الحدیث:
قال على بن ابیطالب(ع):
»علیکم فى شهر رمضان بکثرة استغفار و الدعاء فاما الدعا فیدفع عنکم به البلاء و اما الاستغفار فتمحى به ذنوبکم. (1)
ترجمه: بر شما باد در ماه رمضان به استغفار و دعاى زیاد. اما دعاهاى شما دافع بلا از شماست. و اما استغفار شما از بین برنده گناهان است.
توضیح:
از وظایف روزه داران در این ماه، دعا و درخواستحوایج از حضرت حق است که بنده احساس نیاز به پیشگاه بى نیاز کرده، و دستهاى احتیاج خویش را به درگاه او دراز مىکند.
الحدیث:
قال رسول الله (صلى الله علیه و آله):
ایها الناس انه قد اقبل الیکم شهر الله بالبرکة و الرحمة و المغفرة، شهر هو عند الله افضل الشهور، و ایامه افضل الایام و لیالى افضل اللیالى و ساعاته افضل الساعات. (2)
ترجمه:
اى مردم ماه خدا با برکت و رحمت و آمرزش به شما رو کرده است، ماهى است که پیش خدا بهترین ماه است و روزهایش بهترین روزها و شبهایش بهترین شبها و ساعاتش بهترین ساعات.
الحدیث:
قال رسول الله (صلى الله علیه و آله):
اعتکاف عشر فى شهر رمضان تعدل حجتین و عمرتین. (3)
ترجمه: اعتکاف در یک دهه از ماه مبارک رمضان برابر با ثواب دو حج و دو عمره است.
توضیح:
در ایام و لیالى مقدسهاى، طبق روایات رسیده از ائمه معصومین (علیهم السلام) مستحب است که هر مسلمانى در صورت امکان دهه آخر ماه مبارک رمضان را در مسجد معتکف شود، که پیامبر اکرم(ص) در تمامى عمرش چنین مىکرد.
بهترین اعمال در شبها و روزهاى ماه مبارک رمضان، تلاوت قرآن است. اگر چه تلاوت قرآن در تمام اوقات ثواب دارد، ولى چون قرآن در ماه رمضان نازل شده است، از اجر و ثواب ویژهاى برخوردار است چنانچه وارد شده:
الحدیث:
قال ابو جعفر (علیه السلام):
لکل شىء ربیع و ربیع القرآن شهر رمضان (4)
ترجمه:
براى هر چیزى بهارى است و بهار قرآن رمضان است.
بنا بر این امتیازات قرآن به اعتبار نزولش در ماه رمضان از ماههاى دیگر بیشتر است.
الحدیث:
قال رسول الله (صلى الله علیه و آله):
من تلافیه آیة من القرآن کان له مثل اجر من ختم القرآن فى غیره من الشهور. (5)
ترجمه:
اگر کسى در این ماه یک آیه از قرآن تلاوت کند، ثوابش مثل کسى است که در غیر ماه رمضان یک ختم قرآن کرده است.
الحدیث:
قال الباقر (علیه السلام)
یا سدیر، هل تدرى اى لیال هذه؟ فقال له نعم. جعلت فداک ان هذه لیالى شهر رمضان فما ذاک؟ فقال له اتقدر على ان تعتق کل لیلة من هذه اللیالى عشر رقاب من ولد اسمعیل؟ فقال له سدیر بابى انت و امى لا یبلغ مالى ذاک، فما زال ینقص حتى بلغ به رقبة واحدة فى کل ذلک یقول: «لا اقدر علیه فقال له: افما تقدر ان تفطر فى کل لیلة رجلا مسلما؟ فقال له: بلى و عشرة فقال له (علیه السلام):
فذاک الذى اردت یا سدیر، ان افطارک اخاک المسلم یعدل عتق رقبة من ولد اسماعیل علیه السلام. (6)
ترجمه:
اى سدیر! آیا مىدانى چه شبهایى است این شبها؟ سدیر گفت:
بلى فدایت گردم این شبها شبهاى ماه رمضان است، مگر این شبها چگونه است؟ امام (علیه السلام) فرمودند: آیا قدرت دارى هر شب از این شبها ده بنده از فرزندان اسماعیل (ع) را آزاد کنى؟ پس سدیر عرض کرد: پدر و مادرم به فدایت، ثروتم کفاف نمىدهد، پس امام پیوسته تعداد بندهها را کم کرد، تا رسید به یکى در تمام این ماه، سدیر گفت: قدرت ندارم پس امام(ع) به او فرمود: آیا قدرت ندارى هر شب یک مسلمان روزهدارى را افطار دهى؟ سدیر عرض کرد: بلى تا ده نفر را هم مىتوانم افطارى بدهم، پس امام به او فرمود:
اى سدیر همان است که اراده کردى یعنى با افطارى دادن ده روزهدار به ثواب عتق و آزاد کردن ده بنده از اولاد اسماعیل (ع) نایل مىگردى.
توضیح:
خداوند انسان روزهدار را بر آنچه انفاق مىکند در خوردنیها و آشامیدنیها محاسبه نمىکند ولى در این امر «اسراف» نشود.
الحدیث:
عن ابى عبد الله علیه السلام:
من تصدق فى شهر رمضان بصدقة صرف الله عنه سبعین نوعا من البلاء. (7)
ترجمه:
هر کس در ماه رمضان صدقهاى بدهد خداوند هفتاد نوع بلا را از او دو مىکند.
پىنوشتها:
1- امالى شیخ صدوق، ص 61
2- امالى شیخ صدوق، ص 93
3- وسائل الشیعه، ج 7، ص 397
4- وسائل الشیعه، ج 7، ص 218
5- امالى شیخ صدوق، ص 93
6- من لا یحضره الفقیه، ج 2، ص 134
7- بحار الانوار، ج 93، ص 316
رمضان، تجلى معبود (ره توشه راهیان نور) صفحه 92
جمعى از نویسندگان
علامه مجلسى_ رحمه الله علیه_ در زادالمعاد در فصل آخر اعمال ماه رمضان؛ نماز روزهای ماه رمضان به شرح زیر نوشته است:
* نماز شب اول, چهار رکعت, در هر رکعت بعد از حمد پانزده مرتبه توحید.
* نماز شب دوم, چهار رکعت, در هر رکعت بعد از حمد بیست بار انا انزلناه.
* نماز شب سوم, ده رکعت, در هر رکعت حمد و پنجاه بار توحید.
* نماز شب چهارم,هشت رکعت, در هر رکعت بحمدبو بیست مرتبه انا انزلناه.
* نماز شب پنجم,دو رکعت در هر رکعت حمد و پنجاه بار توحید و بعد از سلام,صد مرتبه اللهم صل على محمد و آل محمد.
* نماز شب ششم, چهار رکعت, در هر رکعت حمد و سوره تبارک الذى بیده الملک.
* نماز شب هفتم,چهار رکعت, در هر رکعت حمد و سیزده مرتبه انا انزلناه.
* نماز شب هشتم, دو رکعت, در هر رکعت حمد و ده مرتبه توحید و بعد از سلام هزار مرتبه سبحان الله.
* نماز شب نهم,شش رکعت, میان نماز شام و خفتن, در هر رکعت حمد و هفت مرتبه آیه الکرسى و پس از آن پنجاه مرتبه اللهم صل على محمد و آل محمد.
* نماز شب دهم,بیست رکعت, در هر رکعت حمد و سى مرتبه توحید.
* نمازشب یازدهم, دو رکعت,در هر رکعت حمد و بیست بار انااعطیناک الکوثر.
* نماز شب دوازدهم,هشت رکعت, در هر رکعت حمد و سى مرتبه انا انزلناه.
* نماز شب سیزدهم,چهار رکعت, در هر رکعت حمد و بیست و پنج مرتبه توحید.
* نماز شب چهاردهم,شش رکعت, در هر رکعت حمد و سى مرتبه اذا زلزلت.
* نماز شب پانزدهم,چهار رکعت, در دو رکعت اول بعد از حمد صد مرتبه توحید و در دو رکعت دیگر پنجاه مرتبه توحید.
* نماز شب شانزدهم,دوازده رکعت, در هر رکعت حمد و دوازده مرتبه الهیکم
التکاثر.
* نماز شب هفدهم, دو رکعت, در رکعت اول حمد و هر سوره که خواهد و در رکعت دوم حمد و صد بار توحید و بعد از سلام صد مرتبه لا اله الا الله.
* نماز شب هجدهم,چهار رکعت, در هر رکعت حمد و بیست و پنج بار انا اعطیناک الکوثر.
