مدیر وبلاگ
 
آمار واطلاعات
بازدید امروز : 25
بازدید دیروز : 243
کل بازدید : 780992
کل یادداشتها ها : 965
خبر مایه


طول ناحیه در قالب بزرگتر از حد مجاز

در این روز غمزده، کبوتر دل را در همای حرم با صفای حضرت جواد علیه السلام روانه می‌کنیم تا دیده را به ضریح او روشنایی بخشیده، دل و جان را غبارروبی و منور نمائیم. از خداوند یکتا می‌خواهیم تا در دریای بی‌کران بخشش حضرت جوادالائمه غرقمان سازد. دست‌های نیازمند و خالیمان را ملتمسانه به سوی آستان مقدسش بلند می‌کنیم شاید نظری به این عاشقان درگاهشان انداخته و پاسخی دهند:

اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا وَلِىَّ اللَّهِ

سلام بر تو اى ولى خدا

اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا حُجَّةَ اللَّهِ

سلام بر تو اى حجت خدا

اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا نُورَ اللَّهِ فى ظُلُماتِ الاَْرْضِ

سلام بر تو اى نور خدا در تاریکی‌هاى زمین

اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یَابْنَ رَسُولِ اللَّهِ

سلام بر تو اى فرزند رسول خدا

اَلسَّلامُ عَلَیْکَ وَ عَلى آبآئِکَ

سلام بر تو و بر پدران (پاک) تو

اَلسَّلامُ عَلَیْکَ وَ عَلى اَبْنآئِکَ

سلام بر تو و بر فرزندانت

اَلسَّلامُ عَلَیْکَ وَ عَلى اَوْلِیآئِکَ اَشْهَدُ اَنَّکَ

سلام بر تو و بر دوستانت گواهى دهم که به راستى تو

قَدْ اَقَمْتَ الصَّلوةَ وَ آتَیْتَ الزّکوةَ وَ اَمَرْتَ بِالْمَعْرُوفِ وَ نَهَیْتَ عَنِ الْمُنْکَرِ

برپاداشتى نماز را و بدادى زکات را و امر به معروف و نهى از منکر کردى

وَ تَلَوْتَ الْکِتابَ حَقَّ تِلاوَتِهِ وَ جاهَدْتَ فِى اللَّهِ حَقَّ جِهادِهِ

و تلاوت کردى قرآن را چنانچه باید و جهاد کردى در راه خدا آن طور که شاید

وَ صَبَرْتَ عَلَى الاَْذى فى جَنْبِهِ حَتّى اَتیکَ الْیَقینُ اَتَیْتُکَ زآئِراً

و شکیبا بودى بر آزار مردم در مورد (کار) خدا تا مرگت فرا رسید آمده‌ام به درگاهت براى زیارت

عارِفاً بِحَقِّکَ مُوالِیاً لاَِوْلِیآئِکَ مُعادِیاً لاَِعْدآئِکَ فَاشْفَعْ لى عِنْدَ ربک

در حالى که عارفم به حق تو و دوست دارم دوستانت را و دشمنم با دشمنانت پس شفاعت مرا بنما در پیشگاه پروردگارت.

اکنون که به یاد غربت آن امام عزیز، قطراتی نقره فام بر روی گونه‌هایتان نشسته و دل‌هایتان شکسته است محتاجین به دعا را فراموش نکنید.

منبع:

مفاتیح الجنان


  

برای شفای هر مریضی دو رکعت نماز حاجت توسل به حضرت جواد الائمه بخواند و بعدا یکصد و چهل و شش مرتبه بگوید:

(ماشاء اللّه لا حول و لا قوة الا باللّه)

اگر در ساعتی که منسوب به آن حضرت است باشد بسیار مفید و ساعت آن را از نماز عصر تا دو ساعت بعد از آن تشخیص داده اند که مورد استجابت است.


  
عمل امّ داوود

پنجم : عمل امّ داوود که عمده اعمال این روز است و براى برآمدن حاجات و کشف کُرُبات و دفع ظلم ظالمان مؤ ثّر است و کیفیّت آن بنا بر آنچه در مصباح شیخ است آنست که چون خواهد این عمل را بجا آورد روزه بگیرد روز سیزدهم و چهاردهم و پانزدهم را پس در روز پانزدهم نزد زوال غسل کند و چون وقت زوال داخل شود نماز ظهر و عصر را بجا آورد در حالتیکه رکوع و سجودشان را نیکو کند و در موضع خلوتى باشد که چیزى او را مشغول نسازد و انسانى با او تکلّم ننماید پس چون از نماز فارغ شود رو به قبله کند و بخواند حمد را صد مرتبه و سوره اخلاص را صد مرتبه و آیة الکرسى را ده مرتبه و بعد از اینها بخواند سوره انعام و بنى اسرائیل و کهف و لقمان و یَّس و صافّات و حَّم سجده و حَّمعَّسَّق و حَّم دخان و فتح و واقعه و مُلْک و نَّ وَ اِذَا السَّماَّءُ انْشَقَّتْ و ما بعدش را تا آخر قرآن و چون از اینها فارغ شود بگوید در حالتى که رو به قبله باشد:

صَدَقَ اللّهُ الْعَظیمُ الَّذى لا اِلهَ اِلاّ هُوَ الْحَىُّ الْقَیُّومُ ذُو

درست فرمود خداى بزرگى که معبودى جز او نیست زنده و پاینده و صاحب

الْجَلالِ وَالاِْکْرامِ الرَّحْمنُ الرَّحیمُ الْحَلیمُ الْکَریمُ الَّذى لَیْسَ کَمِثْلِهِ

جلالت و بزرگوارى است بخشاینده و مهربان بردبار و کریم است آنکه مانندش

شَىْءٌ وَهُوَ السَّمیعُ الْعَلیمُ الْبَصیرُ الْخَبیرُ شَهِدَ اللّهُ اَنَّهُ لا اِلهَ اِلاّ هُوَ

چیزى نیست و او شنوا و دانا و بینا و آگاه است ، گواه است خدا که معبودى جز او نیست

وَالْمَلاَّئِکَةُ وَاُولوُا الْعِلْمِ ق اَّئِماً بِالْقِسْطِ لا اِل- هَ اِلاّ هُوَ الْعَزیزُ الْحَکیمُ

و فرشتگان و دانشوران گواهى داده اند که خدایى جز او نیست که عدالت بدو پایدار است و او عزیز و حکیم است

وَبَلَّغَتْ رُسُلُهُ الْکِرامُ وَاَنَا عَلى ذلِکَ مِنَ الشّاهِدینَ اَللّهُمَّ لَکَ

و پیمبران بزرگوارش نیز آنرا به مردم رساندند و من بر این مطلب گواهى دهم خدایا از آن تو است

الْحَمْدُ وَلَکَ الْمَجْدُ وَلَکَ الْعِزُّ وَلَکَ الْفَخْرُ وَلَکَ الْقَهْرُ وَلَکَ النِّعْمَةُ

ستایش و از آن تو است مجد و براى تو است عزت و خاص تو است افتخار و شایسته تو است قهر و سطوت و مخصوص تو است نعمت

وَلَکَ الْعَظَمَةُ وَلَکَ الرَّحْمَةُ وَلَکَ الْمَهابَةُ وَلَکَ السُّلْطانُ وَلَکَ الْبَهاَّءُ

وازآن تواست عظمت و مخصوص تو است رحمت و براى تو است شکوه و خاص تو است سلطنت و از آن تو است درخشندگى

وَلَکَ الاِْمْتِنانُ وَلَکَ التَّسْبیحُ وَلَکَ التَّقْدیسُ وَلَکَ التَّهْلیلُ وَلَکَ

و مخصوص تو است نعمت بخشى و براى تو است پاکى و از آن تو است پاکیزگى و براى تو است یکتایى و مخصوص تو است

التَّکْبیرُ وَلَکَ ما یُرى وَلَکَ ما لا یُرى وَلَکَ ما فَوْقَ السَّمواتِ الْعُلى

بزرگى و ملک تو است آنچه دیده شود و آنچه دیده نشود و از تو است آنچه بالاى آسمانهاى بلند است

وَ لَکَ ما تَحْتَ الثَّرى وَلَکَ الاْرَضُونَ السُّفْلى وَلَکَ الاْ خِرَةُ

و از تو است آنچه زیر زمین است و از تو است زمینهاى زیرین و از آن تو است دنیا و آخرت

وَالاُْولى وَلَکَ ما تَرْضى بِهِ مِنَ الثَّناَّءِ وَالْحَمْدِ وَالشُّکرِ وَ النَّعْماَّءِ

و مخصوص تو است آن و حمد و ثنا و شکرى که تو بپسندى و آنچه نعمت است نیز از تو است

اَللّهُمَّ صَلِّ عَلى جَبْرَئیلَ اَمینِکَ عَلى وَحْیِکَ وَالْقَوِىِّ عَلى اَمْرِکَ

