در این روز غمزده، کبوتر دل را در همای حرم با صفای حضرت جواد علیه السلام روانه میکنیم تا دیده را به ضریح او روشنایی بخشیده، دل و جان را غبارروبی و منور نمائیم. از خداوند یکتا میخواهیم تا در دریای بیکران بخشش حضرت جوادالائمه غرقمان سازد. دستهای نیازمند و خالیمان را ملتمسانه به سوی آستان مقدسش بلند میکنیم شاید نظری به این عاشقان درگاهشان انداخته و پاسخی دهند:
سلام بر تو اى ولى خدا
سلام بر تو اى حجت خدا
سلام بر تو اى نور خدا در تاریکیهاى زمین
سلام بر تو اى فرزند رسول خدا
سلام بر تو و بر پدران (پاک) تو
سلام بر تو و بر فرزندانت
سلام بر تو و بر دوستانت گواهى دهم که به راستى تو
برپاداشتى نماز را و بدادى زکات را و امر به معروف و نهى از منکر کردى
و تلاوت کردى قرآن را چنانچه باید و جهاد کردى در راه خدا آن طور که شاید
و شکیبا بودى بر آزار مردم در مورد (کار) خدا تا مرگت فرا رسید آمدهام به درگاهت براى زیارت
در حالى که عارفم به حق تو و دوست دارم دوستانت را و دشمنم با دشمنانت پس شفاعت مرا بنما در پیشگاه پروردگارت.
اکنون که به یاد غربت آن امام عزیز، قطراتی نقره فام بر روی گونههایتان نشسته و دلهایتان شکسته است محتاجین به دعا را فراموش نکنید.
مفاتیح الجنان
برای شفای هر مریضی دو رکعت نماز حاجت توسل به حضرت جواد الائمه بخواند و بعدا یکصد و چهل و شش مرتبه بگوید:
(ماشاء اللّه لا حول و لا قوة الا باللّه)
اگر در ساعتی که منسوب به آن حضرت است باشد بسیار مفید و ساعت آن را از نماز عصر تا دو ساعت بعد از آن تشخیص داده اند که مورد استجابت است.
پنجم : عمل امّ داوود که عمده اعمال این روز است و براى برآمدن حاجات و کشف کُرُبات و دفع ظلم ظالمان مؤ ثّر است و کیفیّت آن بنا بر آنچه در مصباح شیخ است آنست که چون خواهد این عمل را بجا آورد روزه بگیرد روز سیزدهم و چهاردهم و پانزدهم را پس در روز پانزدهم نزد زوال غسل کند و چون وقت زوال داخل شود نماز ظهر و عصر را بجا آورد در حالتیکه رکوع و سجودشان را نیکو کند و در موضع خلوتى باشد که چیزى او را مشغول نسازد و انسانى با او تکلّم ننماید پس چون از نماز فارغ شود رو به قبله کند و بخواند حمد را صد مرتبه و سوره اخلاص را صد مرتبه و آیة الکرسى را ده مرتبه و بعد از اینها بخواند سوره انعام و بنى اسرائیل و کهف و لقمان و یَّس و صافّات و حَّم سجده و حَّمعَّسَّق و حَّم دخان و فتح و واقعه و مُلْک و نَّ وَ اِذَا السَّماَّءُ انْشَقَّتْ و ما بعدش را تا آخر قرآن و چون از اینها فارغ شود بگوید در حالتى که رو به قبله باشد:
پس سجده کن بر زمین و بر خاک بگذار دو طرف روى خود را و بگو :
و کوشش کن که اشک بریزد چشمهاى تو اگر چه بقدر سرمگسى (سوزنى ) باشد بدرستى که این علامت استجابت است
روز مبارکى است و در آن چند عمل است .
اوّل : غسل
دوّم : زیارت حضرت امام حسین علیه السلام از ابن ابى بصیر منقول است که گفت سؤ ال کردم از حضرت امام رضاعلیه السلام که در چه ماه زیارت کنیم امام حسین علیه السلام را فرمود در نیمه رجب و نیمه شعبان .
سیّم : نماز سلمان به نحویکه در روز اوّل گذشت .
چهارم : چهار رکعت نماز بخواند و بعد از سلام دست خود را پهن کند و بگوید :
روایت است که هر صاحب غمى این دعا را بخواند حقّ تعالى او را از اندوه و غم آسایش بخشد
بدانکه مستحبّ است در هریک از ماه رجب وشعبان ورمضان آنکه در شب سیزدهم دو رکعت نماز بگذارند درهر رکعت حمد یک مرتبه و یس و تَبارَکَ المُلْکُ و توحید بخوانند .
