تاریخ گویاى این حقیقت تلخ است که حکومت بنى امیه و بنى عباس، هر دو از دشمنان قسم خورده نبوت و ولایت بودند و این کینه توزى با اسلام ناب را با جنایات مختلفى نشان مىدادند؛ با این تفاوت که این نظام جبار بنىامیه به شکلى علنى، شمشیر برهنهاى شده بود و قلوب خاندان ولایت را مىشکافت و در نشان دادن این جنایات آن چنان اصرار مىورزید که دیگر حتى پدر، جرأت نداشت به فرزند خود بگوید که از نسل اولاد على علیه السلام است.
اما شیوه حکومت بنى عباس، ظاهرى آرام و باطنى کینه توز و خصمانه داشت و بعضى اوقات مردم نیز تحت تأثیر این گونه رفتارهاى منافقانه قرار مىگرفتند.
مردم ایران در آن روزگار علاقه وافرى به خاندان ولایت و اهلبیت داشتند و حتى با وجود حاکمیت استبداد عباسى در قلمرو اسلامى، از ابراز علاقه خود به آنان خوددارى نمىکردند. در این میان عدهاى بر این باورند که این علاقه به دلیل ازدواج امام حسین علیه السلام با دختر یزدگرد سوم است، اما شواهد تاریخى نشان مىدهند که این علاقه ریشه الهى دارد.
نقل شده است زمانى که آیه: «ان یشاء یذهبکم ایها الناس و یات باخرین و کان الله على ذالک قدیرأ»؛
اى مردم اگر خداوند بخواهد مىتواند شما را از این دنیا ببرد و قومى دیگر را جانشین شما سازد و خداوند بر این کار قادر است.» بر پیامبر نازل شد، آن حضرت دست بر شانه سلمان فارسى گذاشت و فرمود: «آنان هموطنان سلمان هستند.»
در حقیقت پیامبر اسلام با این سخن، آینده ملت ایران را پیشبینى نمود و وظیفه خطیر آنان را گوشزد کرد.
دلیل دیگر علاقه ایرانیان به اهلبیت، عدالت خواهى فطرى ایرانىها و بىعدالتى پادشاهان فاسد و خودسر این کشور بوده است؛ همان حکام جبارى که قرآن از آنان به نام مترف و مستکبر یاد مىکند. به طور کلى علت اصلى علاقه ایرانیان به خاندان امامت، فطرت عدالتخواهى آنان و عادل بودن ائمه اطهار بوده است.
البته علاقهاى که ریشه هزار ساله دارد، به دور از عوامل سطحى و زودگذر است. حکومت بنى عباس نیز از وجود این علاقه با خبر بود و مىدانست که خبر اسارت امام موسى بن جعفر علیه السلام خشم مردم ایران را علیه حاکمان جبار بنىامیه و بنى عباس برانگیخته و امکان دارد که ایرانیان دست به قیامى همه جانبه بزنند و حکومت بنىعباس را سرنگون کنند. از این رو، در پى چارهجویى برآمدند و از آن جا که با رشادتهاى ملت ایران آشنا بودند، شمشیر را چاره کار ندانستند و نقشه ولایتعهدى (اجبارى) امام على بن موسى الرضا علیه السلام را مطرح کردند.
با این ترفند موذیانه، هم خطر قیام مردم ایران را از میان بردند و هم امام هشتم را تحت نظر گرفته و رابطه مردم با ایشان را قطع نمودند. به این ترتیب دسترسى به امام هشتم علیه السلام بسیار مشکل و حتى غیر ممکن شد و مردم مجبور بودند از طریق عوامل حکومتى خبرهاى مربوط به ائمه را دریافت نمایند.
همانگونه که مىدانید، امامان معصوم داراى خواهران دیگرى هم بودهاند، پس چه دلیلى دارد که در میان همه آنان، حضرت زینب و حضرت معصومه علیهاالسلام دخت گرانقدر امام موسى بن جعفر علیهالسلام با ابعادى متفاوت، همان ویژگى سفر حضرت زینب را در بردارد، و در آن مرحله از تاریخ، حضرت معصومه علیهاالسلام همان رسالتى را به عهده داشت که حضرت زینب علیهاالسلام بعد از ماجراى خونین کربلا عهدهدار آن شده بود. زیرا در آن روزگار، ظلم و خفقان دستگاه بنىعباس در همه جا سایه افکنده بود. و حضرت معصومه و برادرش احمد بن موسى و چند تن از خواص دیگر، تنها شخصیتهایى بودند که از توطئه نظام بنىعباس آگاهى داشتند و عواقب چنین توطئهاى را هم پیشبینى مىکردند.