* نماز شب نوزدهم, پنجاه رکعت حمد و پنجاه مرتبه اذا زلزلت. و گویا مراد آن باشد که در هر رکعت یک بار بخواند زیرا در یک شب دو هزار و پانصد بار اذا زلزلت خواندن دشوار است.
* نماز شب بیستم و بیست و یکم و بیست و دوم و بیست و سوم و بیست و چهارم, در هر یک هشت رکعت به هر سوره اى که میسر شود.
* نماز شب بیست و پنجم,هشت رکعت, در هر رکعت حمد و ده بار توحید.
* نماز شب بیست و ششم,هشت رکعت, در هر رکعت حمد و صد بار توحید.
* نماز شب بیست و هفتم,چهار رکعت, در هر رکعت حمد و تبارک الذى بیده الملک. و اگر نتوانست بیست مرتبه توحید.
* نماز بیست و هشتم,شش رکعت, در هر رکعت حمد و صد مرتبه آیه الکرسى وصد مرتبه توحید و صد مرتبه کوثر و بعد از نماز صد مرتبه صلوات بر محمد و آل محمد.
نماز شب بیست و هشتم موافق آنچه من یافتم بدین صورت است:
شش رکعت نماز کند به فاتحه الکتاب و ده مرتبه با آیه الکرسى و ده مرتبه کوثر و ده مرتبه قل هو الله احد و صد مرتبه صلوات بفرستد بر پیغمبر ـ صلى الله علیه و آله و سلم ـ صلوات بفرستد.
* نماز بیست و نهم, دو رکعت, درهر رکعت حمد و بیست مرتبه توحید.
* نماز سى ام, دوازده رکعت, در هر رکعت حمد و بیست مرتبه توحید و در پایان صد بار صلوات بر محمد و آل محمد, و این نمازها همین طور که گفته شد, هر دو رکعت یک سلام دارد.
سایت تبیان
شب اول در آن چند عمل است :
اوّل آنکه طلب هلال کند و بعضى استهلال این ماه را واجب دانسته اند
دوّم چون رؤ یت هلال کرد اشاره به هلال نکند بلکه رو به قبله کند و دستها را به آسمان بلند کند و خطاب کند هلال را و بگوید:
و روایت شده که حضرت رسول صلى الله علیه و آله چون رؤیت مى کرد هلال ما رمضان را روى شریف را به جانب قبله مى فرمود و مى گفت :
و از حضرت صادق علیه السلام منقول است که چون رؤ یت هلال نمودى بگو:
سوّم بخواند دعاء چهل و سوّم صحیفه کامله را در وقت رؤیت هلال سیّد بن طاوس روایت کرده که روزى حضرت امام زین العابدین علیه السلام در راهى مى گذشت که نظرکردبه هلال ماه رمضان پس آنحضرتایستاد و گفت :
اَیُّهَا الْخَلْقُ الْمُطیعُ الدّائِبُ السَّریعُ الْمُتَرَدِّدُ فى مَنازِلِ
اى مخلوق فرمانبردار پیوسته (در حرکت ) و شتابان و رفت و آمد کننده در منزلهاى
التَّقْدیرِ الْمُتَصَرِّفُ فى فَلَکِ التَّدْبیرِ امَنْتُ بِمَنْ نَوَّرَ بِکَ الظُّلَمَ
معیّن و گردش کننده در مدار تدبیر ایمان دارم به آن خدائى که تاریکیها
وَاَوْضَحَ بِکَ الْبُهَمَ وجَعَلَکَ ایَةً مِنْ ایاتِ مُلْکِهِ وَعَلامَةً مِنْ
را به تو روشن کرد و راههاى ناپیدا و مبهم را به تو آشکار کرده و تو را نشانه اى از نشانه هاى فرمانروائیش و علامتى
عَلاماتِ سُلْطانِهِ فَحَدَّ بِکَ الزَّمانَ وَامْتَهَنَکَ بِالْکَمالِ وَالنُّقْصانِ
از علامات سلطنتش قرار داده و زمان را به تو محدود ساخت و تو را واداشت به کمال و نقصان
وَالطُّلُوعِ والاُْفُولِ وَالاِْنارَةِ وَالْکُسُوفِ فى کُلِّ ذلِکَ اَنْتَ لَهُ مُطیعٌ
و طلوع و غروب و پرتوافکنى و گرفتن و در تمام آنها تو در تحت فرمان او فرمانبردارى
وَاِلى اِرادَتِهِ سَریعٌ سُبْحانَهُ ما اَعْجَبَ ما دَبَّرَ مِنْ اَمْرِکَ وَاَلْطَفَ ما
و بسوى اراده اش شتابان منزه است خدا که چه شگفت انگیز تدبیرى در امر تو بکار برد و چه دقیق است
صَنَعَ فى شَاْنِکَ جَعَلَک مِفْتاحَ شَهْرٍ حادِثٍ لاِمْرٍ حادِثٍ فَاَسْئَلُ اللّهَ
صنعتى که در کار تو انجام داده تو را کلید ماه نوى قرار داده براى کارى نو از خدا
رَبِّى وَرَبَّکَ وَخالِقى وَخالِقَکَ وَمُقَدِّرى وَمُقَدِّرَکَ وَمُصَوِّرى
پروردگار خود و پروردگار تو و آفریدگار خود و آفریدگار تو و تقدیر کننده خود و تقدیرکننده تو و صورت بخش خود
وَمُصَوِّرَکَ اَنْ یُصَلِّىَ عَلى مُحَمَّدٍ وَ الِ مُحَمَّدٍ وَاَنْ یَجْعَلَکَ هِلالَ
و صورت گر تو خواهم که درود فرستد بر محمد و آل محمد و قرار دهد تو را ماه
بَرَکةٍ لا تَمْحَقُهَا الاْیّامُ وَطَهارَةٍ لا تُدَنِّسُهَا الاْ ثامُ هِلالَ اَمْنٍ مِنَ
برکتى که روزگار از بینَش نبرد و ماه پاکیزه اى که آلوده اش نکند گناهان ماه امنیت از
الا فاتِ وَسَلامَةٍ مِنَ السَّیِّئاتِ هِلالَ سَعْدٍ لا نَحْسَ فیهِ وَیُمْنٍ لا
آفات و سلامتى از بدیها ماه خجسته و مسعودى که نحسى در آن نباشد و ماه میمونى که
نَکَدَ مَعَهُ وَیُسْرٍ لا یُمازِجُهُ عُسْرٌ وَخَیْرٍ لا یَشُوبُهُ شَرُّ هِلالَ اَمْنٍ
ملالى با آن نباشد و ماه آسانى که با دشوارى مخلوط نشود و ماه خیرى که به شرّى آلوده نگردد ماه امنیت
وَایمانٍ وَنِعْمَةٍ وَاِحْسانٍ وَسَلامَةٍ وَاِسْلامٍ اَللّهُمَّ صَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ
و ایمان و نعمت و احسان و سلامتى و اسلام خدایا درود فرست بر محمد
وَ الِ مُحَمَّدٍ وَاجْعَلْنا مِنْ اَرْضى مَنْ طَلَعَ عَلَیْهِ وَاَزْکى مَنْ نَظَرَ اِلَیْهِ
و آل محمد و قرار ده ما را از خوشنودترین مردمى که این ماه بر او طلوع کرده و پاکیزه ترین کسانى که بدان نگاه کرده
وَاَسْعَدَ مَنْ تَعَبَّدَ لَکَ فیهِ وَوَفِّقْنَا اللّهُمَّ فیهِ لِلطّاعَةِ وَالتَّوْبَةِ
و سعادتمندترین کسى که پرستش تو را در آن کرده و موفق دار ما را خدایا در این ماه به فرمانبردارى و توبه
وَاعْصِمْنا فیهِ مِنَ الاثامِ وَالْحَوبَةِ وَاَوْزِعْنا فیهِ شُکْرَ النِّعْمَةِ وَاَلْبِسْنا
و نگاهمان دار در آن از گناهان و خطا و الهام کن به ما در این ماه شکر نعمتت را و بپوشان به ما
فیهِ جُنَنَ الْعافِیَةِ وَاَتْمِمْ عَلَیْنا بِاسْتِکْمالِ طاعَتِکَ فیهِ الْمِنَّةَ اِنَّکَ اَنْتَ
در این ماه سپرهاى تندرستى و منّت خود را بوسیله انجام کامل اطاعتت بر ما تمام کن که براستى توئى
الْمَنّانُ الْحَمیدُ وَصَلَّى اللّهُ عَلى مُحَمَّدٍ و الِهِ الطَیِّبینَ وَاجْعَلْ لَنا فیهِ
پر نمعت ستوده و درود خدا بر محمد و آل پاکش و مقرر دار براى ما در این ماه
عَوناً مِنْکَ عَلى ما نَدَبْتَنا اِلَیْهِ مِنْ مُفْتَرَضِ طاعَتِکَ وَتَقَبَّلْها اِنَّکَ
کمکى از جانب خود براى انجام آنچه ما را بدان خواندى و طاعت واجب خود و بپذیر آن را که تو
الاْکْرَمُ مِنْ کُلِّ کَریمٍ وَالاْرْحَمُ مِنْ کُلِّ رَحیمٍ امینَ امینَ رَبَّ الْعالَمینَ
کریم ترین همه کریمانى و مهربانتر از هر مهربانى آمین . . . . . . اى پروردگار جهانیان
چهارم مجامعت با حلال خود کند و این از خصوصیّات این ماه است والاّ در ماههاى دیگر جماع در شب اوّل مکروه است
پنجم غسل شب اوّل ماه کند و روایت شده که هر که در شب اوّل ماه رمضان غسل کند خارش بدن به او نرسد تا ماه رمضان آینده
ششم در نهر جارى غسل کند و سى کف آب بر سر بریزد تا با طهارت معنوى باشد تا ماه رمضان آینده
هفتم زیارت قبر امام حسین علیه السلام کند تا گناهانش ریخته شود و ثواب حجّاج و معتمرین آن سال را دریابد
هشتم از این شب ابتدا کند به خواندن هزار رکعت نماز این ماه به نحوى که در آخر قسم دوّم ذکر شد
نهم دو رکعت نماز کند در این شب در هر رکعت حمد و سوره انعام بخواند و سؤال کند که حقّ تعالى کفایت کند او را و نگاه دارد او را از آنچه مى ترسد و از دردها
دهم بخواند دعاى اللّهُمَّ اِنَّ هذَا الشَّهْرَ الْمُبارَکَ که در شب آخر ماه شعبان گذشت
دعاى امام جواد علیه السلام بعد از نماز مغرب
اعمال مشترکه این ماه چهار قسم است :
قسم اوّل : اعمالى است که در هر شب و روز این ماه بجا آورده مى شود.