خدایا درود فرست بر جبرئیل امین بر وحى تو و نیرومند در کار تو و آنکس

وَالْمُطاعِ فى سَمواتِکَ وَمَحالِّ کَراماتِکَ الْمُتَحَمِّلِ لِکَلِماتِکَ

که در آسمانها و جایگاههاى کرامتهایت فرمانش برند آن کس که سخنان تو را برساند

النّاصِرِ لاَِنْبِیاَّئِکَ الْمُدَمِّرِ لاِعْداَّئِکَ اَللّهُمَّ صَلِّ عَلى میکائیلَ مَلَکِ

یاور پیمبرانت و سرنگون کننده دشمنانت خدایا درود فرست بر میکائیل فرشته

رَحْمَتِکَ وَالْمَخْلُوقِ لِرَاءْفَتِکَ وَالْمُسْتَغْفِرِ الْمُعینِ لاِهْلِ طاعَتِکَ

رحمتت و آفریده شده براى بردن مهرت و آمرزش خواه و کمک کار فرمانبرانت

اَللّهُمَّ صَلِّ عَلى اِسْرافیلَ حامِلِ عَرْشِکَ وَصاحِبِ الصُّورِ الْمُنْتَظِرِ

خدایا درود فرست بر اسرافیل حمل کننده عرشت و صاحب صور آنکه چشم به راه

لاِمْرِکَ الْوَجِلِ الْمُشْفِقِ مِنْ خیفَتِکَ اَللّهُمَّ صَلِّ عَلى حَمَلَةِ الْعَرْشِ

دستور تو است و نگران و بیمناک است از ترس تو خدایا درود فرست بر حاملین پاکیزه عرش

الطّاهِرینَ وَعَلىَ السَّفَرَةِ الْکِرامِ الْبَرَرَةِ الطَّیِّبینَ وَعَلى مَلاَّئِکَتِکَ

و بر سفیران گرامى و آن نیکان پاک و بر فرشتگان

الْکِرامِ الْکاتِبینَ وَ عَلى مَلاَّئِکَةِ الْجِنانِ وَخَزَنَةِ النّیر انِ وَمَلَکِ

بزرگوار نویسنده و بر فرشتگان بهشت و نگهبانان دوزخ و فرشته

الْمَوْتِ وَالاْعْوانِ یا ذَاالْجَلالِ وَالاِْکْرامِ اَللّهُمَّ صَلِّ عَلى اَبینا آدَمَ

مرگ و کمک کارانش اى صاحب جلالت و بزرگوارى خدایا درود فرست بر پدر ما آدم

بَدیعِ فِطْرَتِکَ الَّذى کَرَّمْتَهُ بِسُجُودِ مَلاَّئِکَتِکَ وَاَبَحْتَهُ جَنَّتَکَ اَللّهُمَّ

پدیده خلقت که گرامیش داشتى به سجده کردن فرشتگانت و مباح کردى بر او بهشتت را خدایا

صَلِّ عَلى اُمِّنا حَوّاَّءَ الْمُطَهَّرَةِ مِنَ الرِّجْسِ الْمُصَفّاتِ مِنَ الدَّنَسِ

درود فرست بر مادر ما حواء که از پلیدى پاک و از چرکى و آلودگى مصفا گشت و از میان آدمیان

الْمُفَضَّلَةِ مِنَ الاِْنْسِ الْمُتَرَدِّدَةِ بَیْنَ مَحالِّ الْقُدُْسِ اَللّهُمَّ صَلِّ عَلى

برترى داشت و در میان جایگاههاى قدسیان رفت و آمد کرده خدایا درود فرست بر

هابیلَ وَشَیْثٍ وَاِدْریسَ وَنُوحٍ وَهُودٍ وَصالِحٍ وَ اِبْراهیمَ وَاِسْماعیلَ

هابیل و شیث و ادریس و نوح و هود و صالح و ابراهیم و اسماعیل

وَاِسْحقَ وَیَعْقُوبَ وَیُوسُفَ وَالاْسْباطِ وَلُوطٍ وَشُعَیْبٍ وَاَیُّوبَ

و اسحاق و یعقوب و یوسف و اسباط (یعقوب ) و لوط و شعیب و ایوب

وَمُوسى وَهارُونَ وَیُوشَعَ وَمیشا وَالْخِضْرِ وَذِى الْقَرْنَیْنِ وَیُونُسَ

و موسى و هارون و یوشع و میشا و خضر و ذى القرنین و یونس

وَاِلْیاسَ وَالْیَسَعَ وَذِى الْکِفْلِ وَطالُوتَ وَداوُدَ وَسُلَیْمانَ وَزَکَرِیّا

و الیاس و الیسع و ذا الکفل و طالوت و داود و سلیمان و زکریا

وَشَعْیا وَیَحْیى وَتُورَخَ وَمَتّى وَاِرْمِیا وَحَیْقُوقَ وَدانِیالَ وَعُزَیْرٍ

و شعیا و یحیى و تورخ و متى و ارمیا و حیقوق و دانیال و عزیر

وَعیسى وَشَمْعُونَ وَجِرْجیسَ وَالْحَوارِیّینَ وَالاْتْباعِ وَخالِدٍ

و عیسى و شمعون و جرجیس و حواریین عیسى و پیروانشان و خالد

وَحَنْظَلَةَ وَلُقْمانَ اَللّهُمَّ صَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ وَارْحَمْ

و حنظله و لقمان خدایا درود فرست بر محمد و آل محمد و رحمت فرست بر

مُحَمَّداً وَآلَ مُحَمَّدٍ وَبارِکْ عَلى مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ کَما صَلَّیْتَ

بر محمد و آل محمد و برکت فرست بر محمد و آل محمد چنانچه درود فرستادى

وَرَحِمْتَ وَبارَکْتَ عَلى اِبْرهیمَ وَآلِ اِبْرهیمَ اِنَّکَ حَمیدٌ مَجیدٌ اَللّهُمَّ

و رحمت و برکت فرستادى بر ابراهیم و آل ابراهیم که براستى تویى ستوده و بزرگوار خدایا

صَلِّ عَلَى الاْوْصِیاَّءِ وَالسُّعَداَّءِ وَالشُّهَداَّءِ وَاَئِمَّةِ الْهُدى اَللّهُمَّ صَلِّ

درود فرست بر اوصیاء و اهل سعادت و شهیدان و امامان راهنما خدایا درود فرست

عَلَى الاْبْدالِ وَالاْوْتادِ وَالسُّیّاحِ وَالْعُبّادِ وَالْمُخْلِصینَ وَالزُّهّادِ

بر ابدال (دسته اى از صلحاء) و اوتاد و سیاحان و پرستش کنندگان و مخلصان و پارسایان

وَاَهْلِ الجِدِّ وَالاِْجْتِهادِ وَاخْصُصْ مُحَمَّداً وَاَهْلَ بَیْتِهِ بِاَفْضَلِ

و اهل جدیت و کوشش و مخصوص گردان محمد و خاندانش را به بهترین

صَلَواتِکَ وَاَجْزَلِ کَراماتِکَ وَبَلِّغْ رُوحَهُ وَ جَسَدَهُ مِنّى تَحِیَّةً وَسَلاماً

درودهایت و فراوانترین کرامتهایت و به روح و جسدش از جانب من تحیت و سلامى برسان

وَزِدْهُ فَضْلاً وَشَرَفاً وَکَرَماً حَتّى تُبَلِّغَهُ اَعْلى دَرَجاتِ اَهْلِ

و فضل و شرافت و بزرگواریش را فزون کن به حدى که او را به اعلى درجه اهل

الشَّرَفِ مِنَ النَّبِیّینَ وَالْمُرْسَلینَ وَالاْفاضِلِ الْمُقَرَّبینَ اَللّهُمَّ وَصَلِّ

شرافت از پیمبران و رسولان و فاضلان مقربت برسانى خدایا درود فرست

عَلى مَنْ سَمَّیْتُ وَمَنْ لَمْ اُسَمِّ مِنْ مَلاَّئِکَتِکَ وَاَنْبِی اَّئِکَ وَرُسُلِکَ

بر هرکس که من نام بردم و هرکه از فرشتگان و پیمبران و رسولان

وَاَهْلِ طاعَتِکَ وَاَوْصِلْ صَلَواتى اِلَیْهِمْ وَاِلى اَرْواحِهِمْ وَاجْعَلْهُمْ

و فرمانبردارانت را که من نام نبردم و درودهاى مرا بر ایشان و بر ارواحشان برسان و آنان را

اِخْوانى فیکَ وَاَعْوانى عَلى دُعاَّئِکَ اَللّهُمَّ اِنّى اَسْتَشْفِعُ بِکَ اِلَیْکَ

برادران من در دین و کمک کارانم در دعاى به درگاهت قرار ده خدایا من شفیع گردانم تو را پیش خودت

وَبِکَرَمِکَ اِلى کَرَمِکَ وَبِجُودِکَ اِلى جُودِکَ وَبِرَحْمَتِکَ اِلى رَحْمَتِکَ

و کرمت را پیش کرمت و جودت را پیش جودت و رحمتت را پیش رحمتت

وَبِاَهْلِ طاعَتِکَ اِلَیْکَ وَاَسئَلُکَ الّلهُمَّ بِکُلِّ ما سَئَلَکَ بِهِ اَحَدٌ مِنْهُمْ مِنْ

و اهل طاعتت را پیش درگاهت و از تو خواهم خدایا به هرچه یکى از آنها بوسیله آن تو را

مَسْئَلَةٍ شَریفَةٍ غَیْرِ مَرْدُودَةٍ وَبِما دَعَوْکَ بِهِ مِنْ دَعْوَةٍ مُجابَةٍ غَیْرِ مُخَیَّبَةٍ

خواسته از سؤ الهاى شریفى که برنگشته و به آنچه تو را خوانده اند از دعاى پذیرفته شده اى که به نومیدى نکشیده

یااَللّهُ یارَحْمنُ یا رَحیمُ یا حَلیمُ یا کَریمُ یا عَظیمُ یا جَلیلُ یامُنیلُ یا

اى خدا اى بخشاینده اى مهربان اى بردبار اى کریم اى بزرگ اى با جلالت اى بخشنده اى

جَمیلُ یا کَفیلُ یا وَکیلُ یا مُقیلُ یا مُجیرُ یا خَبیرُ یا مُنیرُ یا مُبیرُ یا

زیبا اى سرپرست اى وکیل اى نادیده گیر اى پناه ده اى آگاه اى روشنى ده اى نابود کن اى

مَنیعُ یا مُدیلُ یا مُحیلُ یا کَبیرُ یا قَدیرُ یا بَصیرُ یا شَکُورُ یا بَرُّ یا

والامقام اى چرخاننده اى جابجا کننده اى بزرگ اى توانا اى بینا اى شکرپذیر اى نیکوکار اى

طُهْرُ یا طاهِرُ یا قاهِرُ یا ظاهِرُ یا باطِنُ یا ساتِرُ یا مُحیطُ یا مُقْتَدِرُ

پاک اى پاکیزه اى قاهر اى پیدا اى پنهان اى پرده پوش اى احاطه دار اى با اقتدار

یا حَفیظُ یا مُتَجَبِّرُ یا قَریبُ یا وَدُودُ یا حَمیدُ یا مَجیدُ یا مُبْدِئُ یا

اى نگهبان اى داراى بزرگى اى نزدیک اى محبوب همه اى ستوده اى بزرگوار اى پدیدآرنده اى

مُعیدُ یا شَهیدُ یا مُحْسِنُ یا مُجْمِلُ یا مُنْعِمُ یا مُفْضِلُ یا قابِضُ یا

بازگرداننده اى گواه اى احسان بخش اى نیکوبخش اى نعمت بخش اى زیاده بخش اى گیرنده

باسِطُ یا هادى یا مُرْسِلُ یا مُرْشِدُ یا مُسَدِّدُ یا مُعْطى یا مانِعُ یا

اى گشایش ده اى راهنما اى فرستنده اى رهنمون اى محکم کننده اى دهنده اى منع کننده اى

دافِعُ یا رافِعُ یا باقى یا واقى یا خَلاّقُ یا وَهّابُ یا تَوّابُ یا فَتّاحُ

جلوگیرنده اى بلند کننده اى باقى اى نگهدار اى آفریننده اى بخشش پیشه اى توبه پذیر اى گشاینده

یا نَفّاحُ یا مُرْتاحُ یا مَنْ بِیَدِهِ کُلُّ مِفْتاحٍ یا نَفّاعُ یا رَؤُفُ یا عَطُوفُ

اى زیاده بخش اى رحمت بخش اى که بدست او است هر کلید اى سودرسان اى مهربان اى باعطوفت

یا کافى یا شافى یا مُعافى یا مُکافى یا وَفِىُّ یا مُهَیْمِنُ یا عَزیزُ یا

اى کفایت کننده اى درمان بخش اى بهبودى بخش اى پاداش دهنده اى باوفا اى نگهبان خلق اى با عزت اى

جَبّارُ یا مُتَکَبِّرُ یا سَلامُ یا مُؤْمِنُ یا اَحَدُ یا صَمَدُ یا نُورُ یا مُدَبِّرُ یا

جبار اى بزرگوار اى سلامت بخش اى ایمنى بخش اى یکتا اى بى نیاز اى نور اى مدبر کارها اى

فَرْدُ یا وِتْرُ یا قُدُّوسُ یا ناصِرُ یا مُونِسُ یا باعِثُ یا وارِثُ یا عالِمُ

یگانه اى تنها اى پاکیزه اى یاور اى همدم اى برانگیزنده اى ارث برنده اى دانا

یا حاکِمُ یا بادى یا مُتَعالى یا مُصَوِّرُ یا مُسَلِّمُ یا مُتَحَبِّبُ یا قاَّئِمُ یا

اى حکم کننده اى آغاز کننده اى برتر اى صورت بخش اى سلامت بخش اى دوستى ورز اى قائم به کار خلق اى

داَّئِمُ یا عَلیمُ یا حَکیمُ یا جَوادُ یا بارِى ءُ یا باَّرُّ یا ساَّرُّ یا عَدْلُ یا

جاویدان اى دانا اى فرزانه اى بخشنده اى آفریننده اى نیکوکار اى شادى بخش اى دادگستر اى

فاصِلُ یا دَیّانُ یا حَنّانُ یا مَنّانُ یا سَمیعُ یا بَدیعُ یا خَفیرُ یا مُعینُ

جداکننده اى جزاده اى نعمت بخش اى عطابخش اى شنوا اى پدیدآرنده اى پناه ده اى یاور

[مُغَیِّرُ] یاناشِرُ یاغافِرُ یاقَدیمُ یامُسَهِّلُ یا مُیَسِّرُ یا مُمیتُ یا مُحْیى

اى نشر دهنده اى آمرزنده اى قدیم اى آسان کننده اى هموارکننده اى میراننده اى زنده کننده

یا نافِعُ یا رازِقُ یا مُقْتَدِرُ یا مُسَبِّبُ یا مُغیثُ یا مُغْنى یا مُقْنى یا

اى سودده اى روزى ده اى با اقتدار اى سبب ساز اى فریادرس اى بى نیازکننده اى دارایى دهنده اى

خالِقُ یا راصِدُ یا واحِدُ یا حاضِرُ یا جابِرُ یا حافِظُ یا شَدیدُ یا

آفریننده اى نگهبان اى یگانه اى حاضر اى جبران کننده اى نگهدار اى استوار اى

غِیاثُ یا عاَّئِدُ یا قابِضُ یا مَنْ عَلا فَاسْتَعْلى فَکانَ بِالْمَنْظَرِ الاْعْلى

فریادرس اى ثروت ده اى گیرنده اى که والایى و برترى و به دیدگاه اعلایى

یا مَنْ قَرُبَ فَدَنا وَبَعُدَ فَنَاى وَعَلِمَ السِّرَّ وَاَخْفى یا مَنْ اِلَیْهِ التَّدْبیرُ

اى که نزدیکى و بسیار هم نزدیک و دور است و بسیار هم دور داناى سر و نهان اى که تدبیر

وَلَهُ الْمَقادیرُ وَیا مَنِ الْعَسیرُ عَلَیْهِ [سَهْلٌ] یَسیرٌ یا مَنْ هُوَ عَلى ما

امور با او است و اندازه ها از او است و اى که دشوار براى او سهل و آسان است اى که بر هرچه بخواهد

یَشاَّءُ قَدیرٌ یا مُرْسِلَ الرِّیاحِ یا فالِقَ الاِْصْباحِ یا باعِثَ الاْرْواحِ یا

توانا است اى فرستنده بادها اى شکافنده سپیده صبح اى برانگیزاننده ارواح اى

ذَاالْجُودِ وَالسَّماحِ یا راَّدَّ ما قَدْ فاتَ یا ناشِرَ الاْمْواتِ یا جامِعَ

صاحب جود و سخاوت اى برگرداننده آنچه از دست رفته اى زنده کننده مردگان اى گردآورنده

الشَّتاتِ یا رازِقَ مَنْ یَشاَّءُ [بِغَیْرِ حِسابٍ وَیا] فاعِلَ ما یَشاَّءُ کَیْفَ

پراکنده ها اى روزى ده بى حساب بهر که خواهى و اى انجام دهنده

یَشاَّءُ وَیا ذَاالْجَلالِ وَالاِْکْرامِ یا حَىُّ یا قَیُّومُ یا حَیّاً حینَ لا حَىَّ یا

هرچه بخواهى بهرطور که خواهى و اى صاحب جلالت و بزرگوارى اى زنده اى پاینده اى زنده در آن هنگام که زنده اى نبود اى

حَىُّ یا مُحْیِىَ الْمَوْتى یا حَىُّ لا اِلهَ اِلاّ اَنْتَ بَدیعُ السَّمواتِ

اى زنده کن مردگان اى زنده که معبودى جز تو نیست پدیدآرنده آسمانها و

وَالاَْرْضِ یا اِلهى وَسَیِّدى صَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ وَارْحَمْ

و زمین اى معبود من و آقاى من درود فرست بر محمد و آل محمد و رحمت فرست بر

مُحَمَّداً وَ آلَ مُحَمَّدٍ وَ بارِکْ عَلى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ کَما صَلَّیْتَ