در شب چهاردهم چهار رکعت به دو سلام به همین کیفیّت .
درشب پانزدهم شش رکعت به سه سلام به همین کیفیّت از حضرت صادق علیه السلام مرویست که هر که چنین کند جمیع فضیلت این سه ماه را دریابد و جمیع گناهانش غیر از شرک آمرزیده شود.
اوّل ایّام البیض است و ثواب بسیارى براى روزه این روز و دو روز بعد وارد شده و اگر کسى خواهد عمل اُمّ داوُد بجا آورد باید این روز را روزه بگیرد و در این روز بنا بر مشهور بعد از سى سال از عام الفیل ولادت با سعادت حضرت امیر المؤ منین علیه السلام در میان کعبه مُعَظَّمه واقع شده است
شب شریفى است و در آن چند عملست .
اوّل: غسل
دوّم : احیاء آن به عبادت چنانکه علاّمه مجلسى فرموده .
سیّم : زیارت امام حسین علیه السلام .
چهارم : شش رکعت نماز که در شب سیزدهم ذکر شد .
پنجم : سى رکعت نماز در هر رکعت حمد و ده مرتبه توحید و این نماز را سید از حضرت رسول صَلَّى اللَّهِ عَلِیهِ وَ اله نقل کرده با فضیلت بسیار .
ششم : دوازده رکعت نماز هر دو رکعت بیک سلام و در هر رکعت هر یک از سوره حمد و توحید و فلق و ناس و آیة الکرسى و قَدْر را چهار مرتبه بخواند و بعد از سلام چهار مرتبه بگوید :
اَللّهُ اَللّهُ رَبّى لا اُشْرِکُ بِهِ شَیْئا وَلا اَتَّخِذُ مِنْ دُونِه وَلِیّا
و هر چه مى خواهد بخواند و این نماز را بدین طریق سیّد از حضرت صادق علیه السلام روایت کرده و لکن شیخ در مصباح فرموده روایت کرده داود بن سرحان از حضرت صادق علیه السلام که فرمود بجا مى آورى در شب نیمه رجب دوازده رکعت نماز مى خوانى در هر رکعت حمد و سوره و چون فارغ شدى از نماز مى خوانى بعد از آن حمد و معوذتین و سوره اخلاص و آیة الکرسى را چهار مرتبه و مى گوئى بعد از آن :
سُبْحانَ اللّهِ وَالْحَمْدُ لِلّهِ وَلا اِلهَ اِلا اللّهُ وَاللّهُ اَکْبَرُ چهار مرتبه
پس مى گوئى:
اَللّهُ اَللّهُ رَبّى لا اُشْرِکُ بِهِ شَیْئا وَ ما شاَّءَ اللّهُ لا قُوَّةَ اِلاّ بِاللّهِ الْعَلِىِّ الْعَظیمِ
و بجا مى آورى در شب بیست و هفتم نیز مثل این را .
لیلهالرغائب
شب جمعهی اول ماه رجب که به نام «لیلهالرغائب» (شب آرزوها) معروف است، دارای عمل ویژه و منحصر به فردی است که البته ثواب آن هم فوق العاده و بینظیر است. از جمله فضیلت نماز این شب آنکه گناهان بسیار بسبب او آمرزیده شود و آنکه هر که این نماز را بگذارد چون شب اوّل قبر او شود حقّ تعالى بفرستد ثواب این نماز را بسوى او به نیکوتر صورتى با روى گشاده و درخشان و زبان فصیح پس با وى گوید اى حبیب من بشارت باد تو را که نجات یافتى از هر شدّت و سختى گوید تو کیستى بخدا سوگند که من روئى بهتر از روى تو ندیدم و کلامى شیرینتر از کلام تو نشنیده ام و بوئى بهتر از بوى تو نبوئیدم گوید من ثواب آن نمازم که در فلان شب از فلان ماه از فلان سال بجا آوردى آمدم امشب بنزد تو تا حقّ تو را ادا کنم و مونس تنهائى تو باشم و وحشت را از تو بردارم و چون در صور دمیده شود من سایه بر سر تو خواهم افکند در عرصه قیامت پس خوشحال باش که خیر از تو معدوم نخواهد شد هرگز وکیفیت آن چنان است که روز پنجشنبه اوّل آن ماه را روزه میدارى چون شب جمعه داخل شود ما بین نماز مغرب و عشاء دوازده رکعت نماز مى گذارى هر دو رکعت به یک سلام و در هر رکعت از آن یک مرتبه حمد و سه مرتبه اِنّا اَنْزَلْناهُ و