکِساءِ ثُمَّ اَتَیْتُ نَحْوَ الْکِساءِ وَ قُلْتُ اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا اَبَتاهْ یا رَسُولَاللَّهِ اَتَأْذَنُ لى اَنْ اَکُونَ مَعَکُمْ تَحْتَ الْکِساءِ قالَ وَ عَلَیْکِ السَّلامُ یا بِنْتى وَ بِضْعَتى قَدْ اَذِنْتُ لَکِ فَدَخَلْتُ تَحْتَ الْکِساءِ فَلَمَّا اکْتَمَلْنا جمیعاً تَحْتَ الْکِساءِ اَخَذَ اَبى رَسُولُاللَّهِ بِطَرَفَىِ الْکِساءِ وَاَوْمى بِیَدِهِ الْیُمْنى اِلَى السَّماءِ وَ قالَ اَللَّهُمَّ اِنَّ هؤُلاءِ اَهْلُ بَیْتى وَ خاصَّتى وَ حامَّتى، لَحْمُهُمْ لَحْمى وَ دَمُهُمْ دَمى یُؤْلِمُنى ما یُؤْلِمُهُمْ وَ یَحْزُنُنى ما یَحْزُنُهُمْ اَنَا حَرْبُ لِمَنْ حارَبَهُمْ وَ سِلْمٌ لِمَنْ سالَمَهُمْ، وَ عَدُوٌّ لِمَنْ عاداهُمْ وَ مُحِبٌّ لِمَنْ اَحَبَّهُمْ اِنَّهُمْ مِنّى وَ اَنَا مِنْهُمْ فَاجْعَلْ صَلَواتِکَ وَ بَرَکاتِکَ وَ رَحْمَتَکَ وَ غُفْرانَکَ وَ رِضْوانَکَ عَلَىَّ وَ عَلَیْهِمْ وَ اَذْهِبْ عَنْهُمُ الرِّجْسَ وَ طَهِّرْهُمْ تَطْهیراً فَقالَ اللَّهَ عزَّ وَ جَلَّ: یا مَلائِکَتى وَ یا سُکَّانَ سَمواتى اِنّى ما خَلَقْتُ سَماءً مَبْنِیَّةً، وَ لا اَرْضاً مَدْحِیَّةً وَ لا قَمَراً مُنیراً وَ لا شَمْساً مُضیئَةً وَ لا فَلَکاً یَدُورَ وَ لا فُلْکاً یَسْرى اِلَّا فى مَحَبَّةِ هؤُلاءِ الْخَمْسَةِ الَّذینَهُمْ تَحْتَ الْکِساءِ فَقالَ الْأَمینُ جَبْرَئیلُ یا رَبِّ وَ مَنْ تَحْتَ الْکِساءِ فَقالَ اللَّهُ عزَّ وَ جَلَّ هُمْ اَهْلُ بَیْتِ النُّبُوَّةِ وَ مَعْدِنُ الرِّسالَةِ وَ هُمْ فاطِمَةُ وَ اَبُوها وَ بَعْلِها وَ بَنُوها فَقالَ جَبْرَئیلُ یا رَبِّ اَتَأْذَنُ لى اَنْ اَهْبِطَ اِلَى الْأَرْضِ لِأَکُونَ مَعَهُمْ سادِساً فَقالَ اللَّهُ نَعَمْ، قَدْ اَذِنْتُ لَکَ فَهَبَطَ الْأَمینُ جَبْرَئیلُ وَ قالَ اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا رَسُولَاللَّهِ اَلْعَلِىُّ الْأَعْلى یُقْرِئُکَ السَّلامَ وَ یَخُصُّکَ بَالتَّحِیَّةِ وَ الْإِکرامِ، وَ یَقُولُ لَکَ وَ عِزَّتى وَ جَلالى اِنّى ما خَلَقْتُ سَماءً مَبْنِیَّةً وَ لا اَرْضاً مَدْحِیَّةً وَ لا قَمَراً مُنیراً وَ لا شَمْساً مُضیئَةً وَ لا فَلَکاً یَدُورُ وَ لا بَحْراً یَجْرى وَ لا فُلْکاً یَسْرى اِلَّا لِأَجْلِکُمْ وَ مَحَبَّتِکُمْ وَ قَدْ اَذِنَ لى اَنْ اَدْخُلَ مَعَکُمْ فَهَلْ تَأْذَنُ لى یا رَسُولَاللَّهِ فَقالَ رَسُولَاللَّهِ وَ عَلَیْکَ السَّلامُ یا اَمینَ وَحْىِاللَّهِ، نَعَمْ، قَدْ اَذِنْتُ لَکَ فَدَخَلَ جَبْرَئیلُ مَعَنا تَحْتَ الْکِساءِ فَقالَ جَبْرَئیلُ لَأَبى اِنَّ اللَّهَ قَدْ اَوْحى اِلَیْکُمْ یَقُولُ اِنَّما یُریدُ اللَّهُ لِیُذْهِبَ عَنْکُمُ الرِّجْسَ اَهْلَ الْبَیْتِ وَ یُطَهِّرَکُمْ تَطْهیراً فَقالَ عَلِىٌّ لِأَبى یا رَسُولَاللَّهِ، اَخْبِرْنى ما لِجُلوُسِنا هذَا تَحْتَ الْکِساءِ مِنَ الْفَضْلِ عِنْدَاللَّهِ فَقالَ النَّبِىُّ وَالَّذى بَعَثَنى بِالْحَقِّ نَبِیّاً وَاصْطَفانى بِالرِّسالَةِ نَجِیّاً ما ذُکِرَ خَبَرُنا هذا فى مَحْفِلٍ مِنْ مَحافِلٍ اَهْلِ الْأَرْضِ وَ فیهِ جَمْعٌ مِنْ شیعَتِنا وَ مُحِبّینا اِلَّا وَ نَزَلَتْ عَلَیْهِمُ الرَّحْمَةُ وَ حَفَّتْ بِهِمُ الْمَلائِکَةُ وَاسْتَغْفَرَتْ لَهُمْ اِلى اَنْ یَتَفَرَّقُوا فَقالَ عَلِىٌّ: اِذاً وَاللَّهِ فُزْنا وَ فازَ شیعَتُنا وَ رَبِّ الْکَعْبَةِ فَقالَ أَبى ثانِیاً یا عَلِىُّ وَالَّذى بَعَثَنى بِالْحَقِّ نَبِیّاً، وَاصْطَفانى بِالرِّسالَةِ نَجِیّاً ما ذُکِرَ خَبَرُنا هذا فى مَحْفِلٍ مِنْ مَحافِلِ اَهْلِ الْأَرْضِ وَ فیهِ جَمْعٌ مِنْ شیعَتِنا وَ مُحِبّینا وَ فیهِمْ مَهْمِّومٌ اِلَّا وَ فَرَّجَ اللَّهُ هَمَّهُ وَ لا مَغْمُومٌ اِلَّا وَ کَشَفَ اللَّهُ غَمَّهُ وَ لا طالِبُ حاجَةٍ اِلَّا وَ قَضَى اللَّهُ حاجَتَهُ فَقالَ عَلِىٌّ اِذاً وَاللَّهِ فُزْنا وَ سُعِدْنا وَ کَذلِکَ شیعَتُنا فازُوا وَ سُعِدُوا فِى الدُّنْیا وَالْأخِرَةِ وَ رَبِّ الْکَعْبَةِ
زیارت حضرت فاطمه(س)
یا ممتحنة امتحنک اللَّه الذى خلقک قبل ان یخلقک، فوجدک لما امتحنک صابرة، و زعمنا انَّا لک اولیاء و مصدِّقون، و صابرون لکلِّ ما اتانا به ابوک صلى اللَّه علیه و اله، و اتى به وصیُّه، فانَّا نسئلک ان کنَّا صدَّقناک، الا الحقتنا بتصدیقنا لهما، لنبشر انفسنا بانَّا قد طهرنا بولایتک. و مستحب است نیز آنکه بگوید: السَّلام علیک یا بنت رسولاللَّه، السَّلام علیک یا بنت نبىاللَّه، السَّلام علیک یا بنت حبیباللَّه، السَّلام علیک یا بنت خلیلاللَّه، السَّلام علیک یا بنت صفىاللَّه، السَّلام علیک یا یا بنت امیناللَّه، السَّلام علیک یا بنت خیر خلقاللَّه، السَّلام علیک یا بنت افضل انبیاء اللَّه و رسله و ملائکته، السَّلام علیک یا بنت خیر البریة، السَّلام علیک یا سیدة نساء العالمین من الاولین والاخرین، السَّلام علیک یا زوجة ولى اللَّه و خیر الخلق بعد رسولاللَّه، السَّلام علیک یا امَّ الحسن والحسین سیدى شباب اهلالجنة، السَّلام علیک ایَّتها الصدیقة الشَّهیدة السَّلام علیک ایتها الرَّضیة المرضیَّة، السَّلام علیک ایتها الفاضلة الزکیة، السَّلام علیک ایتها الحوراء الانسیَّة، السَّلام علیک ایتها