محمد و آل محمد وبرکت ده بر محمد و آل محمد چنانچه درود فرستادى

وَبارَکْتَ وَرَحِمْتَ عَلى اِبْرهیمَ وَآلِ اِبْرهیمَ اِنَّکَ حَمیدٌ مَجیدٌ

و برکت دادى و رحمت فرستادى بر ابراهیم و آل ابراهیم که براستى تویى ستوده و بزرگوار

وَارْحَمْ ذُلىّ وَ فاقَتى وَفَقْرى وَانْفِرادى وَوَحْدَتى وَخُضُوعى بَیْنَ

و رحم کن به خوارى من و پیچارگیم و نداریم و تک و تنهاییم و فروتنیم در

یَدَیْکَ وَاعْتِمادى عَلَیْکَ وَتَضَرُّعى اِلَیْکَ اَدْعُوکَ دُعاَّءَ الْخاضِعِ

برابرت و اعتمادى که بر تو دارم و زاریم به درگاهت تو را خوانم خواندن شخص فروتن

الذَّلیلِ الْخاشِعِالْخاَّئِفِ الْمُشْفِقِ الْباَّئِسِ الْمَهینِ الْحَقیرِ الْجائِعِ

خوار خاشع ترسان هراسان پریشان بى مقدار کوچک گرسنه

الْفَقیرِ الْعاَّئِذِ الْمُسْتَجیرِ الْمُقِرِّ بِذَنْبِهِ الْمُسْتَغْفِرِ مِنْهُ الْمُسْتَکینِ لِرَبِّهِ

فقیر پناهنده پناه خواه معترف به گناه آمرزش خواه از گناه درمانده و زارى کننده به درگاه پروردگار

دُعاَّءَ مَنْ اَسْلَمَتْهُ ثِقَتُهُ وَرَفَضَتْهُ اَحِبَتُّهُ وَعَظُمَتْ فَجیعَتُهُ دُعاَّءَ حَرِقٍ

و خواندن شخصى که یاران مورد اعتمادش او را واگذار ده و دوستانش او را رها کرده و درد جانسوزش بزرگ گشته خواندن شخص دلسوخته

حَزینٍ ضَعیفٍ مَهینٍ باَّئِسٍ مُسْتَکینٍ بِکَ مُسْتَجیرٍ اَللّهُمَّ وَاَسئَلُکَ

غمگین ناتوان بى مقدار پریشان درمانده اى که به تو پناه آورده خدایا از تو خواهم

بِاَنَّکَ مَلیکٌ وَاَنَّکَ ما تَشاَّءُ مِنْ اَمْرٍ یَکُونُ وَاَنَّکَ عَلى ما تَشاَّءُ قَدیرٌ

چون تویى فرمانروا و تو چنانى که هرکارى را بخواهى مى شود و تویى که بر هرچه بخواهى توانایى

وَاَسئَلُکَ بِحُرْمَةِ هذَا الشَّهْرِ الْحَرامِ وَالْبَیْتِ الْحَرامِ وَالْبَلَدِ الْحَرامِ

و از تو خواهم به حرمت این ماه محترم و خانه محترم (کعبه ) و شهر محترم (مکه )

وَالرُّکْنِ وَالْمَقامِ وَالْمَشاعِرِالْعِظامِ وَبِحَقِّنَبِیِّکَ مُحَمَّدٍعَلَیْهِ وَ الِهِ السَّلامُ

و رکن و مقام و مشعرهاى بزرگ (جاهاى مناسک حج ) و به حق پیامبرت محمد علیه و آله السلام

یا مَنْ وَهَبَ لاِدَمَ شَیْثاً وَ لاِِبْراهیمَ اِسْماعیلَ وَ اِسْحاقَ وَ یا

اى که شیث را به آدم بخشیدى و اسماعیل و اسحاق را به ابراهیم دادى و اى

مَنْ رَدَّ یُوسُفَ عَلى یَعْقوُبَ وَیا مَنْ کَشَفَ بَعْدَ الْبَلاَّءِ ضُرَّ اَیُّوبَ یا

که یوسف را به یعقوب برگرداندى و اى که پس از مبتلا شدن ایوب ناراحتیش را برطرف کردى اى که

راَّدَّ مُوسى عَلى اُمِّهِ وَ زاَّئِدَ الْخِضْرِ فى عِلْمِهِ وَیا مَنْ وَهَبَ لِداوُدَ

موسى را به مادرش برگرداندى و دانش خضر را افزون کردى اى که دادى به داود

سُلَیْمانَ وَلِزَکَرِیّا یَحْیى وَلِمَرْیَمَ عیسى یا حافِظَ بِنْتِ شُعَیْبٍ وَیا

سلیمان را و به زکریا یحیى را و به مریم عیسى را اى نگهدار دختر شعیب اى

کافِلَ وَلَدِ اُمِّ مُوسى اَسئَلُکَ اَنْ تُصَلِّىَ عَلى مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ وَاَنْ

کفالت کننده فرزند مادر موسى از تو خواهم که درود فرستى بر محمد و آل محمد و

تَغْفِرَ لِى ذُنُوبى کُلَّها وَتُجیرَنى مِنْ عَذابِکَ وَتُوجِبَ لى رِضْوانَکَ

گناهانم را بیامرزى و از عذاب خود مرا در پناه گیرى و مرا مستوجب خوشنودى

وَاَمانَکَ وَاِحْسانَکَ وَغُفْرانَکَ وَجِنانَکَ وَاَسئَلُکَ اَنْ تَفُکَّ عَنّى کُلَّ

و ایمنى و احسان و آمرزش و بهشتت قرار دهى و از تو خواهم که باز کنى برایم هر

حَلْقَةٍ بَیْنى وَبَیْنَ مَنْ یُؤْذینى وَتَفْتَحَ لى کُلَّ بابٍ وَتُلَیِّنَ لى کُلَّ

حلقه اى که میان من و میان آزار کننده من است و بگشایى به رویم هر درى را و

صَعْبٍ وَتُسَهِّلَ لى کُلَّ عَسَیرٍ وَتُخْرِسَ عَنّى کُلَّ ناطِقٍ بِشَرٍّ وَتَکُفَّ

نرم کنى برایم هر دشوارى را و آسان کنى برایم هر مشکلى را و لال کنى از من زبان هر بدگو را و بازدارى از من

عَنّى کُلَّ باغٍ وَتَکْبِتَ عَنّى کُلَّ عَدُوٍّ لى وَحاسِدٍ وَتَمْنَعَ مِنّى کُلَّ

هر زورگو را و خوار کنى دشمنان و حسودان مرا و بازدارى از من هر

ظالِمٍ وَتَکْفِیَنى کُلَّ عاَّئِقٍ یَحُولُ بَیْنى وَبَیْنَ حاجَتى وَیُحاوِلُ اَنْ

ستمگرى را و کفایت کنى از من هر مانعى را که میان من و حاجتم حائل شود و بخواهد که

یُفَرِّقَ بَیْنى وَبَیْنَ طاعَتِکَ وَیُثَبِّطَنى عَنْ عِبادَتِکَ یا مَنْ اَلْجَمَ الْجِنَّ

میان من و اطاعت تو را جدایى اندازد و از پرستش تو بازم دارد اى که مهار کردى جنیان

الْمُتَمَرِّدینَ وَقَهَرَ عُتاةَ الشَّیاطینِ وَاَذَلَّ رِقابَ الْمُتَجَبِّرینَ وَرَدَّ کَیْدَ

نافرمان را و مقهور ساختى شیاطین سرکش را و گردنِ گردن کشان را به خوارى کشاندى و نقشه هاى شوم

الْمُتَسَلِّطین عَنِ الْمُسْتَضْعَفینَ اَسئَلُکَ بِقُدْرَتِکَ عَلى ما تَشاَّءُ

مسلطشدگان را از ناتوانها بازگرداندى از تو خواهم به حق تواناییت بر هرچه خواهى

وَتَسْهیلِکَ لِما تَشاَّءُ کَیْفَ تَشاَّءُ اَنْ تَجْعَلَ قَضاَّءَ حاجَتى فیما تَشاَّءُ

و آسان کردنت هرچه را بهر نحو که خواهى که قرار دهى برآوردن حاجتم را در هرچه خواهى

پس سجده کن بر زمین و بر خاک بگذار دو طرف روى خود را و بگو :

اَللّهُمَّ لَکَ سَجَدْتُ وَبِکَ امَنْتُ فَارْحَمْ ذُلّى وَفاقَتى وَاجْتِهادى وَتَضَرُّعى

خدایا براى تو سجده مى کنم و به تو ایمان دارم پس رحم کن به خوارى من و نداریم و سعى و کوششم و زارى

وَمَسْکَنَتى وَفَقْرى اِلَیْکَ یا رَبِّ

و بیچارگى ام و نیازم به درگاهت اى پروردگار

و کوشش کن که اشک بریزد چشمهاى تو اگر چه بقدر سرمگسى (سوزنى ) باشد بدرستى که این علامت استجابت است

 


  

اعمال روز نیمه رجب

روز مبارکى است و در آن چند عمل است .