سیّد بن طاوس روایت کرده از حضرت امام جعفر صادق و امام موسى کاظم (عَلیهِما السَّلام) که فرمودند مى گوئى در ماه رَمَضان از اوّل تا به آخر آن بعد از هر فریضه :
و مى خوانى عقب نمازهاى فریضه :
شیخ کفعمى درمصباح و بلد الامین و شیخ شهید در مجموعه خود از حضرت رسول (صَلَّى اللَّهِ عَلِیهِ وَ آله) نقل کرده اند که آن حضرت فرمود هرکه این دعا را در ماه رمضان بعد از هر نماز واجبى بخواند حق تعالى بیامرزد گناهان او را تا روز قیامت و دعا این است :
و شیخ کلینى در کافى روایت کرده از ابوبصیر که حضرت صادق (علیه السلام) در ماه رمضان این دعا رامى خواند :
مؤ لف گوید: که این دعاء موسوم به دعاى حجّ است سیّد در اقبال از حضرت صادق (علیه السلام) روایت کرده خواندن آن را در شبهاى ماه رمضان بعد از مغرب و کفعمى در بلدالا مین گفته که مستحب است خواندن آن در هر روز از ماه رمضان و در شب اوّل نیز و شیخ مفید در مقنعه براى خصوص شب اوّل نقل کرده بعد از نماز مغرب .
و بدانکه بهترین اعمال در شبها و روزهاى ماه مبارک رمضان خواندن قرآن است و بسیار باید خواند چه آنکه قرآن در این ماه نازل شده است و وارد شده که هر چیزى را بهاریست و بهار قرآن ماه رمضان است و در ماه هاى دیگر هر ماهى یک ختم سنت است و اقلّش شش روز است و در ماه رمضان در هر سه روز یک ختم سنّت است و اگر روزى یک ختم تواند بکند خوب است .
علامه مجلسى (رَحَمهُ اللّهُ ) فرموده که در حدیث است که بعضى از ائمّه (عَلیهمُ السلام) در این ماه چهل ختم قرآن و زیاده مى کردند و اگر ثواب هر ختم قرآنى را به روح مقدّس یکى از چهارده معصوم (عَلیهمُ السلام) هدیّه کند ثوابش مضاعف گردد و از روایتى ظاهر مى شود که اجر چنین کسى آن است که با ایشان باشد در روز قیامت و دراین ماه دعا و صلوات و استغفار بسیار باید نمود و لااِلهَ اِلا اللّهُ بسیار باید گفت و روایت شده که جناب امام زین العابدین (علیه السلام) چون ماه رمضان داخل مى شد تکلّم نمى کرد مگر به دعاء و تسبیح و استغفار و تکبیر و باید اهتمام بسیار نمود به عبادت و نافله هاى شب و روز .
آداب افطار و سایر اعمال در شبهاى ماه رمضان
قسم دوّم : اعمالى است که در شب هاى ماه رمضان باید بجا آورد و آن چند امر است :
اوّل افطار است و مستحب است که بعد از نماز شام افطار کند مگر آنکه ضعف بر او غلبه کرده باشد یا جمعى منتظر او باشند.
دوّم آنکه افطار کند با چیز پاکیزه از حرام و شُبهات و بهتر آن است که به خرماى حلال افطار کند تا ثواب نمازش چهارصد برابر گردد و به خرما و آب و به رطب و به لبن و به حلوا و به نبات و به آب گرم به هر کدام که افطار کند نیز خوب است.
سوّم آنکه در وقت افطار دعاهاى وارده آن را بخواند از جمله آنکه بگوید:
تا خدا عطا کند به او ثواب هر کسى را که در این روز روزه داشته و اگر دعاى اَللّهُمَّ رَبَّ النّورِ الْعَظیمِ را که سیّد و کفعمى روایت کرده اند بخواند فضیلت بسیار یابد و روایت شده که حضرت امیرالمؤ منین (علیه السلام) هرگاه مى خواست افطار کند مى گفت :
چهارم در لقمه اوّل بگوید بِسْمِ اللّهِ الرَّحْمنِ الرّحَیمِ یا واسِعَ الْمَغْفِرَةِ اِغْفِرْ لى تا خدا او را بیامرزد و در خبر است که در آخر هر روز از روزهاى ماه رمضان خدا هزار هزار کس را از آتش جهنّم آزاد مى کند پس از حق تعالى بخواه که تو را یکى از آنها قرار دهد .
پنجم در وقت افطار سوره قدر بخواند .
ششم در وقت افطار تصدّق کند و افطار دهد روزه داران را اگر چه به چند دانه خرما یا شربتى آب باشد و از حضرت رسول (صَلَّى اللَّهِ عَلِیهِ وَ آله) مرویست که کسى که افطار دهد روزه دارى را از براى او خواهد بود مثل اجرِ آن روزه دار بدون آنکه از اجر او چیزى کم شود و هم از براى او خواهد بود مثل آن عمل نیکویى که بجا آورد آن افطار کننده به قوه آن طعام و آیة الله علامه حلّى در رساله سَعدِیَّه از حضرت صادق (علیه السلام) نقل کرده که فرمود هر مؤمنى که اطعام کند مؤمنى را لقمه اى در ماه رمضان بنویسد حق تعالى براى او اجر کسى که سى بنده مؤمن آزاد کرده باشد و از براى او باشد نزد حق تعالى یک دعاى مستجاب .
هفتم در هر شب خواندن هزار مرتبه اِنّا اَنزَلْناهُ وارد است
هشتم در هر شب صد مرتبه حمَّ دُخان را بخواند اگر میسّر شود
نهم سیّد روایت کرده که هر که این دعا را بخواند در هر شب ماه رمضان آمرزیده شود گناهان چهل سال او :
دهم در هر شب بخواند بعد از مغربدعاى حجّ را که در قسم اوّل گذشت
التماس دعا
شیخ صدوق به سند معتبره روایت کرده از حضرت امام رضا (علیه السلام) از پدران بزرگوار خود از حضرت امیرالمؤ منین (علیه و على اولاده السلام) که فرمود : خطبه اى خواند براى ما روزى حضرت رسول خدا (صَلَّى اللَّهِ عَلِیهِ وَ آله) پس فرمود : اَیُّها النّاس بدرستى که رو کرده است به سوى شما ماه خدا با برکت و رحمت و آمرزش. ماهى است که نزد خدا بهترین ماه ها است و روزهایش بهترین روزها است و شب هایش بهترین شب ها است و ساعت هایش بهترین ساعتها است و آن ماهی است که خوانده اند شما را در آن بسوى ضیافت خدا و گردیده اید در آن از اهل کرامت خدا . نَفَسهاى شما در آن ثواب تسبیح دارد و خواب شما ثواب عبادت دارد و عملهاى شما در آن مقبول است و دعاهاى شما در آن مستجاب است . پس سؤ ال کنید از پروردگار خود به نیّت هاى درست و دل هاى پاکیزه از گناهان و صفات ذمیمه که توفیق دهد شما را براى روزه داشتن آن و تلاوت کردن قرآن در آن .