بدین جهت، حضرت معصومه علیهاالسلام براى افشاى چنین خیانتى عازم شهرهاى ایران شده و به افشاگرى علیه آنان پرداخت .
در واقع در سال 201 هـ ق. یک سال پس از سفر تبعیدگونه حضرت رضا علیه السلام به «مرو» حضرت فاطمه معصومه علیهاالسلام همراه عدهاى از برادران خود براى دیدار برادر و انجام رسالتى که بر عهده داشتند تجدید عهد با امام زمان خویش راهى دیار غربت شد. در طول راه به شهر ساوه رسیدند، ولى از آن جا که در آن زمان عدهاى از اهالى از مخالفان اهلبیت بودند، با مأموران حکومتى همراهى نموده و با همراهان حضرت وارد نبرد و جنگ شدند و عدهاى از همراهان حضرت در این حادثه غم انگیز به شهادت رسیدند. حضرت در حالى که از غم و حزن بسیار، بیمار شده بود، با احساس ناامنى در شهر ساوه فرمود: مرا به شهر قم ببرید، زیرا از پدرم شنیدم که فرمود: «شهر قم مرکز شیعیان ماست.» سپس حضرت به طرف قم حرکت نمود.
در واقع در سال 201 هـ ق. یک سال پس از سفر تبعیدگونه حضرت رضا علیه السلام به «مرو» حضرت فاطمه معصومه علیهاالسلام همراه عدهاى از برادران خود براى دیدار برادر و انجام رسالتى که بر عهده داشتند تجدید عهد با امام زمان خویش راهى دیار غربت شد. در طول راه به شهر ساوه رسیدند، ولى از آن جا که در آن زمان عدهاى از اهالى از مخالفان اهلبیت بودند، با مأموران حکومتى همراهى نموده و با همراهان حضرت وارد نبرد و جنگ شدند و عدهاى از همراهان حضرت در این حادثه غم انگیز به شهادت رسیدند. حضرت در حالى که از غم و حزن بسیار، بیمار شده بود، با احساس ناامنى در شهر ساوه فرمود: مرا به شهر قم ببرید، زیرا از پدرم شنیدم که فرمود: «شهر قم مرکز شیعیان ماست.» سپس حضرت به طرف قم حرکت نمود.
بزرگان قم وقتى از این خبر مسرت بخش مطلع شدند، به استقبال آن حضرت شتافتند. و در حالى که «موسى بن خزرج » بزرگ خاندان «اشعرى» زمام شتر آن مکرمه را به دوش مىکشید؛ ایشان در میان شور و احساسات مردم قم وارد آن شهر شد و در منزل شخصى «موسى بن خزرج» نزول اجلال فرمود. آن بزرگوار هفده روز در شهر قم به سر برد و در این مدت مشغول عبادت و راز و نیاز با پروردگار متعال بود و واپسین روزهاى عمر پر برکت خویش را با خضوع و خشوع در برابر ذات پاک الهى به پایان رساند.
سرانجام آن همه شوق و شور و شعف از «اجلال نزول کوکب ولایت و توفیق زیارت بانویى از تبار فاطمه اطهر» با افول نجمه آسمان عصمت و طهارت، مبدل به دنیایى از حزن و اندوه شد، و این غروب غمانگیز، عاشقان امامت و ولایت را در سوگ و عزا نشاند.
در خصوص علت بیمارى نابهنگام حضرت و مرگ زودرس آن بزرگوار، گفته شده است که زنى در شهر ساوه ایشان را مسموم نمود. این مطلب با توجه به درگیرى دشمنان اهلبیت با همراهان حضرت و شهادت عدهاى از آنها در «ساوه» و جو نامساعد آن شهر و حرکت نابهنگام آن بزرگوار در حال بیمارى به سوى شهر قم، بعید به نظر نمىرسد.