اوّل : غسل

دوّم : زیارت حضرت امام حسین علیه السلام از ابن ابى بصیر منقول است که گفت سؤ ال کردم از حضرت امام رضاعلیه السلام که در چه ماه زیارت کنیم امام حسین علیه السلام را فرمود در نیمه رجب و نیمه شعبان .

سیّم : نماز سلمان به نحویکه در روز اوّل گذشت .

چهارم : چهار رکعت نماز بخواند و بعد از سلام دست خود را پهن کند و بگوید :

اَللّهُمَّ یا مُذِلَّ کُلِّ جَبّارٍ

خدایا اى خوارکننده هر ستمکار سرکش

وَیا مُعِزَّ الْمُؤْمِنینَ اَنْتَ کَهْفى حینَ تُعْیینِى الْمَذاهِبُ وَاَنْتَ بارِئُ

و اى عزت بخش مؤ منان تویى پناهگاه من در آن هنگام که از راهها وامانده شوم و تویى که از روى مهرى

خَلْقى رَحْمَةً بى وَقَدْ کُنْتَ عَنْ خَلْقى غَنِیّاً وَلَوْ لا رَحْمَتُکَ لَکُنْتُ

که به من داشتى به خلقت من دست زدى در صورتى که از خلقتم بى نیاز بودى و اگر مهر تو نبود بطور مسلم من

مِنَ الْهالِکینَ وَاَنْتَ مُؤَیِّدى بِالنَّصْرِ عَلى اَعْداَّئى وَلَوْ لا نَصْرُکَ

در زمره نابودان بودم و تویى که مرا بوسیله یارى دادن بر دشمنانم کمک دهى و اگر یارى تو نبود

اِیّاىَ لَکُنْتُ مِنَ الْمَفْضُوحینَ یا مُرْسِلَ الرَّحْمَةِ مِنْ مَعادِنِها

بطور حتم من از رسوایان بودم اى فرستنده رحمت از معدنهاى آن

وَمُنْشِئَ الْبَرَکَةِ مِنْ مَواضِعِها یا مَنْ خَصَّ نَفْسَهُ بِالشُّمُوخِ

و اى پدید آرنده برکت از جاهاى آن اى که مخصوص داشت خود را به بلندى مقام

وَالرِّفْعَةِ فَاَوْلِیاَّؤُهُ بِعِزِّهِ یَتَعَزَّزُونَ وَیا مَنْ وَضَعَتْ لَهُ الْمُلُوکُ نیرَ

و رفعت و از اینرو دوستانش به عزت او عزیز گردند و اى که پادشاهان طوق مذلت را براى او

الْمَذَلَّةِ عَلى اَعْناقِهِمْ فَهُمْ مِنْ سَطَواتِهِ خاَّئِفُونَ اَسئَلُکَ بِکَیْنُونِیَّتِکَ

بر گردن نهاده اند و از سطوتهاى او ترسانند از تو خواهم به حق بود کردنت

الَّتِى اشْتَقَقْتَها مِنْ کِبْرِیاَّئِکَ وَاَسئَلُکَ بِکِبْرِیاَّئِکَ الَّتِى اشْتَقَقْتَها مِنْ

که آنرا از کبریاى خود جدایش کردى و از تو خواهم به حق کبریایت که آن را از عزتت

عِزَّتِکَ وَاَسئَلُکَ بِعِزَّتِکَ الَّتِى اسْتَوَیْتَ بِها عَلى عَرْشِکَ فَخَلَقْتَ بِها

برگرفتى و از تو خواهم به حق عزتت که بوسیله آن بر عرش مستولى گشتى و بدان سبب

جَمیعَ خَلْقِکَ فَهُمْ لَکَ مُذْعِنُونَ اَنْ تُصَلِّىَ عَلى مُحَمَّدٍ وَاَهْلِ بَیْتِهِ

همه خلق خود را آفریدى و همه به خدائیت اعتراف دارند که درود فرستى بر محمد و خاندانش

روایت است که هر صاحب غمى این دعا را بخواند حقّ تعالى او را از اندوه و غم آسایش بخشد


 


  

شب سیزدهم

بدانکه مستحبّ است در هریک از ماه رجب وشعبان ورمضان آنکه در شب سیزدهم دو رکعت نماز بگذارند درهر رکعت حمد یک مرتبه و یس و تَبارَکَ المُلْکُ و توحید بخوانند .

در شب چهاردهم چهار رکعت به دو سلام به همین کیفیّت .

درشب پانزدهم شش رکعت به سه سلام به همین کیفیّت از حضرت صادق علیه السلام مرویست که هر که چنین کند جمیع فضیلت این سه ماه را دریابد و جمیع گناهانش غیر از شرک آمرزیده شود.


روز سیزدهم

اوّل ایّام البیض است و ثواب بسیارى براى روزه این روز و دو روز بعد وارد شده و اگر کسى خواهد عمل اُمّ داوُد بجا آورد باید این روز را روزه بگیرد و در این روز بنا بر مشهور بعد از سى سال از عام الفیل ولادت با سعادت حضرت امیر المؤ منین علیه السلام در میان کعبه مُعَظَّمه واقع شده است



  

اعمال شب نیمه ماه رجب

شب شریفى است و در آن چند عملست .

اوّل: غسل

دوّم : احیاء آن به عبادت چنانکه علاّمه مجلسى فرموده .

سیّم : زیارت امام حسین علیه السلام .

چهارم : شش رکعت نماز که در شب سیزدهم ذکر شد .

پنجم : سى رکعت نماز در هر رکعت حمد و ده مرتبه توحید و این نماز را سید از حضرت رسول صَلَّى اللَّهِ عَلِیهِ وَ اله نقل کرده با فضیلت بسیار .

ششم : دوازده رکعت نماز هر دو رکعت بیک سلام و در هر رکعت هر یک از سوره حمد و توحید و فلق و ناس و آیة الکرسى و قَدْر را چهار مرتبه بخواند و بعد از سلام چهار مرتبه بگوید :

اَللّهُ اَللّهُ رَبّى لا اُشْرِکُ بِهِ شَیْئا وَلا اَتَّخِذُ مِنْ دُونِه وَلِیّا

و هر چه مى خواهد بخواند و این نماز را بدین طریق سیّد از حضرت صادق علیه السلام روایت کرده و لکن شیخ در مصباح فرموده روایت کرده داود بن سرحان از حضرت صادق علیه السلام که فرمود بجا مى آورى در شب نیمه رجب دوازده رکعت نماز مى خوانى در هر رکعت حمد و سوره و چون فارغ شدى از نماز مى خوانى بعد از آن حمد و معوذتین و سوره اخلاص و آیة الکرسى را چهار مرتبه و مى گوئى بعد از آن :

سُبْحانَ اللّهِ وَالْحَمْدُ لِلّهِ وَلا اِلهَ اِلا اللّهُ وَاللّهُ اَکْبَرُ چهار مرتبه

پس مى گوئى:

اَللّهُ اَللّهُ رَبّى لا اُشْرِکُ بِهِ شَیْئا وَ ما شاَّءَ اللّهُ لا قُوَّةَ اِلاّ بِاللّهِ الْعَلِىِّ الْعَظیمِ

و بجا مى آورى در شب بیست و هفتم نیز مثل این را .

 

 


  