دوازده مرتبه قُلْ هُوَ اللّهُ اَحَدٌ مى خوانى و چون فارغ شدى از نماز هفتاد مرتبه مى گوئى اَللّهُمَّ صَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ النَّبِىِّ الاُْمِّىِّ وَعَلى آلِهِ پس به سجده مى روى و هفتاد مرتبه مى گوئى سُبُّوحٌ قُدُّوسٌ رَبُّ الْمَلائِکَةِ وَالرُّوحِ پس سر ازسجده برمیدارى وهفتاد مرتبه مى گوئى رَبِّ اغْفِرْ وَارْحَمْ وَتَجاوَزْ عَمّا تَعْلَمُ اِنَّکَ اَنْتَ الْعَلِىُّ الاَعْظَمُ پس باز به سجده مى روى و هفتاد مرتبه مى گوئى سُبُّوحٌ قُدّوُسٌ رَبُّ الْمَلائِکَةِ وَالرُّوحِ پس حاجت خود را مى طلبى که انشاءالله برآورده خواهد شد و بدان نیز که در ماه رجب زیارت حضرت امام رضاعلیه السلام مندوبست و اختصاصى دارد چنانچه عمره در این ماه فضیلت دارد و روایت شده که تالى حجّ است در فضیلت و منقول است که جناب علىّ بن الحسین علیه السلام مُعْتَمِر شده بود در ماه رجب و شبانه روز نماز در نزد کعبه مى گذاشت و پیوسته در سجده بود در شب و روز و این ذکر از آن حضرت شنیده مى شد که در سجده مى گفت : عَظُمَ الذَّنْبُ مِنْ عَبْدِکَ فَلْیَحْسُنِ الْعَفْوُ مِنْ عِنْدِکَ.
. مطمئنم اگر ثواب آن را بدانید هیچ وقت آن را ترک نمیکنید. گرچه اهل معرفت عبادت را فقط برای رضایت خدا انجام میدهند؛ به قول حافظ:
تو بندگی چو گدایان به شرط مزد مکن
که خواجه خود روش بندهپروری داند
به هرحال این شب، شب ویژهای برای اهل دل و ارباب معرفت است که جا دارد مراجعهای به کتاب شریف المراقبات (اعمال سال) مرحوم میرزا جوادآقا ملکی تبریزی بفرمایید.
برای حسن ختام این قسمت از بحث، بخشی از سفارش پیر اهل سلوک، میرزا جوادآقا را تبرکاً نقل میکنیم:
... یکی از مراقبتهای مهم در این ماه، به یاد داشتن حدیث «فرشتهی دعوتکننده» میباشد که از پیامبر صلیاللهعلیهوآلهوسلم روایت شده است. پیامبر اکرم صلیاللهعلیهوآلهوسلم فرمود: خدای متعال در آسمان هفتم فرشتهای را قرار داده که به او «دعوتکننده» گفته میشود. هنگامی که ماه رجب فرا میرسد، این فرشته در هر شب این ماه تا صبح میگوید: خوشا به حال تسبیح کنندگان خدا، خوشا به حال فرمانبرداران خدا،
خدای متعال میفرماید: من همنشین کسی هستم که با من همنشینی کند، فرمانبردار کسی هستم که فرمانبردارم باشد و بخشندهی کسی هستم که از من طلب بخشش کند.
ماه، ماه من، بنده، بندهی من و رحمت، رحمت من است. هرکس در این ماه مرا بخواند، او را اجابت میکنم. هرکس از من درخواستی کند، به او عطا میکنم و هرکس از من هدایت بخواهد او را هدایت میکنم! این ماه را رشتهای بین خود و بندگانم قرار دادم که هرکس آن را بگیرد، به من خواهد رسید.
اگر توفیق پیدا کردید و این نماز را خواندید برای من و خواهرم هم دعا کنید.مخصوصا برای شادی روح خواهرم التماس دعا دارم.
1- اگه همه مردم
امام هادی علیه السلام فرمودند:
لو سلک الناس وادیا شعبا لسلکت وادی رجل عبد الله وحده خالصا
اگر همه مردم مسیری را انتخاب کنند و در آن گام نهند ، من به راه کسی که تنها خدا را خالصانه می پرستد خواهم رفت
(بحار الانوار ، ج 78 ، ص 245)
امام هادی علیه السلام فرمودند:
من کان علی بینة من ربه هانت علیه مصائب الدنیا و لو قرض و نشر
هر که بر طریق خداپرستی محکم و استوار باشد، مصائب دنیا بر وی سبک آید، گر چه تکه تکه شود.