به درستى که شقى و بد عاقبت کسى است که محروم گردد از آمرزش خدا در این ماه عظیم و یاد کنید به گرسنگى و تشنگى شما در این ماه تشنگى و گرسنگى روز قیامت را و تَصدّق کنید بر فقیران و مسکینان خود و تعظیم نمائید پیران خود را و رحم کنید کودکان خود را و نوازش نمائید خویشان خود را و نگاه دارید زبان هاى خود را از آنچه نباید گفت و بپوشید دیدهاى خود را از آنچه حلال نیست شما را در نظر کردن به سوى آن و بازدارید گوش هاى خود را از آنچه حلال نیست شما را شنیدن آن و مهربانى کنید با یتیمان مردم تا مهربانى کنند بعد از شما با یتیمان شما و بازگشت کنید به سوى خدا از گناهان خود و بلند کنید دست هاى خود را به دعا در اوقات نمازهاى خود ، زیرا که وقت نمازها بهترین ساعت ها است که نظر مى کند حق تعالى در این اوقات به رحمت به سوى بندگان خود و جواب مى گوید ایشان را هرگاه او را مناجات کند و لبّیک مى گوید ایشان را هرگاه او را ندا کنند و مستجاب مى گرداند هرگاه او را بخوانند اى گروه مردمان . به درستى که جان هاى شما در گروِ کرده هاى شما است ، پس از گرو به در آورید به طلب آمرزش از خدا و پشت هاى شما گرانبار است از گناهان شما ، پس سبک گردانید آنها را به طول دادن سجده ها و بدانید که حق تعالى سوگند یاد کرده است به عزّت و جلال خود که عذاب نکند نمازگذارندگان و سجده کنندگان در این ماه را و نترساند ایشان را به آتش جهنم در روز قیامت .
ایُّها النّاس هر که از شما افطار دهد روزه دار مؤمنى را در این ماه از براى او خواهد بود نزد خدا ثواب بنده آزاد کردن و آمرزش گناهان گذشته . پس بعضى از اصحاب گفتند : یا رسول الله همه ما قدرت بر آن نداریم . حضرت فرمود : بپرهیزید از آتش جهنم به افطار فرمودن روزه داران اگرچه به نصف دانه خرما باشد و اگر چه به یک شربت آبى باشد ؛ به درستى که خدا این ثواب را مى دهد کسى را که چنین کند اگر قادر بر زیاده از این نباشد .
اَیُّها النّاسُ هر که خُلْق خود را در این ماه نیکو گرداند بر صراط آسان بگذرد در روزى که قدم ها بر آن لغزد و هر که سبک گرداند در این ماه خدمت غلام و کنیز خود را ، خدا در قیامت حساب او را آسان گرداند و هر که در این ماه شرّ خود را از مردم باز دارد ، حق تعالى غضب خود را در قیامت از او باز دارد و هر که در این ماه یتیم بى پدرى را ، گرامى دارد خدا او را در قیامت گرامى دارد و هر که در این ماه صله و احسان کند با خویشان خود خدا وَصل کند او را به رحمت خود در قیامت و هر که در این ماه قطع احسان از خویشان خود بکند ، خدا در قیامت قطع رحمت از او کند و هر که نماز سنّتى در این ماه بکند خدا براى او برات بیزارى از آتش جهنم بنویسد و هر که در این ماه نماز واجبى را ادا کند خدا عطا کند به او ثواب هفتاد نماز واجب که در ماه هاى دیگر کرده شود و هر که در این ماه بسیار بر من صلوات فرستد خدا سنگین گرداند ترازوى عمل او را در روزى که ترازوهاى اعمال سبک باشد و کسى که یک آیه از قرآن در این ماه بخواند ثواب کسى دارد که در ماه هاى دیگر ختم قرآن کرده باشد .
اَیُّها النّاسُ بدرستى که درهاى بهشت در این ماه گشاده است پس سؤ ال کنید از پروردگار که آن را به روى شما نبندد ؛ و درهاى جهنّم در این ماه بسته است . پس سؤ ال کنید از پروردگار تبارک و تعالى به تلاوت کردن قرآن مجید در شب ها و روزهاى این ماه و به ایستادن به نماز و جِدّ و جَهد کردن در عبادت و بجا آوردن نمازها در اوقات فضیلت و کثرت استغفار و دعا .
و نگاه دارد خود را از چیزهایى که خدا حرام کرده است و از افطار کردن بر چیزهاى حرام و رفتار کن به نحوى که مولاى ما حضرت صادق (علیه السلام) وصیّت نموده و فرموده هرگاه روزه دارى ، مى باید که روزه داری گوش و چشم و مو و پوست و جمیع اعضاى تو ، یعنى از محرّمات بلکه از مکروهات و فرمود باید که روزِ روزه داری تو مانند روزِ افطار تو نباشد و نیز فرموده که روزه نه همین ترک از خوردن و آشامیدن است ؛ بلکه باید در روز روزه نگاه دارید زبان خود را از دروغ و بپوشانید دیده هاى خود را از حرام و با یکدیگر نزاع مکنید و حَسَد مبرید و غیبت مکنید و مجادله مکنید و سوگند دروغ مخورید بلکه سوگند راست نیز و دشنام مدهید و فحش مگوئید و ستم مکنید و بى خردى مکنید و دلتنگ مشوید و غافل مشوید از یاد خدا و از نماز و خاموش باشید از آنچه نباید گفت و صبر کنید و راستگو باشید و دورى کنید از اهل شرّ و اجتناب کنید از گفتار بد و دروغ و افتراء و خصومت کردن با مردم و گمان بد بردن و غیبت کردن و سخن چینى کردن و خود را مُشْرِف به آخرت دانید و منتظر فَرَج و ظُهور قائم آل محمّد (علیه السلام) باشید و آرزومند ثوابهاى آخرت باشید و توشه اعمال صالحه براى سفر آخرت بردارید .
بر شما باد به آرام دل و آرام تن و خضوع و خشوع و شکستگى و مذلّت مانند بنده اى که از آقاى خود ترسد و ترسان باشید از عذاب خدا و امیدوار باشید رحمت او را و باید پاک باشد اى روزه دار دل تو از عیبها و باطن تو از حیله ها و مکرها و پاکیزه باشد بدن تو از کثافتها و بیزارى بجوى به سوى خدا از آنچه غیر اوست و در روزه ولایت خود را خالص گردانى از براى او و خاموش باشى از آنچه حق تعالى نهى کرده است تو را از آن در آشکارا و پنهان و بترسى از خداوند قهار آنچه سزاوار ترسیدن او است در پنهان و آشکار و ببخشى روح و بدن خود را به خداى عزّوجلّ در ایّام روزه خود و فارغ گردانى دل خود را از براى محبّت او و یاد او و بدن خود را به کارفرمائى در آنچه خدا تو را امر کرده است به آن و خوانده است به سوى آن اگر همه اینها را به عمل آورى آنچه سزاوار روزه داشتن است به عمل آورده اى و فرموده خدا را اطاعت کرده اى و آنچه کم کنى از آنها که بیان کردم از براى تو به قدر آن از روزه تو کم مى شود از فضل آن و ثواب آن .
به درستى که پدرم گفت : رسول خدا (صَلَّى اللَّهِ عَلِیهِ وَ آله) شنید که زنى در روز روزه اى جاریه خود را دشنام داد . حضرت طعامى طلبید . آن زن را گفت بخور زن . زن گفت من روزه ام . فرمود : چگونه روزه اى که جاریه خود را دشنام دادى . روزه فقط همین نخوردن و نیاشامیدن تنها نیست . به درستى که حق تعالى روزه را حجابى گردانیده است از سایر امور قبیحه . از کردار بد و گفتار بد . چه بسیار کمند روزه داران و چه بسیارند گرسنگى کشندگان و حضرت امیرالمؤ منین (علیه السلام) فرمود که چه بسیار روزه دارى که بهره اى نیست او را از روزه به غیر از تشنگى و گرسنگى و چه بسیار عبادت کننده اى که نیست او را بهره اى از عبادت به غیر تَعَب . اى خوشا خواب زیرکان که بهتر از بیدارى و عبادت احمقان است و خوشا افطار کردن زیرکان که بهتر از روزه داشتن بى خردان است .