لیله‏الرغائب

شب جمعه‏ی اول ماه رجب که به نام «لیله‏الرغائب» (شب آرزوها) معروف است، دارای عمل ویژه و منحصر به فردی است که البته ثواب آن هم فوق العاده و بی‌نظیر است. از جمله فضیلت  نماز این شب آنکه گناهان بسیار بسبب او آمرزیده شود و آنکه هر که این نماز را بگذارد چون شب اوّل قبر او شود حقّ تعالى بفرستد ثواب این نماز را بسوى او به نیکوتر صورتى با روى گشاده و درخشان و زبان فصیح پس با وى گوید اى حبیب من بشارت باد تو را که نجات یافتى از هر شدّت و سختى گوید تو کیستى بخدا سوگند که من روئى بهتر از روى تو ندیدم و کلامى شیرینتر از کلام تو نشنیده ام و بوئى بهتر از بوى تو نبوئیدم گوید من ثواب آن نمازم که در فلان شب از فلان ماه از فلان سال بجا آوردى آمدم امشب بنزد تو تا حقّ تو را ادا کنم و مونس تنهائى تو باشم و وحشت را از تو بردارم و چون در صور دمیده شود من سایه بر سر تو خواهم افکند در عرصه قیامت پس خوشحال باش که خیر از تو معدوم نخواهد شد هرگز وکیفیت آن چنان است که روز پنجشنبه اوّل آن ماه را روزه میدارى چون شب جمعه داخل شود ما بین نماز مغرب و عشاء دوازده رکعت نماز مى گذارى هر دو رکعت به یک سلام و در هر رکعت از آن یک مرتبه حمد و سه مرتبه اِنّا اَنْزَلْناهُ و دوازده مرتبه قُلْ هُوَ اللّهُ اَحَدٌ مى خوانى و چون فارغ شدى از نماز هفتاد مرتبه مى گوئى اَللّهُمَّ صَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ النَّبِىِّ الاُْمِّىِّ وَعَلى آلِهِ پس به سجده مى روى و هفتاد مرتبه مى گوئى سُبُّوحٌ قُدُّوسٌ رَبُّ الْمَلائِکَةِ وَالرُّوحِ پس سر ازسجده برمیدارى وهفتاد مرتبه مى گوئى رَبِّ اغْفِرْ وَارْحَمْ وَتَجاوَزْ عَمّا تَعْلَمُ اِنَّکَ اَنْتَ الْعَلِىُّ الاَعْظَمُ پس باز به سجده مى روى و هفتاد مرتبه مى گوئى سُبُّوحٌ قُدّوُسٌ رَبُّ الْمَلائِکَةِ وَالرُّوحِ پس حاجت خود را مى طلبى که انشاءالله برآورده خواهد شد و بدان نیز که در ماه رجب زیارت حضرت امام رضاعلیه السلام مندوبست و اختصاصى دارد چنانچه عمره در این ماه فضیلت دارد و روایت شده که تالى حجّ است در فضیلت و منقول است که جناب علىّ بن الحسین علیه السلام مُعْتَمِر شده بود در ماه رجب و شبانه روز نماز در نزد کعبه مى گذاشت و پیوسته در سجده بود در شب و روز و این ذکر از آن حضرت شنیده مى شد که در سجده مى گفت : عَظُمَ الذَّنْبُ مِنْ عَبْدِکَ فَلْیَحْسُنِ الْعَفْوُ مِنْ عِنْدِکَ.
. مطمئنم اگر  ثواب آن را بدانید هیچ وقت آن را ترک نمی‌کنید. گرچه اهل معرفت عبادت را فقط برای رضایت خدا انجام می‌دهند؛ به قول حافظ:

تو بندگی چو گدایان به شرط مزد مکن

که خواجه خود روش بنده‌پروری داند

به هرحال این شب، شب ویژه‌ای برای اهل دل و ارباب معرفت است که جا دارد مراجعه‌ای به کتاب شریف المراقبات (اعمال سال) مرحوم میرزا جوادآقا ملکی تبریزی بفرمایید.

برای حسن ختام این قسمت از بحث، بخشی از سفارش پیر اهل سلوک، میرزا جوادآقا را تبرکاً نقل می‌کنیم:

... یکی از مراقبت‌های مهم در این ماه، به یاد داشتن حدیث «فرشته‏ی دعوت‏کننده» می‌باشد که از پیامبر صلی‏الله‏علیه‏و‏آله‏و‏سلم روایت شده است. پیامبر اکرم صلی‏الله‏علیه‏و‏آله‏و‏سلم فرمود: خدای متعال در آسمان هفتم فرشته‌ای را قرار داده که به او «دعوت‏کننده» گفته می‌شود. هنگامی که ماه رجب فرا می‏رسد، این فرشته در هر شب این ماه تا صبح می‌گوید: خوشا به حال تسبیح کنندگان خدا، خوشا به حال فرمانبرداران خدا،

خدای متعال می‌فرماید: من همنشین کسی هستم که با من همنشینی کند، فرمانبردار کسی هستم که فرمانبردارم باشد و بخشنده‏ی کسی هستم که از من طلب بخشش کند.

ماه، ماه من، بنده، بنده‏ی من و رحمت، رحمت من است. هرکس در این ماه مرا بخواند، او را اجابت می‌کنم. هرکس از من درخواستی کند، به او عطا می‌کنم و هرکس از من هدایت بخواهد او را هدایت می‌کنم! این ماه را رشته‌ای بین خود و بندگانم قرار دادم که هرکس آن را بگیرد، به من خواهد رسید.

اگر توفیق پیدا کردید و این نماز را خواندید برای من و خواهرم هم دعا کنید.مخصوصا برای شادی روح خواهرم التماس دعا دارم.


  

1- اگه همه مردم

 

امام هادی علیه السلام فرمودند:

لو سلک الناس وادیا شعبا لسلکت وادی رجل عبد الله وحده خالصا

 

اگر همه مردم مسیری را انتخاب کنند و در آن گام نهند ، من به راه کسی که تنها خدا را خالصانه می پرستد خواهم رفت

 

(بحار الانوار ، ج 78 ، ص 245)

2- راه سبک شدن مصائب دنیا

 

امام هادی علیه السلام فرمودند:

من کان علی بینة من ربه هانت علیه مصائب الدنیا و لو قرض و نشر

هر که بر طریق خداپرستی محکم و استوار باشد، مصائب دنیا بر وی سبک آید، گر چه تکه تکه شود.

 

(تحف العقول ، ص 511)

3- دشمنی با روزها

از حضرت ابوالحسن امام علی بن محمد نقی علیه السلام در مورد فرمایش پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم که فرموده اند( لا تعادوا الایام فتعادیکم) یعنی با روزها دشمنی نکنید که با شما دشمنی خواهند کرد سوال شد

 

امام هادی علیه السلام فرمودند:

 

آری منظور از ایام ما هستیم به سببب ما آسمان ها و زمین برپاست پس:

 

سبت ( شنبه) نام رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم است و احد ( یکشنبه) نام امیر المومنین علیه السلام و اثنین ( دوشنبه) حسن و حسین علیهما السلام و ثلثاء ( سه شنبه) علی بن الحسین ( سجاد) و محمد بن علی ( باقر) و جعفر بن محمد ( صادق) علیهم السلام و اربعاء ( چهارشنبه) موسی بن جعفر ( کاظم) و علی بن موسی( رضا) و محمد بن علی( جواد) و من – علی بن محمد( هادی) – علیهم السلام و خمیس ( پنج شنبه فرزندم حسن ( عسگری) علیه السلام و جمعه فرزند فرزندم می باشد و به سوی اوست که گروه حق جمع می شوند و همان است که زمین را پر از عدل و داد می کند، چنان که از ظلم و ستم پر شده باشد ،

 

و این است معنی ایام و این که در دنیا با آنها دشمنی نکنید که در آخرت با شما دشمنی خواهند کرد.

 

 

کمال الدین ج 2 ص 393 به نقل از مکیال المکارم

 4- نکوهش افراد در تملق

امام هادی علیه السلام به کسی که در ستایش از ایشان افراط کرده بود فرمودند:

 

أقبل علی شأنک، فإن کثرة الملق یهجم علی الظنة، و اذا حللت من أخیک فی محل الثقة فاعدل عن الملق الی حسن النیة.

 

از این کار خودداری کن که تملق بسیار، بدگمانی به بار آورد و اگر برادر مؤمنت مورد اعتماد تو واقع شد، از تملق او دست بردار و حسن نیت نشان ده.

 

(مسند الامام الهادی، ص 302)

 

 5- خوشبین باشیم یا نه ؟

 

     امام علی نقی الهادی علیه اسلام فرمودند:

 

هرگاه زمانی باشد که عدل غلبه کرد بر جور ، پس حرام است که گمان بد بری به احدی مگر آنکه علم پیدا کنی به بدی او.

 و هرگاه زمانی باشد که جور غلبه کند بر عدل، پس نیست برای احدی که گمان خوبی برد به احدی تا آنکه ببیند آن را از او.

منتهی الامال ج 2 ص 483

 6- پیامد از خود راضی بودن

امام هادی علیه السلام فرموده اند:

 

من رضی عن نفسه کثر الساخطون

 

هر که از خود راضی باشد ، خشم گیران بر او زیاد خواهند بود. .

 منتهی الامال ج 2 ص 480

 

7- ارزش شکر گذاری

امام هادی علیه السلام فرموده اند:

 

أَلشّاکِرُ أسعَدُ بِالشُّکرِ مِنهُ بِالنِّعمَةِ الَّتی أوجَبَتِ الشُکرَ لَأَنَّ النِّعَمَ مَتاعٌ و الشُکرُ نِعَمٌ وَ عُقبی

 

 شکرگزاری از نعمت، از خود نعمت بهتر است چون نعمت متاع دنیای فانی است و لکن شکر، نعمت جاودانه آخرت است.

 

(بحارالانوار، ج75، ص 365؛ تحف العقول، ص 483)

 8- نتیجه نزاع و جدال

امام هادی علیه السلام فرموده اند:

 

ألمِراءُ یُفسِدُ الصَّداقَةَ القَدیمَةَ وَ یُحَلِّلُ العُقدَةَ الوَثیقَةَ وَ أقَلُّ مافیهِ أن تَکُونَ فیهِ المُغالَبَةُ أُسُّ أسبابِ القَطیعَةِ

 

جدال و نزاع، دوستان قدیمی را از یکدیگر جدا نموده و اعتماد و اطمینان را از بین می برد تنها چیزی که در آن است غلبه بر دیگری است و آن هم سبب جدایی است.