(تحف العقول ، ص 511)
3- دشمنی با روزها
از حضرت ابوالحسن امام علی بن محمد نقی علیه السلام در مورد فرمایش پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم که فرموده اند( لا تعادوا الایام فتعادیکم) یعنی با روزها دشمنی نکنید که با شما دشمنی خواهند کرد سوال شد
امام هادی علیه السلام فرمودند:
آری منظور از ایام ما هستیم به سببب ما آسمان ها و زمین برپاست پس:
سبت ( شنبه) نام رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم است و احد ( یکشنبه) نام امیر المومنین علیه السلام و اثنین ( دوشنبه) حسن و حسین علیهما السلام و ثلثاء ( سه شنبه) علی بن الحسین ( سجاد) و محمد بن علی ( باقر) و جعفر بن محمد ( صادق) علیهم السلام و اربعاء ( چهارشنبه) موسی بن جعفر ( کاظم) و علی بن موسی( رضا) و محمد بن علی( جواد) و من – علی بن محمد( هادی) – علیهم السلام و خمیس ( پنج شنبه فرزندم حسن ( عسگری) علیه السلام و جمعه فرزند فرزندم می باشد و به سوی اوست که گروه حق جمع می شوند و همان است که زمین را پر از عدل و داد می کند، چنان که از ظلم و ستم پر شده باشد ،
و این است معنی ایام و این که در دنیا با آنها دشمنی نکنید که در آخرت با شما دشمنی خواهند کرد.
کمال الدین ج 2 ص 393 به نقل از مکیال المکارم
4- نکوهش افراد در تملق
امام هادی علیه السلام به کسی که در ستایش از ایشان افراط کرده بود فرمودند:
أقبل علی شأنک، فإن کثرة الملق یهجم علی الظنة، و اذا حللت من أخیک فی محل الثقة فاعدل عن الملق الی حسن النیة.
از این کار خودداری کن که تملق بسیار، بدگمانی به بار آورد و اگر برادر مؤمنت مورد اعتماد تو واقع شد، از تملق او دست بردار و حسن نیت نشان ده.
(مسند الامام الهادی، ص 302)
5- خوشبین باشیم یا نه ؟
امام علی نقی الهادی علیه اسلام فرمودند:
هرگاه زمانی باشد که عدل غلبه کرد بر جور ، پس حرام است که گمان بد بری به احدی مگر آنکه علم پیدا کنی به بدی او.
منتهی الامال ج 2 ص 483
امام هادی علیه السلام فرموده اند:
من رضی عن نفسه کثر الساخطون
هر که از خود راضی باشد ، خشم گیران بر او زیاد خواهند بود. .
منتهی الامال ج 2 ص 480
7- ارزش شکر گذاری
امام هادی علیه السلام فرموده اند:
أَلشّاکِرُ أسعَدُ بِالشُّکرِ مِنهُ بِالنِّعمَةِ الَّتی أوجَبَتِ الشُکرَ لَأَنَّ النِّعَمَ مَتاعٌ و الشُکرُ نِعَمٌ وَ عُقبی
شکرگزاری از نعمت، از خود نعمت بهتر است چون نعمت متاع دنیای فانی است و لکن شکر، نعمت جاودانه آخرت است.
(بحارالانوار، ج75، ص 365؛ تحف العقول، ص 483)
8- نتیجه نزاع و جدال
امام هادی علیه السلام فرموده اند:
ألمِراءُ یُفسِدُ الصَّداقَةَ القَدیمَةَ وَ یُحَلِّلُ العُقدَةَ الوَثیقَةَ وَ أقَلُّ مافیهِ أن تَکُونَ فیهِ المُغالَبَةُ أُسُّ أسبابِ القَطیعَةِ
جدال و نزاع، دوستان قدیمی را از یکدیگر جدا نموده و اعتماد و اطمینان را از بین می برد تنها چیزی که در آن است غلبه بر دیگری است و آن هم سبب جدایی است.
(بحارالانوار، ج 75 ، ص 370؛ میزان الحکمة ج5، ص 308)
9-نتیجه تقوا و اطاعت پذیری از خدای متعال
امام هادی علیه السلام فرموده اند:
مَنِ اتَّقَی اللهَ یُتَّقی وَ مَن أطاعَ اللهَ یُطاعُ
کسی که از خدا بترسد از او می ترسند و کسی که از خدا اطاعت کند از او اطاعت خواهند کرد.