آرى، آن حضرت که مىرفت زینبوار با سفر پر برکتش سند گویایى بر حقانیت امامت رهبران راستین و افشاگر چهره نفاق و تزویر مأمونى باشد و همانند قهرمان کربلا پیامآور خون سرخ برادرى باشد که این بار مزدورانه به قتلگاه «بنىعباس» برده مىشد، ناگاه تقدیر الهى بر این قرار گرفت که مرقد آن بزرگوار حامى خط ولایت و امامت قرار گیرد و براى همیشه تاریخ فریادگر مبارزه با ظلم و بىعدالتى ستمپیشگان دوران و الهام بخش پیروان راستین تشیع علوى در طول قرون و اعصار باشد.
بعد از وفات شفیعه روز جزا که در دهم ربیع الثانى سال 201 هـ ق در 28 سالگى آن حضرت اتفاق افتاد، ایشان را غسل داده و کفن نمودند و سپس به سوى قبرستان «بابلان» تشییع کردند، ولى به هنگام دفن آن بزرگوار، به دلیل نبودن محرم، «آل سعد» دچار مشکل شدند و سرانجام تصمیم گرفتند که پیرمردى به نام «قادر» این کار را انجام دهد.
ولى قادر و حتى بزرگان و علماى شیعه قم هم لایق نبودند عهدهدار این امر مهم شوند؛ چرا که معصومه اهلبیت را باید امام معصوم به خاک سپارد.
مردم منتظر آمدن «آن پیرمرد صالح» بودند که ناگهان دو سوار را دیدند که از جانب ریگزار به سوى آنان مىآیند. وقتى نزدیک جنازه رسیدند، پیاده شده و بر جنازه نماز خواندند و جسم پاک ریحانه رسول خدا را در داخل سردابى «که از قبل آماده شده بود» دفن کردند و بدون این که با کسى تکلم نمایند، سوار شده و رفتند و کسى هم آنها را نشناخت.
به قول یکى از بزرگان، هیچ بعید نیست که این دو بزرگوار، امامان معصومى باشند که براى این مهم به قم آمده بودند.
پس از به پایان رسیدن مراسم دفن، موسى بن خزرج سایبانى از حصیر و بوریا بر قبر شریف آن بزرگوار برافراشت و این سایبان برقرار بود تا زمانى که حضرت زینب، دختر امام جواد علیه السلام، وارد قم شد و قبهاى آجرى بر آن مرقد مطهر بنا کرد.
و بدین سان تربت پاک آن بانوى بزرگ اسلام قبلهگاه قلوب ارادتمندان به اهلبیت علیهم السلام و دارالشفاى دلسوختگان عاشق ولایت و امامت شد.
امام جواد علیه السلام فرمود: «من زار عمّتى بقم فله الجنّة»؛ هر کس عمه مرا در شهر قم زیارت کند، بهشت بر او واجب است.
حضرت معصومه علیهاالسلام بانویى آگاه از حوادث روز و محدثهاى سخنور و معلمهاى توانا بوده است و شاگردان زیر نظر ایشان به تعلیم اصول اسلامى مشغول بودهاند. همچنین کرامات زیادى از ایشان نقل شده است که نشان مىدهد این بانوى مؤمنه و دریادل از روحى بزرگ و شأنى رفیع در پیشگاه خداوند برخوردار است.
امام صادق علیه السلام مىگوید: «الا اى قم حرمى ... تقبض فیها امرأة من ولدى و اسمها فاطمة بنت موسى یدخل بشفاعتها شیعتى الجنة باجمعهم» ؛ «اى مردم! شهر قم حرم من است، بانویى از فرزندان من در این شهر در مىگذرد که نامش فاطمه دختر موسى است و شیعیان در روز قیامت با شفاعت او به بهشت مىروند.»
در روایتى دیگر از امام رضا علیه السلام آمده است: «من زارها عارفاً بحقها فله الجنة»؛ کسى که قبر فاطمه دختر موسى بن جعفر را آنگونه که شایسته اوست زیارت کند، بهشت از آن اوست.
نقل شده است که آیه: « ان یشإ یذهبکم ایهاالناس و یات باخرین و کان الله على ذالک قدیرأ»؛ اى مردم اگر خداوند بخواهد مىتواند شما را از این دنیا ببرد و قومى دیگر را جانشین شما سازد و خداوند بر این کار قادر است»؛ بر پیامبر نازل شد، آن حضرت دست بر شانه سلمان فارسى گذاشت و فرمود: «آنان هموطنان سلمان هستند.