 

(بحارالانوار، ج 75 ، ص 370؛ میزان الحکمة ج5، ص 308)

9-نتیجه تقوا و اطاعت پذیری از خدای متعال

امام هادی علیه السلام فرموده اند:

 

مَنِ اتَّقَی اللهَ یُتَّقی وَ مَن أطاعَ اللهَ یُطاعُ

 

کسی که از خدا بترسد از او می ترسند و کسی که از خدا اطاعت کند از او اطاعت خواهند کرد.

 

(بحارالانوار، ج68، ص 182)

10- لحظه جان دادن خود را یاد آر

امام هادی علیه السلام فرموده اند:

اُذکُر مَصرَعَکَ بَینَ یَدَی أهلِکَ، وَ لا طَبیبٌ یَمنَعُکَ وَ لا حَبیبٌ یَنفَعُکَ

 

هنگام جان دادن در برابر خانواده، خود را به یادآور که نه طبیبی می تواند مرگ را از تو دور بگرداند و نه دوستی می تواند تو را یاری نماید.  

(بحارالانوار، ج75، ص 370؛ میزان الحکمة، ج10، ص 579)

 

 

 

 

 

 

 


  

امام ابوالحسن علی النقی هادی علیه السلام ملقب به امام " هادی"، دهمین پیشوای شیعیان در نیمه ذیحجه سال 212 هجری در اطراف مدینه در محلی به نام " صریا" متولد گشت.  آن حضرت و فرزند گرامی ایشان امام حسن علیهما السلام به عسکریین شهرت یافتند، زیرا خلفای بنی عباس آنها را از سال 233 به سامرا ( عسکر) برده و تا آخر عمر پر برکتشان در آنجا، آنها را تحت نظر قرار دادند. امام هادی علیه السلام به لقبهای دیگری مانند: نقی، عالم، فقیه، امین و طیب شهرت داشت و کنیه مبارک ایشان ابوالحسن است. از آنجا که کنیه امام موسی کاظم و امام رضا علیهما السلام نیز ابوالحسن بود، لذا برای اجتناب از اشتباه، ابوالحسن اول به امام کاظم علیه السلام، ابوالحسن ثانی به امام رضا علیه السلام و ابوالحسن ثالث به حضرت هادی علیه السلام اختصاص یافته است.

پدر بزرگوارش امام جواد (ع) و مادرش بانوی گرامی سمانه است که بانویی با فضیلت و با تقوا بود. امام هادی (ع) در سن 6 یا 8 سالگی یعنی در سال 220 هجری، پس از شهادت امام جواد (ع) به امامت رسید. مدت 33 ساله امامت امام هادی (ع) با خلفای معتصم، واثق، توکل، منتصر، مستعن و معتز معاصر بود.
عظمت شخصیت امام هادی (ع) به قدری زیاد است که دوست و دشمن را به اعتراف واداشته است. قسمتی از این اعترافات مبنی بر شخصیت آن امام به لحاظ اخلاقی و بخشی دیگر ناشی از ابعاد علمی آن حضرت و شمه ای، نتیجه کراماتی است که از آن بزرگوار صادر شده است.

ابن صباغ مالکی در کتابی موسوم به فصول المهمه خطوط واضحی از سیمای تابناک فضایل و ویژگی های اخلاقی امام هادی (ع) قهرمان شکست ناپذیر عصر متوکل عباسی را ترسیم می کند!

«فضل و دانش امام دهم شیعیان بر اوج قلل بلند پایه عالم بشریت نقش بسته بود و رشته های مشعشع آن بر اختران آسمان سر می سایید. نیکی ها و اخلاق پسندیده او را نمی توان در شمار عدد ذکر نمود. اما می شود به افتخارآمیزترین آنها که موجب حیرت است بسنده کرد. او جمیع صفات نیک و مفاخر معنوی را یک جا در وجود داشت. ابعاد وسیع و منبع فیاض حکمت و دانش او بر لوح سرشتش ثبت شده و بدین سبب او از ناشایسته ها و آلایش ها به دور و برکنار است.»

امام هادی (ع) دارای نفس زکیه و عزمی راسخ و همتی عالی بود که هرگز احدی از مردم را نمی توان در مقایسه با او همتا و همسان دانست.

ابن شهر آشوب از رجال حدیث نقل می کند که او نیک سرشت ترین و پاک ترین روش را در میان جامعه دارا بود، راستگوترین افراد جامعه محسوب می شد، به هنگام سکوت، شکوه هیبت و تشعشع وقار، چهره او را دربرمی گرفت و چون لب به سخن می گشود، گزیده و نغز می گفت به طوری که شعاع کلامش روح آدمیان را سحر می کرد.

در وجود مقدس امام هادی (ع) ویژگی های اخلاقی پسندیده می درخشید. امامت، کمال و دانش و فضیلت و سرشت و اخلاق نیک از فرازهای اخلاقی این امام همام است.

خداوند به قدرت بی منتها و دانش وسیع خود، گنجینه هایی از دانش خود را بر خاندان رسالت افاضه و موهبت فرموده و ایشان را به زیور دانش آراسته است، این گنجینه ها، مجموعه اسرار علوم و معارف است که خداوند آن را دراختیار امامان شیعه که راهبران حقیقی بشر هستند، قرار داده است.

 

السلام علیک یا ولی الصالحین السلام علیک یا ابوالحسن علی النقی الهادی
 

imam hadi
 

مرقد مطهر پیشوای دهم- عراق/ سامراء

 

 imam hadi زیارت حضرت امام علی بن النقی (ع)      

امام هادی (ع) که در زمره امامان شیعه و از خاندان رسالت است، نیز از ویژگی دانشی گسترده و جامع برخوردار است، طوری که سمبل های دانش و فرهنگ وی، عقول را حیران و اندیشه ها را به اعجاب واداشته است.

امام دهم همچون پدران و اجداد بزرگوار خود در علم و دانش سرآمد روزگار بود. درخشش او در مدت حیاتش احترامی شگفت در قلوب همگان ایجاد کرده بود. نامه آن حضرت در رد پیروان معتقد به تفویض و جبریون و اثبات عدل و حد مابین جبر و تفویض، از فرازهای شگفت آور دوره امامت، امام هادی محسوب می شود و بسیار مورد تعمق و توجه می باشد.

امام هادی (ع) در این نامه، نظریه پیروان هر دو عقیده را با منطقی ترین اصول مردود اعلام کرده و اسراری از علوم و حقایق آن را پاسخ فرموده است.

با توجه به اینکه خداوند دارای عدل و انصاف و حکمت بالغه است، پس اوست که می تواند هرکس را بخواهد از میان بندگان خود برای ارسال پیامش و تبلیغ رسالتش و اتمام حجت بر بنده هایش برگزیند. گوشه ای دیگر از دریای بیکران دانش امام هادی (ع) در تاریخ خطیب بغدادی تجلی دارد. او به شهادت خود دانش امام را متذکر شده و در مقام اثبات آن می گوید:

روزی یحیی بن اکثم در مجلس واثق خلیفه عباسی که جمعی از علماء و فقها حضور داشتند، سؤال کرد که چه کسی سر حضرت آدم (ع) را هنگامی که حج به جا آورد، تراشید؟

تمام حضار در پاسخ آن عاجز ماندند، واثق گفت: هم اکنون من کسی که جواب این سؤال را بدهد حاضر  می کنم، سپس شخصی را بدنبال حضرت هادی (ع) فرستاد و وی را به دربار خلیفه دعوت کرد. امام نیز دعوت را پذیرفت و برای اظهار و بیان حقیقت به دربار واثق رفت. خلیفه پرسید: ای ابوالحسن به ما بگو چه کسی سر حضرت آدم را هنگام حج تراشید؟ امام فرمود: ای واثق ترا به خدا سوگند می دهم که ما را از بیان و جواب آن معاف کنی، خلیفه گفت: ترا سوگند می دهم که جواب را بفرمایی!

امام فرمود: اکنون که قبول نمی کنی، پس می گویم. پدرم مرا از جدم خبر داد و جدم از جدش که رسول خدا باشد، اطلاع داد که فرمود: برای تراشیدن سر آدم جبرئیل مأمور شد یاقوتی از بهشت آورد و به سر آدم کشید تا موهای سرش بریزد.

در مورد جاذبه اجتماعی و نفوذ سیاسی امام هادی (ع) فقط می توان همین را گفت که یکی از تجلیات و تشعشعات پرشکوه خداوند و تابش منبع فیاض نور حق در وجود امام هادی (ع) متجلی و منعکس شده و از وجود حضرت نیز مانند آینه ای که انوار گوناگون را در خود انعکاس می دهد، ساطع بوده است. کسی را در عصر پیشوای دهم، توان نگاهی ممتد و حتی لحظه ای کوتاه به چهره او نبود. به محض نظر به رخسار پرفروغش آثار ضعف و سستی و ترس بر قلب ها سایه می افکند. در کتاب های تاریخی آمده است که حضور امام در هر مجلسی مورد تجلیل و احترام عمیق بود و خواسته و ناخواسته اطرافیان را تحت تأثیر و نفوذ قرار می داد و همنشینان وی همواره آرزوی مجالست و مراودت او را در سر داشتند.