التَّقِیَّةُ النَّقِیَّة، السَّلام علیک ایَّتها المحدَّثة العلیمة السَّلام علیک ایتها المظلومة المغصوبة، السَّلام علیک ایَّتها المضطهدة المقهورة، السَّلام علیک یا فاطمة بنت رسولاللَّه و رحمة اللَّه و برکاته، صلى اللَّه علیک و على روحک و بدنک اشهد انک مضیت على بینة من ربک، و ان من سرک فقد سر رسولاللَّه صلى اللَّه علیه و اله، و من جفاک فقد جفا رسولاللَّه صلى اللَّه علیه و اله، و من اذاک فقد اذى رسولاللَّه صلى اللَّه علیه و اله، و من وصلک فقد وصل رسولاللَّه صلى اللَّه علیه و اله، و من قطعت فقد قطع رسولاللَّه صلى اللَّه علیه و اله، لانک بضعة منه و روحه الذى بین جنبیه، کما قال صلى اللَّه علیه و اله، اشهد اللَّه و رسله و ملائکته انى راض عمن رضیت عنه، ساخط على من سخطت علیه، متبرء ممن تبرئت منه، موال لمن والیت، معاد لمن عادیت، مبغض لمن ابغضت، محب لمن احببت، و کفى باللَّه شهیدا و حسیبا و جازیا و مثیبا. پس صلوات مىفرستى بر حضرت رسول و ائمه اطهار علیهمالسلام. مؤلف گوید: که ما در روز سوم جمادى الآخرة زیارتى دیگر براى حضرت فاطمه صلواتاللَّهعلیها نقل کردیم و علماء نیز زیارت مبسوطى براى آن مظلومه نقل کردهاند و آن مثل همین زیارت است که از شیخ نقل کردیم اول آن: (السَّلام علیک یا بنت رسولاللَّه) است تا (اشهد اللَّه و رسله و ملائکته) که از اینجا به بعد به این نحو است: اشهد اللَّه و ملائکته انى ولى لمن والاک، و عدو لمن عاداک، و حرب لمن حاربک، انا یا مولاتى بک و بابیک و بعلک، و الائمة من ولدک موقن، و بولایتهم مؤمن، و لطاعتهم ملتزم، اشهد ان الدین دینهم، والحکم حکمهم، و هم قد بلغوا عن اللَّه عزَّ و جلَّ، و دعوا الى سبیلاللَّه بالحکمة والموعظة الحسنة، لا تاخذهم فى اللَّه لومة لائم، و صلوات اللَّه علیک و على ابیک و بعلک، و ذریتک الائمة الطاهرین، اللهم صل على محمد و اهل بیته، و صل على البتول الطاهرة، الصدیقة المعصومة، التقیة النقیة، الرضیة المرضیة، الزکیة الرشیدة، المظلومة المقهورة، المغصوبة حقها، الممنوعة ارثها، المکسورة ضلعها، المظلوم بعلها، المقتول ولدها، فاطمة بنت رسولک و بضعة لحمه، و صمیم قلبه، و فلذة کبده، و النخبة منک له، والتحفة خصصت بها وصیه، و حبیبة المصطفى، و قرینة المرتضى، و سیدة النساء، و مبشرة الاولیاء، حلیفة الورع والزهد، و تفاحة الفردوس، والخلد التى شرفت مولدها بنساء الجنة، و سللت منها انوار الائمة، و ارخیت دونها حجاب النبوة، اللهم صل علیها صلوة تزید فى محلها عندک و شرفها لدیک، و منزلتها من رضاک، و بلغها منا تحیة و سلاما، و اتنا من لدنک فى حبها فضلا و احسانا، و رحمة و غفرانا انک ذوالعفو الکریم. مؤلف گوید: که شیخ در تذهیب فرمود: که آنچه روایت شده در فضل زیارت آن معظمه بیشتر است از آنکه احصاء شود. و علامه مجلسى از مصباحالانوار نقل کرده که از حضرت فاطمه صلواتاللَّهعلیها روایت شده که فرمود: پدرم با من فرمود: که هر که بر تو صلوات بفرستد بیامرزد حق تعالى او را و محلق سازد