و روایت شده از جابربن یزید از حضرت امام محمد باقر (علیه السلام) که حضرت رسول (صَلَّى اللَّهِ عَلِیهِ وَ آله) به جابر بن عبدالله فرمود : اى جابر این ماه رمضان است ، هر که روزه بدارد روز آن را و بایستد به عبادت پاره اى از شبش را و باز دارد از حرام شکم و فَرْج خود را و نگاه دارد زبان خود را ، بیرون رود از گناهان خود مثل بیرون رفتن او از ماه . جابر گفت یا رسول اللّه چه نیکو است این حدیث که فرمودى ، فرمود : اى جابر چقدر سخت است این شرطهایى که نمودم و بالجمله اعمال این ماه شریف در دو مطلب و یک خاتمه ذکر مى شود.
آیة الله میرزا حسنعلی مروارید(ره) آیه زهد، پارسایی و ورع، و مجسمه تواضع و خدمت و سعه صدر بود؛ و مصداق روشن این آیه که یار دیرینش آیة الله حاج میرزا جوادآقا تهرانی همواره تلاوت میکرد: «تلک الدار الاخرة نجعلها للذین لایریدون علوا فی الارض ولا فسادا.» در تمام عمر کسی را به خویش دعوت نکرد. با آن که برخی از شاگردان او سالهاست که مجتهدند، اعلام مرجعیت نکرد و رساله و حاشیهای ننوشت. خشتی روی هم ننهاد و منصبی نخرید، نه تنها در هیچ منظر اجتماعی خود را عرضه نداشت، بلکه از آن گریزان بود. حتی از نگاه دوربینهای عکاسی و فیلمبرداری نیز میگریخت و صورت خود را میپوشاند، و تنها یکی دو مصاحبه خانوادگی به اصرار برخی منسوبین و با قول عدم پخش انجام داد.
همین روحیه باعث گردید فرزندان ایشان نیز به وادی ترویج وی پا نگذارند. به این ترتیب از این عالم عارف، تصاویر کمی در دست ماند. البته این اواخر با از دست رفتن بینایی ایشان، کار برای رسانهها و علاقمندان هموار گشت و دیگر میشد به آسانی و بدون اطلاع با ممانعت ایشان، حضور پر برکتشان را ثبت کرد. به دنیا بیاعتنا بود و بیآنکه حتی از زهد و سادگی بگوید و بیندیشد، در متن زندگی خود به معنای واقعی زاهدانه زیست. همه دیدارهای مردمی و آمد و شد شخصیتهای علمی و مسئولان بلندپایه در اتاقهای ساده منزلی محقر و قدیمی صورت میگرفت.
متواضع بود، بدون آن که تواضع نمایی کند. او که از استوانههای حوزه در امور اجتماعی بود، از سر تواضع از این که در بیانیههای جمعی علما نخستین امضا را رقم زند، سر باز میزد. در برابر پرسشهایی که پاسخ آن کمتر از یقین بود، به راحتی کلمه «نمیدانم» یا «چه عرض کنم» بر زبان میآورد. اگر پرسش کننده اصرار میکرد، با تأکید بر «شاید» و «محتمل است» و با کمال احتیاط ، نظر خویش را طرح میکرد، حتی اگر به دفاع از یقینیات خود میپرداخت، وارد جدال نمیگشت.
با مهربانی با کودکان سخن میگفت. با همه عظمت علمی و وقار شخصیتی، گاهی برای آن که نوه خردسالش در منزل ایشان تنها و بیهمبازی نماند، با او بازی میکرد.
به شدت از عیبجویی بر کنار بود. یکی از تجار متدین که سالیانی ایشان را برای نماز صبح به مسجد میبرد، روزی از شخصی گله کرده بود. حضرت آیة الله مروارید برای او خاطرهای نقل کرد که در نوجوانی از ظلمی که یکی از ارحام به او و خانوادهشان کرده بود، نزد استاد و مربی خویش حاج شیخ حسنعلی نخودکی از او گلایه کرده بود. استاد ایشان فرموده بود: «پدر شما بیست و پنج سال با من رفیق بود و در این مدت حرف احدی را از او نشنیدم، شما هم برای خدا اینها را اظهار نکن.» بدین ترتیب آیة الله مروارید با نقل این سخن استاد، که خود تا آخر عمر به بهترین صورت بدان عمل کرد، به دوست متدین خود تذکر داد.
نماز را محور سلوک، و دعا و ذکر را عمدهترین طریق تعالی معنوی میدانست. به نماز اول وقت، بسیار حساس و به جماعت، مفید بود. این مساله از خطوط مهم در تربیت فرزندان و نوادگان به شمار میرفت و از معدود مسائلی بود که کمترین سستی در آن، او را به التهاب و عتاب میآورد.
در سلوک معنوی به ریاضتهای خاص اساسا معتقد نبوده و به شدت از آنها پرهیز میداد. او آیینهای از سلوک جاری در زندگی، و مراقبت و محاسبه به جای ریاضت کشی بود، اساس روش ایشان در سیر الیالله توجه به عظمت خدای متعال و تفکر در نعمات او، سپس محوریت نماز و دعا و ذکر بود.
به نوافل تاکید بسیار میورزید، چندان که در سالهای پایانی حیات نورانی خویش نیمه شب بارها از مقدار فاصله تا اذان صبح میپرسید، تا مبادا وقت فضیلت مناجات و نماز شب از دست برود.
نماز جماعت ایشان به ترتیب در مدرسه میرزا جعفر، مسجد حاج ملا هاشم و مسجد ملاحیدر، برگزار میشد. این جماعت، به ویژه در نماز صبح، از دیر باز مورد استقبال مجاوران و زائران و محل اجتماع فضلا و علما بوده است.رابطه خاص ایشان به حضرت امام رضا علیهالسلام خود حدیث مفصلی است. او با علاقه و سعی وافر، هر روز صبح به حرم ولی نعمت خود مشرف میگردید و پس از زیارت، در پایین پای ضریح مطهر به نجوا و گریه مینشست. وی تا آخر عمر پر برکتش با وجود کهولت سن و ضعف بنیه، این عادت را ترک نگفت.
در کتمان کمالات روحی و کرامات نفسی مهارتی تام داشت، چندان که پنهان کردن آن حالات نیز جز برای معدودی از فرزندان و ملازمان خاص، بر کسی معلوم نمیشد. هر چند این اواخر، برخی از مشاهدات و مکاشفاتشان پرده برمیداشت. در یک جریان مکاشفه چند ساعته که به سبب تغییر حالت چشم و خطوط چهره، برخی از اطرافیان متوجه شده بودند، به سادگی و با لبخند فرمود: «اینها چیز فوقالعاده یا تازهای نیست، خداوند برای خیلی از بندگان خود چنین لطفهایی دارد، اتفاق خاصی نیست.»
حالت رضا و تسلیم در حرکات و سکنات آن عالم وارسته مشهود بود. به ایشان در این اواخر عرض شده بود: شما که هر روز به خدمت حضرت رضا علیهالسلام مشرف میشوید و رابطه خاص با حضرت دارید، یک روز هم شفای چشمتان را درخواست کنید! در پاسخ فرموده بود: خود حضرت وضع مرا میدانند و هر طور صلاح بدانند عمل میکنند.
در هیچ یک از بیماریهای خود اظهار درد نمیفرمود، و اطرافیان از درهم رفتن چهره یا احیاناً ناله بیاختیار ایشان از شدت درد، ناراحتی جسمیشان را در مییافتند.
از دعا و مناجات لذت میبرد. زیارت عاشورای هر روز ایشان زیانزد عام و خاص است، و چشمان اشک آلودش خاطره همیشه کسانی است که در این اواخر به دلیل نابینایی آن عزیز، این زیارت را برایشان میخواندند. به ادعیه و اذکار، چه روزانه و چه مربوط به زمانهای خاص، تأکید بسیار داشت. دائم الذکر بود و گاهی برای کتمان این حالت، خیلی عادی با دست، دهان ذاکر خود را میپوشاند.
تلاش سلوکی ایشان این بود که با مداومت بر نماز اول وقت و اذکار، نورانیتی در قلب ایجاد شود و زمینهساز توفیقات گردد. از این رو در مجالس نصیحت، اذکار و دعاهای کوچک را با شرح کاملی از معنا و تفسیر آن تعلیم میدادند. بر قرائت دعا و ذکر به همان صورت مأثور و دانستن معنای آن تذکر میدادند.
منبع:
کتاب مروارید علم و عمل، زندگینامه میرزا حسنعلی مروارید
آنچه در این جا میخوانید، رهنمودهایی است از عارف واصل حضرت آیة الله العظمی بهجت (مدظله) که آنها را در مناسبتهای گوناگون افاضه فرمودهاند.