(بحارالانوار، ج68، ص 182)
10- لحظه جان دادن خود را یاد آر
امام هادی علیه السلام فرموده اند:
اُذکُر مَصرَعَکَ بَینَ یَدَی أهلِکَ، وَ لا طَبیبٌ یَمنَعُکَ وَ لا حَبیبٌ یَنفَعُکَ
هنگام جان دادن در برابر خانواده، خود را به یادآور که نه طبیبی می تواند مرگ را از تو دور بگرداند و نه دوستی می تواند تو را یاری نماید.
(بحارالانوار، ج75، ص 370؛ میزان الحکمة، ج10، ص 579)
امام ابوالحسن علی النقی هادی علیه السلام ملقب به امام " هادی"، دهمین پیشوای شیعیان در نیمه ذیحجه سال 212 هجری در اطراف مدینه در محلی به نام " صریا" متولد گشت. آن حضرت و فرزند گرامی ایشان امام حسن علیهما السلام به عسکریین شهرت یافتند، زیرا خلفای بنی عباس آنها را از سال 233 به سامرا ( عسکر) برده و تا آخر عمر پر برکتشان در آنجا، آنها را تحت نظر قرار دادند. امام هادی علیه السلام به لقبهای دیگری مانند: نقی، عالم، فقیه، امین و طیب شهرت داشت و کنیه مبارک ایشان ابوالحسن است. از آنجا که کنیه امام موسی کاظم و امام رضا علیهما السلام نیز ابوالحسن بود، لذا برای اجتناب از اشتباه، ابوالحسن اول به امام کاظم علیه السلام، ابوالحسن ثانی به امام رضا علیه السلام و ابوالحسن ثالث به حضرت هادی علیه السلام اختصاص یافته است.
پدر بزرگوارش امام جواد (ع) و مادرش بانوی گرامی سمانه است که بانویی با فضیلت و با تقوا بود. امام هادی (ع) در سن 6 یا 8 سالگی یعنی در سال 220 هجری، پس از شهادت امام جواد (ع) به امامت رسید. مدت 33 ساله امامت امام هادی (ع) با خلفای معتصم، واثق، توکل، منتصر، مستعن و معتز معاصر بود.
عظمت شخصیت امام هادی (ع) به قدری زیاد است که دوست و دشمن را به اعتراف واداشته است. قسمتی از این اعترافات مبنی بر شخصیت آن امام به لحاظ اخلاقی و بخشی دیگر ناشی از ابعاد علمی آن حضرت و شمه ای، نتیجه کراماتی است که از آن بزرگوار صادر شده است.
ابن صباغ مالکی در کتابی موسوم به فصول المهمه خطوط واضحی از سیمای تابناک فضایل و ویژگی های اخلاقی امام هادی (ع) قهرمان شکست ناپذیر عصر متوکل عباسی را ترسیم می کند!
«فضل و دانش امام دهم شیعیان بر اوج قلل بلند پایه عالم بشریت نقش بسته بود و رشته های مشعشع آن بر اختران آسمان سر می سایید. نیکی ها و اخلاق پسندیده او را نمی توان در شمار عدد ذکر نمود. اما می شود به افتخارآمیزترین آنها که موجب حیرت است بسنده کرد. او جمیع صفات نیک و مفاخر معنوی را یک جا در وجود داشت. ابعاد وسیع و منبع فیاض حکمت و دانش او بر لوح سرشتش ثبت شده و بدین سبب او از ناشایسته ها و آلایش ها به دور و برکنار است.»
امام هادی (ع) دارای نفس زکیه و عزمی راسخ و همتی عالی بود که هرگز احدی از مردم را نمی توان در مقایسه با او همتا و همسان دانست.
ابن شهر آشوب از رجال حدیث نقل می کند که او نیک سرشت ترین و پاک ترین روش را در میان جامعه دارا بود، راستگوترین افراد جامعه محسوب می شد، به هنگام سکوت، شکوه هیبت و تشعشع وقار، چهره او را دربرمی گرفت و چون لب به سخن می گشود، گزیده و نغز می گفت به طوری که شعاع کلامش روح آدمیان را سحر می کرد.
در وجود مقدس امام هادی (ع) ویژگی های اخلاقی پسندیده می درخشید. امامت، کمال و دانش و فضیلت و سرشت و اخلاق نیک از فرازهای اخلاقی این امام همام است.