التماس دعا
بهترین موقع دعا کردن
یکى از مهمترین و لازمترین امور زندگى یک مؤمن ارتباط برقرار کردن با خدا از طریق دعا و نیایش است در زندگى اولیاء خدا دعا جایگاه اساسى و ویژه دارد و بخش مهمى از بهترین اوقات آنها اختصاص به دعا و نیایش دارد.
در قسمت دعا، انبوهى از دعاهایى که از ناحیه مقدس حضرت زهرا علیهاالسلام رسیده فهرستوار نقل کردیم. اما یکى از مسائل دیگر در مورد دعا رعایت آداب دعا از جمله زمان دعا است. اولیاء خدا مترصد اوقات بودند و بهترین زمانها را براى دعا انتخاب مىنمودند در اینجا به روایتى مىپردازیم که یکى از اوقات مناسب براى دعا را فاطمه زهرا علیهاالسلام به ما در قول و عمل معرفى مىکنند.
قالت فاطمه الزهرا علیهاالسلام:
سمعت النبى صلى اللَّه علیه و آله، ان فى الجمعة لساعة لا یراقبها رجل مسلم یسال اللَّه عز و جل فیها خیرا الا اعطاه ایاه قالت فقلت: یا رسولاللَّه اى ساعة هى؟ قال اذا تدلى نصف عین الشمس للغروب قال و کانت فاطمة علیهاالسلام تقول لغلامها: اصعد على الضراب فاذا رایت نصف عین الشمس قد تدلى للغروب فاعلمنى حتى ادعو. (1)
(فاطمه زهرا علیهاالسلام مىفرماید: از پیامبر صلى اللَّه علیه و آله شنیدم، در روز جمعه ساعتى است که هیچ مسلمانى مراقب آن نبوده که حاجت خیرى از خداى عزوجل بخواهد مگر آنکه حاجت او را برآورده ساخته است. فاطمه علیهاالسلام مىگوید عرض کردم یا رسولاللَّه آن چه ساعتى است؟ فرمود: آن هنگامى است که نصف قرص خورشید در موقع غروب پنهان شود. پس از آن فاطمه به غلام خود فرمود: بر فراز بام درآى و چون دیدى نصف قرص خورشید در هنگام غروب پنهان شد به من خبر ده تا دعا کنم.)
استغاثه به آن حضرت با دعا و نماز
الاستغاثة الیها علیهاالسلام بالصلاة والدعاء
عن الصادق علیهالسلام: اذا کانت لاحدکم استغاثة الى اللَّه تعالى، فلیصل رکعتین، ثم یسجد و یقول:
یا مُحَمَّدُ یا رَسُولَاللَّهِ، یا عَلِىُّ یا سَیِّدَ الْمُؤْمِنینَ وَ الْمُؤْمِناتِ، بِکُما اَسْتَغیثُ اِلَى اللَّهِ تَعالى، یا مُحَمَّدُ یا عَلِىُّ اَسْتَغیثُ بِکُما، یا غَوْثاهُ بِاللَّهِ وَ بِمُحَمَّدٍ وَ عَلِىٍّ وَ فاطِمَةَ- و تعدّ الائمة علیهمالسلام- بِکُمْ اَتَوَسَّلُ اِلَى اللَّهِ تَعالى.