برای پیدا کردن چیز گم شده، این دعا خوانده شود، خوب است: « أَللَّهُمَّ إِنّی أَسْألُکَ – یا مُذَکِّرَ الْخَیْرِ وَ فاعِلَهُ وَ الآمِرَ بِهِ - أنْ تُصَلِّیَ عَلَی محمّد وَ آلِ محمّد، وَ تُذَکِّرَنی ما أنْسانیِه الشّیطانُ ؛ خدایا، ای به یاد آورنده خیر و انجام دهنده آن و فرمان دهنده به آن، از تو میخواهم بر محمد و آل او درود فرستی و آنچه را که شیطان از یاد من برده است، به یادم آوری.»
همچنین این دعا، برای به یاد آوردن چیزهایی که فراموش شده مؤثر است. روایتی نیز در این باره از امام حسن عسکری علیه السلام نقل شده است. چه استبعادی دارد که آیه «سَنُقْرِئُکَ فَلا تَنْسی» (اعلی/6)؛ به زودی بر تو فرا خواهیم خواند، تا فراموش نکنی. نیز، برای دفع فراموشی خوانده شود؛ زیرا که در روایت است:
«خُذْ مِنَ الْقُرْآنِ ما شِئْتَ لِما شِئْتَ؛ هر بخش از قرآن را برای هر چه خواستی، برگیر و بهرهمند شو.»
و این روایت، تذکر و نسیان را نیز شامل میگردد. همچنین به نظرم در روایت است که : «یُسْتَشْفَی بِهِ لِکُلِّ دآءٍ ؛ با قرآن می توان برای بهبودی هر بیماری توسل جست.»
با داشتن قرآن و عترت و علمای معاصر، باز این قدر به آمریکا و شوروی گدایی میکنیم، تا تفضّلاً چیزی به ما بدهند. حاضریم صبح تا شام، سر راه آنها بنشینیم تا پنج قِران به ما بدهند. صورتِ ظاهرِ ریالها را میبینیم، ولی باطن آن را که استعباد(به بند دیگران در آمدن) و نوکری است، درک نمیکنیم.
خدا میداند حفظ قرآن، چقدر در استفاده از این معدن و منبع رحمت الهی مدخلیّت دارد. آیا از این بالاتر میشود تعبیر کرد که: «مَنْ خَتَمَ [قَرَأ، یا: حَفِظَ] الْقُرْآنَ، فَکَأنَّمَا اُدْرِجَتِ النَّبُوَّةُ بَیْنَ جَنْبَیْهِ [بَیْنَ کِْتفَیْهِ] وَ لَکِنَّه [إلاّ أنَّه] لاَ یُوحیَ إلَیْهِ ؛ هر کس قرآن را ختم کند [یا بخواند یا حفظ کند]، گویی که نبوت در وجود او گنجانده شده است، با این تفاوت که به او وحی نمیشود»
یعنی قرآن، غایت کمالِ غیر انبیاء علیهم السلام را به او میرساند. ما آنگونه که باید و شاید از قرآن استفاده نمیکنیم .
... شخصی میگفت: در عرض دو یا سه ماه، دو ختم یا سه بار به صورت عادی، قرآن را ختم نمودم و دیدم که حافظ کل قرآن هستم. حتی به قصد حفظ هم نخوانده بودم.
قاعدتاً حفظ قرآن خیلی آسان است و تکرار هم لازم ندارد: «سَهَّلَ اللهُ حِفْظَهُ لاُُمَّتِهِ صلّی الله علیه و آله و سلّم؛ خداوند، حفظ آن را بر امت رسول صلی الله علیه و آله و سلم آسان نموده است»، ولی ابقاء و نگهداری از آن، تکرار لازم دارد؛ زیرا که فرمود: «تَعاهَدُوا هَذَا الْقُرآنَ، فَاِنَّهُ وَحْشِیٌّ ؛ قرآن را تکرار کنید، که زود از خاطر میرود.»
البته اگر حافظ قرآن در هر شبانه روز، کمتر از یک جزء بخواند، فراموش میکند؛ و خواندن بیش از یک جزء در شبانه روز هم، خستگی آور است .
منبع:
در محضر حضرت آیة الله العظمی بهجت، محمد حسین رخشاد .
«چون انسان موجودی طبیعی و وابسته به زمان و مکان است، همواره میخواهد خدا را با خود و دیگران مقایسه کند و صفات مخلوقات را بر او جاری کند. برای بیرون آوردن انسان از این اشتباه، این قدر در نماز، تسبیح و تکبیر وارد شده تا به انسان یادآور شود که خداوند، بزرگتر از این است که دارای اوصاف مخلوقات خود باشد.»(1)
«در تفسیر عبارت "الذی خلقنی فهو یهدین" میفرمودند: هدایت دو معنا دارد، یکی «ارائه طریق» و دوم «ایصال الی المطلوب.» ارائه طریق به این نحو است که مثلا اگر شما به کسی گفتید خانه فلانی کجاست، میگوید از فلان کوچه برو، سمت چپ، پلاک چند. اما «ایصال الی المطلوب» این است که دست شما را بگیرد و تا در خانه، شما را برساند. هر دو نوع هدایت از افعال پروردگار است؛ اما ایصال الی المطلوب، مخصوص مومنان و اهل تقواست. پس اگر کسی میخواهد که دستش را بگیرند تا به مقصد برسد، باید تقوا پیشه کند.»(2)
ایشان همواره تاکید داشتند که موقع نماز، لباس نمازگزار مرتب باشد. میفرمودند: «متوجه باشید که با خدا میخواهید صحبت کنید.»(3)
در مورد توبه میفرمودند: «هر گاه مرتکب گناهی شدید، در توبه عجله کنید. چون اگر توبه نکردید، اثر گناه در روح شما باقی میماند و برای دفعات بعد، خودداری از گناه مشکلتر خواهد شد.»(4)
ایشان میفرمودند: «روز قیامت خداوند میتواند جزای هر کس را خصوصی به او بدهد. اما این که همه را یک جا جمع میکند، برای این است که مقام اهل بیت را به همه نشان دهد.»(5)
پیوسته برای رضای خداوند متعال خیرخواه مردم باشید. از رسول اکرم (صلی الله علیه و آله) نقل است که فرمود: «ان اعظم الناس منزلة عندالله یوم القیامة، امشاهم فی ارضه بالنصیحة لخلقه»؛ در روز قیامت با منزلتترین مردم نزد خداوند، کسی است که در راه خیرخواهی برای خلق خدا، او کوشاترین آنان باشد و بیش از دیگران گام بردارد.
و از امام صادق علیه السلام نقل است که فرمود: «علیک بالنصح لله فی خلقه، قلن تلقاه بعمل افضل منه»؛ بر تو باد که برای خدا خیرخواه خلق خدا باشی، زیرا هرگز خداوند را با عملی بهتر از آن دیدار نخواهی کرد.»(6)
پینوشتها:
1- محمد الهی خراسانی، 1384، مروارید علم و عمل، درنگی در زندگی و آموزههای عالم ربانی آیة الله میرزا حسنعلی مروارید، مشهد(چاپ یکم)، بنیاد پژوهشهای اسلامی، ص 79.
2- همان، صص 77 ـ 78.
3- همان، ص 81 .
4- همان، ص 82.
5- همان، ص 79.
6- همان، ص 88.
به نام خدا
می گویند مرویست که: هر کس در روز جمعه پیش از نماز صبح 3 مرتبه این استغفار را بگوید گناهانش آمرزیده شود اگر چه بیشتر از کف دریا باشد:
« اَسْتَخْفِرُ اللهَ اَلَّذی لا اِلهَ اِلّا? هُوَ الْحَیُّ الْقَیُّومُُ و اَتوبُ اِلَیْهِ »
(طلب آمرزش می کنم از خدایی که نسبت معبودی جز او که زنده و قیوم است و باز می گردم بسوی او.)
همچنین مرویست: هر کس بعد از نماز فریضه پیش از آنکه پاهای خود را بر گرداند 3 مرتبه این دعا را بخواند خدا گناهان او را بیامرزد اگر چه در بسیاری مانند کف دریا باشد و هر کس این استغفار را در هر روز بخواند چهل گناه کبیره آمرزیده شود :
« اَسْتَخْفِرُ اللهَ اَلَّذی لا اِلهَ اِلّا? هُوَ الْحَیُّ الْقَیُّومُُ و اَتوبُ اِلَیْهِ ذوالْجَلالِ وَالْاِکْرامِ و اَتوْب اِلََیْهِ »
( طلب آمرزش می کنم از خدایی که نسبت معبودی جز او که زنده و قیوم است و صاحب جلال و بزرگواری است و باز می گردم بسوی او.)