خداوند به قدرت بی منتها و دانش وسیع خود، گنجینه هایی از دانش خود را بر خاندان رسالت افاضه و موهبت فرموده و ایشان را به زیور دانش آراسته است، این گنجینه ها، مجموعه اسرار علوم و معارف است که خداوند آن را دراختیار امامان شیعه که راهبران حقیقی بشر هستند، قرار داده است.
السلام علیک یا ولی الصالحین السلام علیک یا ابوالحسن علی النقی الهادی |
![]() |
مرقد مطهر پیشوای دهم- عراق/ سامراء |
زیارت حضرت امام علی بن النقی (ع)
امام هادی (ع) که در زمره امامان شیعه و از خاندان رسالت است، نیز از ویژگی دانشی گسترده و جامع برخوردار است، طوری که سمبل های دانش و فرهنگ وی، عقول را حیران و اندیشه ها را به اعجاب واداشته است.
امام دهم همچون پدران و اجداد بزرگوار خود در علم و دانش سرآمد روزگار بود. درخشش او در مدت حیاتش احترامی شگفت در قلوب همگان ایجاد کرده بود. نامه آن حضرت در رد پیروان معتقد به تفویض و جبریون و اثبات عدل و حد مابین جبر و تفویض، از فرازهای شگفت آور دوره امامت، امام هادی محسوب می شود و بسیار مورد تعمق و توجه می باشد.
امام هادی (ع) در این نامه، نظریه پیروان هر دو عقیده را با منطقی ترین اصول مردود اعلام کرده و اسراری از علوم و حقایق آن را پاسخ فرموده است.
با توجه به اینکه خداوند دارای عدل و انصاف و حکمت بالغه است، پس اوست که می تواند هرکس را بخواهد از میان بندگان خود برای ارسال پیامش و تبلیغ رسالتش و اتمام حجت بر بنده هایش برگزیند. گوشه ای دیگر از دریای بیکران دانش امام هادی (ع) در تاریخ خطیب بغدادی تجلی دارد. او به شهادت خود دانش امام را متذکر شده و در مقام اثبات آن می گوید:
روزی یحیی بن اکثم در مجلس واثق خلیفه عباسی که جمعی از علماء و فقها حضور داشتند، سؤال کرد که چه کسی سر حضرت آدم (ع) را هنگامی که حج به جا آورد، تراشید؟
تمام حضار در پاسخ آن عاجز ماندند، واثق گفت: هم اکنون من کسی که جواب این سؤال را بدهد حاضر می کنم، سپس شخصی را بدنبال حضرت هادی (ع) فرستاد و وی را به دربار خلیفه دعوت کرد. امام نیز دعوت را پذیرفت و برای اظهار و بیان حقیقت به دربار واثق رفت. خلیفه پرسید: ای ابوالحسن به ما بگو چه کسی سر حضرت آدم را هنگام حج تراشید؟ امام فرمود: ای واثق ترا به خدا سوگند می دهم که ما را از بیان و جواب آن معاف کنی، خلیفه گفت: ترا سوگند می دهم که جواب را بفرمایی!
امام فرمود: اکنون که قبول نمی کنی، پس می گویم. پدرم مرا از جدم خبر داد و جدم از جدش که رسول خدا باشد، اطلاع داد که فرمود: برای تراشیدن سر آدم جبرئیل مأمور شد یاقوتی از بهشت آورد و به سر آدم کشید تا موهای سرش بریزد.
در مورد جاذبه اجتماعی و نفوذ سیاسی امام هادی (ع) فقط می توان همین را گفت که یکی از تجلیات و تشعشعات پرشکوه خداوند و تابش منبع فیاض نور حق در وجود امام هادی (ع) متجلی و منعکس شده و از وجود حضرت نیز مانند آینه ای که انوار گوناگون را در خود انعکاس می دهد، ساطع بوده است. کسی را در عصر پیشوای دهم، توان نگاهی ممتد و حتی لحظه ای کوتاه به چهره او نبود. به محض نظر به رخسار پرفروغش آثار ضعف و سستی و ترس بر قلب ها سایه می افکند. در کتاب های تاریخی آمده است که حضور امام در هر مجلسی مورد تجلیل و احترام عمیق بود و خواسته و ناخواسته اطرافیان را تحت تأثیر و نفوذ قرار می داد و همنشینان وی همواره آرزوی مجالست و مراودت او را در سر داشتند.