فانک تغاث من ساعتک انشاءاللَّه تعالى.
الاستغاثة الیها علیهاالسلام بالصلاة والدعاء
عن الصادق علیهالسلام: اذا کانت لک حاجة الى اللَّه تعالى و تضیق بها ذرعاً، فصلّ رکعتین، فاذا سلّمت کبّر اللَّه ثلاثاً، و سبّح تسبیح فاطمة علیهاالسلام، ثم اسجد و قل مائة مرة:
یا مَوْلاتى فاطِمِةُ، اَغیثینى.
ثم ضع خدّک الأیمن على الارض و قل مثل ذلک، ثم عد الى السجود و قل ذلک مائة مرة و عشر مرّات، و اذکر حاجتک، فان اللَّه یقضیها.
الاستغاثة الیها علیهاالسلام بالصّلاة والدعاء
تصلّى رکعتین، ثم تسجد و تقول: یا فاطِمَةُ- مائة مرة، ثم تضع خدّک الایمن على الارض و قل مثل ذلک، و تضع خدّک الایسر على الارض و تقول مثله، ثم اسجد و قل ذلک مائة و عشر دفعات، و قل:
یا امِناً مِنْ کُلِّ شَىْءٍ وَ کُلُّ شَىْءٍ مِنْکَ خائِفٌ حَذِرٌ، اَسْاَلُکَ بِاَمْنِکَ مِنْ کُلِّ شَىْءٍ وَ خَوْفِ کُلِّ شَىْءٍ منْکَ، اَنْ تُصَلِّىَ عَلى مُحَمَّدٍ وَ الِ مُحَمَّدٍ وَ اَنْ تُعْطِیَنى اَماناً لِنَفْسى وَ اَهْلى وَ مالى وَ وَلَدى، حَتَّى لا اَخافُ اَحَداً وَ لا اَحْذَرُ مِنْ شَىْءٍ اَبَداً، اِنَّکَ عَلى کُلِّ شَىْءٍ قَدیر.
الاستغاثة الیها علیهاالسلام بالدعاء
تقول خمسمائة و ثلاثین مرة:
اَللَّهُمَّ صَلِّ عَلى فاطِمَةَ وَ اَبیها، وَ بَعْلِها وَ بَنیها، بِعَدَدِ ما اَحاطَ بِه عِلْمُکَ.
الاستغاثة الیها علیهاالسلام بالدعاء
اِلهى بِحَقِّ فاطِمَةَ وَ اَبیها، وَ بَعْلِها وَ بَنیها، وَ السِّرِّ الْمُسْتَوْدَعِ فیها.
(ترجمه فارسى)
استغاثه به آن حضرت با نماز و دعا
از امام صادق علیهالسلام روایت شده: هر کدام از شما استغاثهاى به خداوند داشتید، دو رکعت نماز گذارده، آنگاه سجده نموده و گوئید:
اى محمد اى پیامبر خدا، اى على اى آقاى زنان و مردان مؤمن، به شما از خداوند طلب یارى مىجویم، اى محمد اى على به شما از خداوند فریادرسى مىطلبم، اى فریادرس به خدا و به محمد و على و فاطمه- و تمامى ائمه علیهمالسلام را نام برده- با شما به خداوند توسّل مىجویم.
که در همان لحظه حاجتت برآورده مىشود.
استغاثه به آن حضرت با نماز و دعا
از امام صادق علیهالسلام روایت شده: هرگاه حاجتى داشتید که نسبت به آن بسیار در سختى قرار گرفتهاید، دو رکعت نماز گذارده، پس از نماز سه بار تکبیر گفته، آنگاه تسبیح حضرت زهرا علیهاالسلام را بگوید، سپس سجده کرده و صد بار بگو:
اى مولاى من اى فاطمه، بفریادم رس.