می گویند هر کس بعد از عصر هفتاد مرتبه این ذکر را بگوید حق تعالی گناهان او را بیامرزد:
« اَسْتَغْفِرُ اللهَ و اَتوبُ اِلَیْهِ »
( طلب آمرزش می کنم از خدا و باز می گردم بسوی او.)
مفاتیح الجنان – کافی
مى گویند مرویست:هر کس هر روز ده مرتبه بگوید:
« بِسْمِ اللهِ الرَّحم?ن الرَّحیمِ لا? حَوْلَ و لا? قَوَّةَ اِلّا? بِاللهِ الْعَلِیِّ الْعَظیمِ »
( بنام خدایى که مهربان عام و مهربان خاص است! هیچ حول و قوه اى نیست مگر به خداى بلند مرتبه بزرگ.)
از گناهان بیرون مى آید مانند روزى که از مادر متولد شده و خدا دفع کند از او هفتاد نوع بلا را که از جمله آنها دیوانگى و خوره و پیسى و فلج بوده باشد و حق تعالى هفتاد هزار ملک موکّل گرداند که براى او استغفار نمایند.
بلد الأمین
مى گویند مرویست که:اگر مؤمنى در یک روز چهل گناه کبیره بکند پس از روى ندامت و پشیمانى این استغفار را بخواند، خداوند گناهان او را بیامرزد:
« اَسْتَغْفِرُ اللهَ الَْذى لا الهَ الّا? هوَ الْحَىُّ الْقَیّوم بَدیعُ السَّم?و?اتِ وَالاَرضِ ذُوالجَلالِ وَالْاکْرامِ اَسْئَلُهُ اَن یَتوبَ عَلَىَّ »
(طلب آمرزش مى کنم از خدایى که نیست معبودى جز او! که زنده و پایدار است! بوجود آورنده آسمانها و زمین است! صاحب جلال و بزرگوارى است و از او درخواست مى کنم که از من بگذرد.)
سبک شمردن نماز و آثار آن
شکی نیست که بی اعتنایی به نماز گناهی است بزرگ. بنابراین شناسایی مصادیق این تحقیر ناپسند، مقدمه پرهیز از این عصیان نابخشودنی است. عناوین زیر از مصادیق سبک شمردن نماز است.
الف) تأخیر نماز: امام صادق ـ علیه السلام ـ در تفسیر آیهی شریفهی قرآن، که در ارتباط با مذمت بی اعتنایی به نماز نازل گردیده است[1] میفرماید:
»تاخیر الصّلاه عن اوّل وقتها لغیر عذرٍ»[2]
مراد از بی اعتنایی به نماز، «تأخیر آن از اول وقت بدون عذر است.»
البته روشن است که مراد از عذر، ضرورتی است که بصورت اورژانسی پیش آید و قابل تأخیر نباشد و الاّ باید به کار گفت نماز دارم نه به نماز بگوییم کار دارم.
ب) عدم رعایت آداب آن در خلوت: پیامبر اکرم ـ صلی الله علیه و آله و سلم ـ در روایتی چنین میفرماید:
»من احسن صَلَوتَهُ حین یَراهُ النّاسُ و أَساءَها حینَ یَخلُوا فتلک استهانهٌ»[3]
یعنی: «آن کس که در مقابل مردم با دقت نماز بخواند و در خلوت بدون دقت نماز گزارد به نماز بی اعتنایی کرده است.«
مروری بر نمازهای خلوت و جلوت ما، روشن مینماید که آیا احترام و توجه ما به نماز بیشتر بوده است یا به ناظران صحنهی نماز.
ج) فراهم نکردن مقدمات نماز قبل از اذان: در روایت دیگری میفرماید: کسی که وضوی نماز را تا وقت اذان به تأخیر اندازد او به نماز بی اعتنایی کرده است. آری کسی که به کار اهمیت میدهد، قبل از رسیدن وقت آن، مقدمات انجام آن را فراهم میکند. کدام ملاقات و میهمانی است که وقت آن فرا رسیده باشد و ما هنوز در فکر پوشیدن لباس و یا آماده کردن شرایط آن باشیم؟!
د) عدم یادگیری معانی: آیا ندانستن معانی الفاظی که روزانه ده بار در نماز تکرار میشود به معنی بی اعتنایی به نماز نیست؟! آیا اگر ما برای طرف گفتگوی خویش در نماز اهمیتی قائل باشیم در فکر این نخواهیم بود که محتوا و مضمون مذاکره و نجوای خود را بفهمیم و با ادراک صحیح به سخن در برابر او بایستیم؟! چگونه ممکن است با اقامت کوتاه در یک کشور، تا حدودی به زبان مردم آنجا آشنا میشویم و با یکی دو بار عبور از مسیری، نام و نشان آن را فرا گیریم و در برخورد با هر بنایی از اسم و بانی و مشخصات آن جویا شویم اما هیچکدام از این توجهات و حساسیتها در مورد نماز اعمال نشود؟! آیا اینها به معنی بی اعتنایی به نماز نیست؟! چگونه میتوانیم پاسخگوی این عباداتی باشیم که محتوای آن جز تحقیر خداوند رب العالمین نیست؟! اینجاست که امام حسین ـ علیه السلام ـ به خداوند تبارک و تعالی عرض میکند:
»الهی مَن کانَت محاسِنُه مَساوِی فکیف لایکونُ مَساوِیه مَساوِی«[4]
یعنی: «خدایا آن کس که اعمال به ظاهر نیک او گناه است پس چگونه گناهان او گناه نباشد؟!«
فرق نمازگزارانی که در نماز هیچ دردی را احساس نمیکنند[5] جز درد فراق دوست، از هیچ حادثهای مطلع نمیشوند،[6] هیچ صدایی را نمیشنوند و غرق در لذت با معشوقند، نماز گزارانی که زیر شلاق و علیرغم هر گونه تهدید و شکنجه و محدودیتی نماز را بپا میدارند[7] با کسانی که نماز را بار و رنجی میدانند که در برداشتن و عبور از آن باید شتاب کرد و در هنگام اقامهی آن با دست و محاسن بازی میکنند و خمیازه میکشند، فقط در اهتمام و استخفاف به نماز است.
هـ) عجله و شتاب در نماز: سریع خواندن نماز و تبدیل این عبادت به عادتی که همچون عمل ماشین نویسی بدون توجه به معانی و بدون رعایت خشوع و طمأنینه انجام گیرد از نشانههای دیگر بی توجهی به نماز است. استاد شهید آیت اللّه مطهری ـ رحمه الله علیه ـ در این باره میفرماید:
»علمای روانشناسی میگویند: «یک کار همین قدر که برای انسان عادت شد، دو خاصیّت متضاد در آن به وجود میآید. هر چه که بر عادت بودنش افزوده شود و تمرین انسان زیادتر گردد، کار، سهلتر و سادهتر انجام میشود.» یک ماشین نویس که به ماشین نویسی عادت میکند، هر چه بیشتر عادت میکند، از توجهش کاسته میشود. یعنی از اینکه این عمل او یک عمل ارادی و از روی توجّه باشد کاسته میشود و به یک عمل غیر ارادی نزدیکتر میگردد. خاصیّت عادت این است. اینکه در اسلام به مسألهی نیّت تا این اندازه توجّه شده، برای جلوگیری از این است که عبادتها آنچنان عادت نشود که به واسطهی عادت، به یک کار طبیعی و غیر ارادی و غیر فکری و غیر هدفی و کار بدون توّجه که هدف درک نشود و فقط به پیکر عمل توجه گردد تبدیل شود.