 با آنکه متوکل بارها در صدد بود تا به بهانه قیام مسلحانه امام دهم را از میان بردارد، ولى هیچ گاه به این بهانه دست نیافت. با این حال، نتوانست حیات شریف آن حضرت را که مانع خودکامگیهاى او به عنوان محور تفکر اسلامى بود و همچون مرکزى که شیعیان بر گرد آن پروانه ‏وار می چرخیدند، تحمل کند، لذا ایشان را بنا به روایتى، در تاریخ سوم رجب سال 245هجرى به شهادت رساند.

امام دهم در حالى که هشت سال و پنج ماه از عمر شریفشان می گذشت، به مقام امامت نایل شدند و پس از سى و سه سال به شهادت رسیدند و در سامرا دفن شدند (صلوات الله وسلامه علیه وعلى آبائه وأبنائه الطاهرین).

 

از بیانات گهربار آن حضرت است که فرموده اند:

(الحکمة لا تنجع فی الطبائع الفاسدة): حکمت در نهاد فاسد تأثیر نمی کند.

 در خاتمه باید متذکر شویم که امام هادی (ع) اصحاب فراوانی دارند که بسیاری از آنها فخر شیعه هستند و از جمله‌ آنها حضرت عبدالعظیم حسنی است که در شهر ری مدفون است. او از اعاظم روات است و حضرت هادی به او خیلی احترام می گذاردند. او کسی است که ایمان را خدمت حضرت هادی به این صورت عرضه داشت:

»خدا یکی است و شبیه برای او فرض نمی شود، جسم نیست بلکه خالق جسم است. همه چیز را خلق نموده است و همه چیز به دست او است و او مالک آنها است. محمد صلی الله علیه و آله پیامبر است و او آخر پیامبران است که پیامبری بعد از او نخواهد آمد و دین او پایان همه ادیان است، امیرالمؤمنین علی بن ابی طالب وصّی پیامبر است و بعد از امیرالمؤمنین، حسن و حسین و علی بن حسین و محمد بن علی و جعفر بن محمد و موسی بن جعفر و علی بن موسی و محمد بن علی و علی بن محمد و حسن بن علی و بعد از او فرزندش که غایب می شود و روزی ظاهر می شود و جهان را انبوه از عدل می کند بعد از آنکه ظلم انبوه باشد.« عبدالعظیم گفت: »اقرار دارم و می گویم دوست شما دوست خدا و دشمن شما دشمن خدا است. اطاعت شما اطاعت خدا و مخالفت شما مخالفت خدا است. به معراج و سؤال در قبر و بهشت و جهنم و صراط و میزان اعتقاد دارم و همه آنها حق است و می دانم که قیامت آمدنی است. و بر واجبات الهی که نماز، روزه، زکات، حج، جهاد، امر به معروف و نهی از منکر است اقرار دارم.« حضرت فرمودند: »ای ابوالقاسم این دین پسندیده است، خداوند را بر آن ثابت بدارد.«

عبدالعظیم رحمه الله دین اعتقادی را عرضه داشت زیرا تنها اعتقاد نمی تواند موجب نجات باشد. دینی موجب نجات است که توأم با عمل باشد. از این جهت حضرت هادی (ع) ایمان را چنین فرموده اند. ابودعامه می گوید: به عیادت حضرت هادی رفتم آن بزرگوار فرمودند: چون به عیادت من آمدی بر من حقی پیدا کرده ای، برای ادای حقت روایتی از پدرم که از پدرانش و از امیرالمؤمنین و او از رسول اکرم علیه السلام نقل کرده است می گویم:

قال رسول الله الایمان ما وقّدته القلوب وصدقته الاعمال.

ایمان چیزی است که در دل جایگزین شده است و اعمال، گفتار و کردار آن را تصدیق می کند.

از این جهت در قرآن شریف و روایات اهل بیت فراوان دیده می شود که از افرادی که مرد عمل نیستند سلب ایمان شده است.

 


  

سامرا

متوکل کاتب و نویسنده‌ای نصرانی داشت که به او بسیار احترام می‌گذاشت و به خاطر علاقه‌ای که به او داشت او را با کنیه (ابو نوح) صدا می‌زد. عده‌ای از کاتبان و نویسندگان کاخ این عمل را نادرست خوانده و گفتند: "جایز نیست کافر را با کنیه صدا بزنیم." متوکل از فقها استفتاء کرد و نتیجه منجر به دو نظر شد: گروهی آن را جایز دانستند و گروهی منع کردند.

متوکل ناچار از امام هادی علیه السلام استفتاء نمود و ماجرا را نوشت.

امام در پاسخ نوشتند: "بسم الله الرحمن الرحیم. تَبّت یَدا اَبی لَهَبٍ و تَب"؛ نابود باد ابولهب و دو دستش بریده باد. (سوره مسد/1)

این پاسخ بدیع از بی‌نظیر‌ترین پاسخ‌های عالم فتوا بشمار می‌رود و امام هادی(علیه السلام) با استفاده از این آیه نه تنها جواز کنیه‌گذاری کافر را ثابت می‌کند بلکه وقوع آن را نیز در قرآن یعنی معتبرترین مدرک فتوا نشان می‌دهد. متوکل نیز از پاسخ امام هادی (علیه السلام) قانع شد و به آن عمل کرد.(1)

 

میزان کثیر چقدر است؟

متوکل بیمار شد و نذر کرد اگر بهبود یافت پول بسیاری را صدقه بدهد. پس از آن که سلامتی را به دست آورد خواست نذر خود را ادا نماید. فقها را جمع نمود تا مقدار دقیق بسیار(کثیره) را تعیین کنند و آنان درباره تعیین واحد خاصی برای (بسیار) به جایی نرسیدند. ناچار متوکل از امام هادی علیه السلام سوال نمود و امام هادی(علیه السلام) پاسخ داد: "باید 83 دینار  صدقه دهی."

‌فقها از این جواب تعجب کردند و به متوکل گفتند:

بپرس مبنا و مدرک این فتوا چیست؟

متوکل بر این اساس از حضرت دلیل فتوا را خواست .

حضرت جواب فرمودند: خداوند متعال در قرآن می‌فرماید: "لقد نصرکم الله فی مواطن کثیرة(توبه/ 25)؛  خداوند شما را در مواطن و جاهای بسیاری یاری کرد."

و همه خاندان ما روایت کرده‌اند که مواطن و مواقفی که در جنگ¬ها و غزوات، خداوند، پیامبرش را در آنها یاری کرد 83 موطن بوده است. (2) در نتیجه عدد کثیر از دیگاه قرآن 83 می‌باشد .

 

حکم عمل خلاف مرد نصرانی

مرد نصرانی را که با زنی مسلمان، مرتکب عمل خلاف شده بود نزد متوکل آوردند همین که خلیفه خواست بر او حد شرعی جاری کند آن مرد مسلمان گشت .

یحیی بن اکثم گفت: "اسلام این مرد، شرک و عمل گذشته او را از بین برد (و دیگر حدّ او نباید اجرا گردد).

یکی دیگر از فقها گفت: باید او را سه حد بزنند . و هر یک فتوایی دادند تا آن که متوکل تصمیم گرفت از امام هادی علیه السلام استفتا کند. لذا طی نامه‌ای موضوع را بیان کرد و از امام هادی علیه السلام نظر خواست.

امام در جواب نوشت: "باید آنقدر او را بزنند تا بمیرد."

این فتوا به مذاق یحیی و دیگر فقها خوش نیامد، و نپذیرفتند و گفتند: "نه کتاب خدا گواه این مدعاست و نه سنّت پیامبر، آن را تایید می‌کند."

متوکل به امام هادی (علیه‌السلام) نامه‌ای نوشت و در آن یادآور شد که فقهای مسلمین فتوای ایشان را نپذیرفته‌اند و آن را خلاف کتاب و سنت می‌دانند و افزود: "پس برای ما منبع فتوا را بیان کن."

امام در جواب نوشت: "بسم الله الرحمن الرحیم خداوند متعال در باره کافران می‌فرماید: فلما رأ وا بأسنا قالوا آمنّا بالله وحده و کفرنا بما کنّا به مشرکین، فلم یک ینفعهم ایمانهم لمّا رأوا بأسنا" (مؤمن/84 و 85) ؛ پس آنگاه که شدت قهر و عقاب ما را به چشم دیدند در آن حال گفتند ما به خدای یکتا ایمان آوردیم و به همه بتهایی که شریک خدا می‌دانستیم کفر ورزیدیم، اما ایمانشان پس از دیدن مرگ و مشاهده عذاب به آنها هیچ سودی نبخشید .

متوکل این فتوا (و استنباط از آیه) را پذیرفت و دستور داد تا حکم آن مرد را اجرا کنند.(3)

 

پی‌نوشت‌ها:

1- تاریخ بغداد، ج12، ص57 .

2- تاریخ اسلام ذهبی و تذکرة الخواص، ص360.

3- تحلیلی از زندگانی امام هادی علیه السلام، باقر شریف قرشی.

برگرفته از کتاب تحلیلی از زندگانی امام هادی علیه السلام، باقر شریف قرشی.

 


  




طراحی پوسته توسط تیم پارسی بلاگ