آنگاه گونه راستت را بر زمین قرار ده و همین ذکر را تکرار کن، آنگاه دوباره سجده کن و صد و ده بار آنرا بگو، و حاجتت را ذکر کن، خداوند حاجتت را برآورد.
استغاثه به آن حضرت با نماز و دعا
دو رکعت نماز مىخوانى، آنگاه سجده کرده و صد بار مىگوئى: اى فاطمه، سپس گونه راستت را بر زمین نهاده و همین ذکر را مىگوئى، آنگاه گونه چپ خود را بر زمین نهاده و آن را تکرار مىنمائى، آنگاه سجده کرده و صد و ده بار آن را ذکر نموده، و مىگوئى:
اى آنکه از هر چیز در امنیت بوده و هر چیز از تو در خوف و هراس مىباشد، به امنیتت از هر چیز و هراس هر چیز از تو، از تو مىخواهم که بر محمد و خاندانش درود فرستى و در جان و خاندان و اموال و فرزندانم به من امنیتى عطا نمائى که از کسى نترسم و هرگز از چیزى هراسى به دل راه ندهم، تو بر هر چیز قادرى.
استغاثه به آن حضرت با دعا
پانصد و سى بار بگو:
خداوندا! بر فاطمه و پدرش و شوهرش و فرزندانش، به اندازه آنچه علمت بدان احاطه دارد، درود فرست.
استغاثه به آن حضرت با دعا
بار الها! به حق فاطمه و پدرش و شوهرش و فرزندانش و سرّى که در او به امانت نهاده شده است.
از کتاب مفاتیح الجنان مرحوم محدث قمى رضوان الله تعالى علیه
دلیل دیگری که « ولیّة اللّه » بودن حضرت صدّیقه سلام اللّه علیها را اثبات می کند، استقلال اوست در موضوع صلوات فرستادن بر آن حضرت و کیفیّت زیارتش، که همانند صلوات بر پیامبر اکرم و امیر المؤمنین و حسنین و زیارت آنان است؛ یعنی همانگونه که به صلوات بر آن چهار وجود مقدّس و زیارتشان امر شده است، نسبت به حضرت زهرا نیز در این موارد، همگان مأمور و مأجورند. فاطمه سلام اللّه علیها که مشمول آیة تطهیر و از اهل بیت پیامبر اکرم ـ یعنی آل محمّد صلّی اللّه علیه و آله و سلّم است ـ ، کیفیّت صلوات بر او را رسول خدا به صراحت چنین بیان داشته است:
« بر من صلوات بَتراء (= ناقص، دُم بریده و بریده شده) نفرستید، سؤال شد: یا رسول اللّه صلوات بتراء چیست؟ فرمود: اینکه (بر من صلوات بفرستید و) بگویید « اللّهمّ صلّ علی محمّد » ولی دربارة آل من ساکت باشید. شما باید بگویید: « اللّهمّ صلّ علی محمّد و آل محمّد ».
صلواتی که شامل علی، فاطمه و حسنین علیهم السّلام نباشد، مقطوع و بریده است و مورد قبول خدا و رسولش نمی باشد. لذا حضرت صدّیقة زهرا هم ردیف و برابر افرادی است که جمیع مسلمین با ایمان جهان ـ از شیعه و سنّی ـ هر شبانه روز در تشهّد نمازهای پنجگانه بر او درود می فرستند؛ و او در این مقام، همتای محمّد بن عبداللّه، و علی و حسنین صلوات اللّه علیهم است؛ و همین لزوم صلوات بر فاطمه سلام اللّه علیها در هنگام اقامة نماز یک منقبت و فضیلت ساده نیست، بلکه نشانگر مرتبة اعلی و منصب والای آن حضرت است که اینچنین در جَنب صاحبان رسالت و امامت قرار گرفته است. بدون تردید باید فاطمه، خود ولیّة اللّه و دارای مقام ولایت بوده باشد، تا هم ردیف و همتای اولیاء خدا، مورد خضوع و مشمول صلوات و درود جمیع مؤمنین جهان در هر زمان و مکان باشد.