با آنکه متوکل بارها در صدد بود تا به بهانه قیام مسلحانه امام دهم را از میان بردارد، ولى هیچ گاه به این بهانه دست نیافت. با این حال، نتوانست حیات شریف آن حضرت را که مانع خودکامگیهاى او به عنوان محور تفکر اسلامى بود و همچون مرکزى که شیعیان بر گرد آن پروانه وار می چرخیدند، تحمل کند، لذا ایشان را بنا به روایتى، در تاریخ سوم رجب سال 245هجرى به شهادت رساند.
امام دهم در حالى که هشت سال و پنج ماه از عمر شریفشان می گذشت، به مقام امامت نایل شدند و پس از سى و سه سال به شهادت رسیدند و در سامرا دفن شدند (صلوات الله وسلامه علیه وعلى آبائه وأبنائه الطاهرین).
از بیانات گهربار آن حضرت است که فرموده اند:
(الحکمة لا تنجع فی الطبائع الفاسدة): حکمت در نهاد فاسد تأثیر نمی کند.
در خاتمه باید متذکر شویم که امام هادی (ع) اصحاب فراوانی دارند که بسیاری از آنها فخر شیعه هستند و از جمله آنها حضرت عبدالعظیم حسنی است که در شهر ری مدفون است. او از اعاظم روات است و حضرت هادی به او خیلی احترام می گذاردند. او کسی است که ایمان را خدمت حضرت هادی به این صورت عرضه داشت:
»خدا یکی است و شبیه برای او فرض نمی شود، جسم نیست بلکه خالق جسم است. همه چیز را خلق نموده است و همه چیز به دست او است و او مالک آنها است. محمد صلی الله علیه و آله پیامبر است و او آخر پیامبران است که پیامبری بعد از او نخواهد آمد و دین او پایان همه ادیان است، امیرالمؤمنین علی بن ابی طالب وصّی پیامبر است و بعد از امیرالمؤمنین، حسن و حسین و علی بن حسین و محمد بن علی و جعفر بن محمد و موسی بن جعفر و علی بن موسی و محمد بن علی و علی بن محمد و حسن بن علی و بعد از او فرزندش که غایب می شود و روزی ظاهر می شود و جهان را انبوه از عدل می کند بعد از آنکه ظلم انبوه باشد.« عبدالعظیم گفت: »اقرار دارم و می گویم دوست شما دوست خدا و دشمن شما دشمن خدا است. اطاعت شما اطاعت خدا و مخالفت شما مخالفت خدا است. به معراج و سؤال در قبر و بهشت و جهنم و صراط و میزان اعتقاد دارم و همه آنها حق است و می دانم که قیامت آمدنی است. و بر واجبات الهی که نماز، روزه، زکات، حج، جهاد، امر به معروف و نهی از منکر است اقرار دارم.« حضرت فرمودند: »ای ابوالقاسم این دین پسندیده است، خداوند را بر آن ثابت بدارد.«
عبدالعظیم رحمه الله دین اعتقادی را عرضه داشت زیرا تنها اعتقاد نمی تواند موجب نجات باشد. دینی موجب نجات است که توأم با عمل باشد. از این جهت حضرت هادی (ع) ایمان را چنین فرموده اند. ابودعامه می گوید: به عیادت حضرت هادی رفتم آن بزرگوار فرمودند: چون به عیادت من آمدی بر من حقی پیدا کرده ای، برای ادای حقت روایتی از پدرم که از پدرانش و از امیرالمؤمنین و او از رسول اکرم علیه السلام نقل کرده است می گویم:
قال رسول الله الایمان ما وقّدته القلوب وصدقته الاعمال.
ایمان چیزی است که در دل جایگزین شده است و اعمال، گفتار و کردار آن را تصدیق می کند.
از این جهت در قرآن شریف و روایات اهل بیت فراوان دیده می شود که از افرادی که مرد عمل نیستند سلب ایمان شده است.
متوکل کاتب و نویسندهای نصرانی داشت که به او بسیار احترام میگذاشت و به خاطر علاقهای که به او داشت او را با کنیه (ابو نوح) صدا میزد. عدهای از کاتبان و نویسندگان کاخ این عمل را نادرست خوانده و گفتند: "جایز نیست کافر را با کنیه صدا بزنیم." متوکل از فقها استفتاء کرد و نتیجه منجر به دو نظر شد: گروهی آن را جایز دانستند و گروهی منع کردند.
متوکل ناچار از امام هادی علیه السلام استفتاء نمود و ماجرا را نوشت.