اینها چیزهایی است که ما تنها در نماز اسلامی به دست میآوریم و متوّجه میشویم که بسیاری از برنامههای تربیتی به وسیله این عبادت و در پیکر این عبادت پیاده میشود، گذشته از اینکه خود این عمل، پرورش عشق و محبّت خدا و معنویّت در انسان است، که این روح عبادت است.»[8]
مردی در حضور امیر المؤمنین ـ علیه السلام ـ نماز خود را با شتاب به جا میآورد. حضرت نگاهی به او کرده و فرمود: چند وقت است اینگونه نماز میخوانی؟ او گفت: مدت هاست. حضرت فرمود: مَثَل تو نزد خداوند مثل کلاغی است (که منقار بر زمین میکوبد. سجده تو خضوع در برابر خدا نیست. منقار به زمین کوبیدن است) اگر اینگونه بمیری بر غیر ملت و دین پیامبر اکرم، مردهای. سپس حضرت در مورد کم گذاشتن در نماز فرمود: به درستی که دزدترین مردم کسی است که از نمازش بدزدد.[9]
برخی از پیامدهای استخفاف و بی توجهی به نماز
1ـ قهر و قطع رابطه با عترت:
امیر المؤمنین ـ علیه السلام ـ در یک بیان قهرآمیز، با صراحت چنین خطاب فرمودند:
»لیس مِنّی مَن ضَیَّعَ الصّلاه»[10]
یعنی: «آن کس که نماز را تضییع نماید از من نیست.«
امام صادق ـ علیه السلام ـ در بیان معیاری برای شناسایی افرادی که با آن حضرت پیوند مکتبی دارند چنین میفرمایند:
»اِمتَحِنُوا شِیعَتَنا عِندَ مواقیت الصلوه کیف محافظتهم علیها«[11]
یعنی: «شیعیان ما را از دقت آنان در انجام به موقع نمازها شناسایی کنید.«
در روایت مشهور دیگری حضرتش سهل انگاری در مسئلهی نماز و استخفاف به آن را موجب محرومیت از شفاعت خاندان عترت و طهارت در روز قیامت شمردند[12] پیامبر اکرم ـ صلی الله علیه و آله و سلم ـ نیز در بیانی دیگر میفرمایند:
»مَن استَخَفَّ بالصّلاه لا یَرِدُ عَلیَّ الحوضَ لا و اللّه«
یعنی: «آن کس که نماز را سبک شمارد (به خدا قسم) روز قیامت در کنار حوض کوثر، با من ملاقات نخواهد کرد.»[13]
این تأکید و بیان همراه با قسم، حکایت از عمق فاصله بین پیامبر اکرم ـ صلی الله علیه و آله و سلم ـ و نماز گزارانی که به نماز اهمیت نمیدهند دارد.
2ـ غضب خداوند:
قرآن کریم با نکوهش افرادی که نماز را ضایع میکنند[14] یا نسبت به آن بیاعتنا هستند.[15] مسلمانان را از این عمل بر حذر میدارد.
پیامبر اکرم ـ صلی الله علیه وآله و سلم ـ خطاب به حضرت علی ـ علیه السلام ـ میفرمایند:
»فی تأخیرِها مِن غَیرِ عِلّهٍ غَضَبُ اللّه عزوجل »[16]
یعنی: «تأخیر نماز از اول وقت بدون دلیل، موجب غضب خداوند متعال میگردد.«
امام صادق ـ علیه السلام ـ میفرمایند:
» إِذَا قَامَ الْعَبْدُ فِی الصَّلَاهِ فَخَفَّفَ صَلَاتَهُ قَالَ اللَّهُ تَبَارَکَ وَ تَعَالَى لِمَلَائِکَتِهِ أَمَا تَرَوْنَ إِلَى عَبْدِی کَأَنَّهُ یَرَى أَنَّ قَضَاءَ حَوَائِجِهِ بِیَدِ غَیْرِی أَمَا یَعْلَمُ أَنَّ قَضَاءَ حَوَائِجِهِ بِیَدِی »[17]
یعنی: «وقتی بندهای نماز خود را با عجله و شتاب به پایان میبرد و آن را کوتاه میکند خدا به ملائکه میفرماید: آیا نمیبینید بندهی من چگونه نماز خود را کوتاه میکند گویا میپندارد که بر آوردن حوائجش به دست غیر من است (که اینگونه عجله میکند.) آیا نمی داند برآوردن حوائجش به دست من است.»
3ـ عدم اجابت دعا و محرومیت از دعای صالحان:
کسانی که به نماز به عنوان تکلیف و خواست الهی بی توجهی کنند و آن را کوچک بشمارند خداوند نیز به خواستهها و اعمال آنان توجهی نخواهد داشت. پیامبر اکرم ـ صلی الله علیه و آله و سلم ـ در روایتی چنین میفرماید:
» من تهاون بصلاته من الرجال و النساء ابتلاه الله بخمس عشره خصله ... و کل عمل یعمله لا یؤجر علیه و لا یرتفع دعاؤه إلى السماء »[18]
یعنی: «هر کس به نمازش بیتوجه باشد و در برابر اعمالش مأجور نمیگردد دعایش به آسمان راه نمییابد.«
و در ادامه، میفرمایند: مشمول دعای خیر صالحین نخواهد بود.
4ـ مضیقه و نارسایی دنیوی:
قهر و غضب خدا و پیامبر نسبت به کسانی که نماز را کوچک میشمارند زیانها و خساراتی بر جای خواهد نهاد. گر چه ممکن است تارک و یا استخفاف کننده به نماز این تأثیر را درک نکند و متوجه علت مضیقهها و گرفتاریهای خود نباشد. امام صادق ـ علیه السلام ـ فرمود: خداوند برکت را از عمر و روزی کسانی که نماز را کوچک میشمردند بر میدارد.[19] پیامبر اکرم ـ صلی الله علیه و آله و سلم ـ نیز برای این گروه از افراد، تهیدستی و نیاز را پیش بینی نموده و میفرماید:
» قال رسول الله ص عشرون خصله تورث الفقر ... و الاستخفاف بالصلاه »[20]
یعنی: «استخفاف و سبک شمردن نماز موجب فقر و تهیدستی میشود.»
5ـ سختی احوال قبر و قیامت:
امام صادق ـ علیه السلام ـ فرمود: نماز گزاری که نمازش را سبک بشمارد وقتی از قبرش خارج شود خداوند ملکی را بر وی موّکل میگرداند که او را بر عرصهی قیامت وارونه بر زمین میکشد و مردم به او نگاه میکنند و با شدت و سختگیری مورد محاسبه قرار میگیرد.[21]
[1] . ماعون/5ـ4. فویلٌ للمصلّین، الذین هم عن صلاتهم ساهون.
[2] . بحار الانوار، 83/6.
[3] . مستدرک الوسائل، 3/26.
[4] . بحار الانوار ج95ص225
[5] . اشاره به جریان کشیدن تیر از پای مبارک امیر المؤمنین ـ علیه السلام ـ در حال نماز.
[6] . فرزند امام سجاد ـ علیه السلام ـ در حالی که حضرت در نماز بودند به چاه افتاد و حضرت علیرغم شیون افراد خانه متوجه آن نشد و پس از نماز فرزند را به سلامت از چاه بیرون کشید (بحار، 81/245).
[7] . به کتاب خاطرات آزادگان ایرانی در اردوگاههای عراق با عنوان «نماز در اسارت» چاپ سازمان تبلیغات اسلامی مراجعه شود.
[8] . تعلیم و تربیت در اسلام، ص197.
[9] . بحارالانوار، 84/242.
[10] . مستدرک الوسائل، 3/98.
[11] . وسائل الشیعه ج4ص114
[12] . بحار الانوار 236/82. استاد شهید آیت اللّه مطهری ـ ره ـ این روایت را چنین تبیین میفرماید: در وقت وفات امام صادق ـ علیه السلام ـ جریانی رخ داد که وقتی ابو بصیر آمد به «ام حمیده» تسلیت عرض کند، ام حمیده گریست، ابو بصیر هم که نابینا بود گریست بعد «ام حمیده» به ابو بصیر گفت:
ابو بصیر نبودی و لحظهی آخر امام را ندیدی، جریان عجیبی رخ داد عرض کرد: چه چیزی؟ فرمود: امام در یک حالی فرو رفت که تقریباً حال غشوهای بود. بعد چشمهایش را باز کرد و فرمود:
تمام خویشان نزدیک مرا بگویید، بیایند بالای سر من حاضر شوند. ما امر امام را اطاعت و همه را دعوت کردیم. وقتی همه جمع شدند، امام در همان حالات که لحظات آخر عمرش را طی میکرد یک مرتبه چشمش را باز کرد، رو کرد به جمعیت و همین یک جمله را گفت:
»لن تنالَ شفاعتُنا مستخّفاً بالصلوه» هرگز شفاعت ما به مردمی که نماز را سبک بشمارند، نخواهد رسید. این را گفت و جان به جان آفرین تسلیم کرد. (گفتارهای معنوی، ص65، 64).
[13] . بحارالانوار، 83/9.
[14] . فخلف من بعدهم خلف اضاعوا الصلاه (مریم/56).
[15] . ویل للمصلین الذین هم عن صلاتهم ساهون (ماعون/5).
[16] . بحار الانوار ج2ص154
[17] . کافی ج3ص269.
[18] . بحار الانوار، 80/21.
[19] . بحارالانوار،83/202
[20] . بحار الانوار،73/315
[21] . بحارالانوار، 80/22.
منبع: اندیشه قم