التماس دعا
بشارت بهشت رفتن به شیعیان زهرا سلام اللّه علیها
چنانکه رسول اکرم به شیعیان امیر المؤمنین و فرزندان معصومش بشارت بهشت را داده است و در منقبت و عظمت مقام آنان مطالبی بیان داشته اند، نسبت به شیعیان زهرا سلام اللّه علیها نیز عیناً با ذکر همان مناقب مژده بهشت داده اند. شیعه یعنی تابع و پیرو و اقتدا کننده. شیعة علی کسی است که از علی علیه السّلام هدایت می یابد و همراه او و متمسّک و دست به دامان اوست. شیعة فاطمه در اخبار عیناً در ردیف شیعیان علی است. گاه پیامبر اکرم در مدح شیعیان امیر المؤمنین سخن می گوید، و گاه در منقبت شیعیان فاطمه سلام اللّه علیها و همین روش رسول خدا نشانگر این است که حضرت زهرا خود استقلال دارد و دارای کرامات و مقام والا و صاحب ولایت کبری می باشد.
جابر ابن عبداللّه از رسول خدا صلّی اللّه علیه و آله و سلّم روایت می کند که فرمود:
« هنگامی که روز قیامت فرا رسد، دخترم فاطمه سوار بر ناقه ای از ناقه های بهشتی وارد عرصة محشر می شود که مهار آن ناقه از مروارید درخشان و چهارپای آن از زمرّد سبز، دنباله اش از مشک بهشتی، چشمهایش از یاقوت سرخ، و بر فراز آن قبّه ای ( خیمه ای ) از نور، که بیرون آن از درونش و درون آن از بیرونش نمایان است. فضای داخل آن قبّه، انوار عفو الهی و خارج آن خیمه، پرتو رحمت خدایی است. بر فرازش تاجی از نور که دارای هفتاد پایه است از درّ و یاقوت که همانند ستارگان درخشان در افق آسمان نورافشانند. از جانب راست آن مرکب هفتاد هزار ملک، و از طرف چپ آن هفتاد هزار فرشته است ـ و جبرئیل در حالی که مهار ناقه را گرفته است ـ با صدای بلندی ندا می کند :
نگاه خود فراسوی خویش گیرید، و نظرها به پایین افکنید، این فاطمه دختر محمّد است که عبور می کند. در آن هنگام حتّی انبیا و صدّیقین و شهدا همگی از ادب، دیده فرو می گیرند؛ تا اینکه فاطمه عبور می کند و در مقابل عرش پروردگارش قرار می گیرد؛ آنگاه از جانب خدا جلّ جلاله ندا می شود: ای محبوبة من، و ای دختر حبیب من، بخواه از من آنچه می خواهی؛ تا عطایت کنم و شفاعت کن هر که را که مایلی تا قبول فرمایم.