امام در پاسخ نوشتند: "بسم الله الرحمن الرحیم. تَبّت یَدا اَبی لَهَبٍ و تَب"؛ نابود باد ابولهب و دو دستش بریده باد. (سوره مسد/1)
این پاسخ بدیع از بینظیرترین پاسخهای عالم فتوا بشمار میرود و امام هادی(علیه السلام) با استفاده از این آیه نه تنها جواز کنیهگذاری کافر را ثابت میکند بلکه وقوع آن را نیز در قرآن یعنی معتبرترین مدرک فتوا نشان میدهد. متوکل نیز از پاسخ امام هادی (علیه السلام) قانع شد و به آن عمل کرد.(1)
متوکل بیمار شد و نذر کرد اگر بهبود یافت پول بسیاری را صدقه بدهد. پس از آن که سلامتی را به دست آورد خواست نذر خود را ادا نماید. فقها را جمع نمود تا مقدار دقیق بسیار(کثیره) را تعیین کنند و آنان درباره تعیین واحد خاصی برای (بسیار) به جایی نرسیدند. ناچار متوکل از امام هادی علیه السلام سوال نمود و امام هادی(علیه السلام) پاسخ داد: "باید 83 دینار صدقه دهی."
فقها از این جواب تعجب کردند و به متوکل گفتند:
بپرس مبنا و مدرک این فتوا چیست؟
متوکل بر این اساس از حضرت دلیل فتوا را خواست .
حضرت جواب فرمودند: خداوند متعال در قرآن میفرماید: "لقد نصرکم الله فی مواطن کثیرة(توبه/ 25)؛ خداوند شما را در مواطن و جاهای بسیاری یاری کرد."
و همه خاندان ما روایت کردهاند که مواطن و مواقفی که در جنگ¬ها و غزوات، خداوند، پیامبرش را در آنها یاری کرد 83 موطن بوده است. (2) در نتیجه عدد کثیر از دیگاه قرآن 83 میباشد .
مرد نصرانی را که با زنی مسلمان، مرتکب عمل خلاف شده بود نزد متوکل آوردند همین که خلیفه خواست بر او حد شرعی جاری کند آن مرد مسلمان گشت .
یحیی بن اکثم گفت: "اسلام این مرد، شرک و عمل گذشته او را از بین برد (و دیگر حدّ او نباید اجرا گردد).
یکی دیگر از فقها گفت: باید او را سه حد بزنند . و هر یک فتوایی دادند تا آن که متوکل تصمیم گرفت از امام هادی علیه السلام استفتا کند. لذا طی نامهای موضوع را بیان کرد و از امام هادی علیه السلام نظر خواست.
امام در جواب نوشت: "باید آنقدر او را بزنند تا بمیرد."
این فتوا به مذاق یحیی و دیگر فقها خوش نیامد، و نپذیرفتند و گفتند: "نه کتاب خدا گواه این مدعاست و نه سنّت پیامبر، آن را تایید میکند."
متوکل به امام هادی (علیهالسلام) نامهای نوشت و در آن یادآور شد که فقهای مسلمین فتوای ایشان را نپذیرفتهاند و آن را خلاف کتاب و سنت میدانند و افزود: "پس برای ما منبع فتوا را بیان کن."
امام در جواب نوشت: "بسم الله الرحمن الرحیم خداوند متعال در باره کافران میفرماید: فلما رأ وا بأسنا قالوا آمنّا بالله وحده و کفرنا بما کنّا به مشرکین، فلم یک ینفعهم ایمانهم لمّا رأوا بأسنا" (مؤمن/84 و 85) ؛ پس آنگاه که شدت قهر و عقاب ما را به چشم دیدند در آن حال گفتند ما به خدای یکتا ایمان آوردیم و به همه بتهایی که شریک خدا میدانستیم کفر ورزیدیم، اما ایمانشان پس از دیدن مرگ و مشاهده عذاب به آنها هیچ سودی نبخشید .
متوکل این فتوا (و استنباط از آیه) را پذیرفت و دستور داد تا حکم آن مرد را اجرا کنند.(3)
پینوشتها:
1- تاریخ بغداد، ج12، ص57 .
2- تاریخ اسلام ذهبی و تذکرة الخواص، ص360.
3- تحلیلی از زندگانی امام هادی علیه السلام، باقر شریف قرشی.
برگرفته از کتاب تحلیلی از زندگانی امام هادی علیه السلام، باقر شریف قرشی.