در جواب عرضه می دارد: ای خدای من، و ای مولای من، دریاب ذرّیّة مرا،شیعیان مرا، پیروان مرا، دوستان مرا، و دوستان ذرّیّة مرا. بار دیگر از جانب حق خطاب می رسد: کجا هستند ذرّیّة فاطمه و پیروان او؟ کجایند دوستدارانش و دوستداران ذرّیّة او؟ در آن هنگام جماعتی به پیش می آیند و فرشتگان رحمت آنان را از هر سوی در میان می گیرند. و فاطمه در حالی که پیشگام آنهاست، همگی را همراه خود به بهشت وارد می فرماید ». (۲۹)
و این مطلبی است که از اخباری که در علّت نامگذاری حضرت صدّیقه سلام اللّه علیها به اسامی « فاطمه» و « بتول» وارد شده است نیز می توان استفاده کرد. در کتاب ذخائر العقبی می خوانیم:
« پیامبر اکرم به فاطمه فرمود: آیا می دانی چرا اسم تو را فاطمه نهاده اند؟ علی عرض کرد: خودتان بفرمایید سبب این تسمیه چیست. پیامبر اکرم فرمود: سبب این است که خدای تعالی فاطمه و شیعیان او را از آتش روز قیامت منقطع و دور نگه داشته است ». (30)
قسطلّانی که یکی از علمای بزرگ عامّه است، چنین نقل می کند: : « نسائی و خطیب بغدادی از پیامبر روایت کرده اند که فرمود: [ فاطمه به این دلیل فاطمه نامیده شده که خدای تبارک و تعالی او و دوستانش را از آتش منقطع و دور گردانیده است]؛ و ابن اثیر می گوید: [ او را بتول نامیده اند، زیرا از نظر تدیّن و فضیلت و اصالت از تمام زنان عصر خویش جدا و ممتاز بوده است؛ و همچنین گفته شده که تسمیة او به بتول به این دلیل است : که فاطمه دل از دنیا گسسته و به خدای خویش پیوسته است ]». (31)
چنانکه گفته شد «فاطمه» و «بتول» در حقیقت هر دو یک معنی دارند که به فرمایش پیامبر اکرم حاکی از این است که حضرت فاطمه و فرزندانش و شیعیان او در روز قیامت از آتش منقطع و دورند. خدا ما را نیز از شیعیان فاطمه سلام اللّه علیها قرار بدهد، ان شاء اللّه.
زهرا سلام اللّه علیها یکی از علل آفرینش
در این موضوع، اخبار بسیاری از فریقین شیعه و سنّی روایت شده است که به موجب آنها ثابت می شود حضرت صدّیقه سبب آفرینش عالم بوده است، همانگونه که پدر بزرگوارش، امیر المؤمنین و حسنین علّت خلقت بوده اند. ما برخی از اخبار مربوط به این موضوع را در بخش اوّل در ذیل آیات شریفه ذکر کردیم و اینک حدیثی در اثبات این مطلب که راوی آن ابو هریره است:
« رسول خدا فرمود : هنگامی که خدای تعالی حضرت آدم ابوالبشر را آفرید و از روح خود در او بدمید، آدم به جانب راست عرش نظر افکند، آنجا پنج شبح غرقه در نور به حال سجده و رکوع مشاهده کرد، عرض کرد:« خدایا قبل از آفریدن من، کسی را از خاک خلق کرده ای؟ خطاب آمد: نه، نیافریده ام. عرض کرد: پس این پنج شبح که آنها را در هیئت و صورت همانند خود می بینم چه کسانی هستند؟ خدای تعالی فرمود: این پنج تن از نسل تو هستند، اگر آنها نبودند تو را نمی آفریدم، نامهای آنان را از اسامی خود مشتقّ کرده ام ( ومن خود آنان را نامگذاری کرده ام )، اگر این پنج تن نبودند، نه بهشت و دوزخ را می آفریدم و نه عرش و کرسی را، نه آسمان و زمین را خلق می کردم و نه فرشتگان و انس و جنّ را.
منم محمود و این محمّد است، منم عالی و این علیّ است، منم فاطر و این فاطمه است، منم احسان و این حسن است، و منم محسن و این حسین است. به عزّتم سوگند، هر بشری اگر به مقدار ذرّة بسیار کوچکی کینه و دشمنی هر یک از آنان را در دل داشته باشد، او را در آتش دوزخ می افکنم... یا آدم، این پنج تن، برگزیدگان من هستند و نجات و هلاکت هر کس وابسته به حبّ و بغضی است که نسبت به آنان دارد. یا آدم، هر وقت از من حاجتی می خواهی، به آنان توسّل کن.
ابوهریره می گوید ، پیامبر اکرم در ادامة سخن فرمود: ما پنج تن کشتی نجاتیم، هر کس با ما باشد نجات یابد، و هر کس که از ما روگردان شود هلاک گردد. پس هر کس حاجتی از خدا می خواهد به وسیلة ما اهل بیت از حضرت حق تبارک و تعالی مسئلت نماید ».
این حدیث را شیخ الاسلام حموینی در فرائد، حافظ خوارزمی در مناقب و چند تن دیگر از دانشمندان اهل سنّت نقل کرده اند.