تهیه و تنظیم: موسسه تبیان (دفتر قم)
مردم قم بر فراز آرامگاه حضرت فاطمه معصومه (س) سایه بانی از حصیر ساختند تا آنکه پس از حدود پنجاه سال به همت زینب دختر امام جواد (ع) اولین قبه و بارگاه بر روی تربت پاک آن بانو بر پا شد .
سپس ساختمان حرم مطهر توسط ارادتمندان و شیعیان اهل بیت بازسازی شده و توسعه یافت تا به شکل امروزی خود در آمد .
چند سال پس از رحلت حضرت معصومه (س) تعداد دیگری از امامزادگان نیز در کنار مزار شریفش به خاک سپرده شدند که بیش از پیش بر اهمیت این خاک پاک افزود.
در طول تاریخ همواره بارگاه نورانی " حضرت معصومه " (س) مایه خیر و برکت برای مردم قم و پناهگاهی برای شیعیان بوده است .
چه بسیار حاجتمندانی که از این خانه حاجت روا بازگشتند و چه بیمارانی که با دست عنایت این بانوی گرامی شفا یافتند . در روز رستاخیز نیز حضرت از ارادتمندان خود دستگیری خواهد کرد . امام صادق (ع) در این باره می فرماید : " با شفاعت او ( حضرت معصومه ) همه شیعیان ماوارد بهشت می شوند . "
به برکت این مزار مطهر روز به روز بر اهمیت و رونق شهر قم افزوده شده و بیش از پیش مورد توجه شیعیان جهان قرار گرفت .
عالمان و مجاهدان فراوانی در این دیار پرورش یافتند که هر کدام منشأ آثار ماندگار و ارزشمندی در جهان اسلام شدند .از جمله باید از عالم مجاهد بنیانگذار جمهوری اسلامی ایران حضرت امام خمینی (ره ) یاد کرد که در جوار همین حرم پاک تربیت شد و قیام الهی و مبارزی حق طلبانه خود را از این سرزمین مقدس آغاز نمود.
هم اکنون نیز بارگاه ملکوتی خواهر گرانقدر امام رضا (ع) چون نگینی در میان شهر می درخشد . همه روزه زائران گروه گروه از نقاط مختلف ایران و جهان به زیارتش می شتابند و بدینوسیله عشق و علاقه عمیق خود را به پیامبر اسلام (ص) و فرزندان ایشان ابراز می کنند .
پیشوایان ما زیارت این بانوی بزرگوار را به شیعیان خود سفارش کرده اند و برای آن پاداش و اجر بسیاری بیان نموده اند . در این زمینه توجه شما را به سه حدیث از سه امام معصوم جلب می کنیم :
امام صادق (ع) : بزودی بانویی به نام " فاطمه " از تبار من در قم دفن می شود . هر کس او را زیارت کند بهشت بر او واجب خواهد شد
امام رضا (ع) : هرکس او را زیارت کند بهشت از آن اوست
امام جواد (ع) : هر کس عمه مرا در قم زیارت کند بهشت از آن اوست
آشنایى با آداب زیارت، یکى از ضرورى ترین مسائلى است که یک زائر مسلمان باید به آن توجه کامل داشته باشد; تا با رعایت آن آداب از زیارت اولیای دین بهره کافى ببرد; از این رو، در این جا گزیده اى از آداب زیارت را می آوریم١ـ پیش از سفر غسل کند.٢ـ با روح و جانى پاک و آماده توبه به زیارت برود تا زیارت او مورد قبول درگاه الهى قرار گیرد.٣ـ با وضو باشد وبا لباس هاى پاکیزه، و خوشبو به حرم مطهر، مشرف شود.٤ـ با اخلاص تمام و خضوع و خشوع و در حالى که قدم ها را کوتاه بر مى دارد و زیارتش مشغول ذکر خداست ; به زیارت برود. |
< language=Java src="js/imageBorder.js" type=text/java>>
< language=Java type=text/java> >
|
اَلـسَّلامُ عَـلى آدَمَ صَـفْوَةِ اللّه ِ، | سـلام بـر حـضـرت آدم بـرگزیده خـدا | ||
اَلسَّلامُ عَلى نوُح نَبِىِّ اللّه ِ ، | سلام بر حضرت نوح پیامبر خدا | ||
اَلسَّلامُ عَلى ا ِبْراهیمَ خَلیل ِ اللّه ِ، | سلام بر حضرت ابراهیم دوست خدا | ||
اَلسَّلامُ عَلى موُسى کَلیم ِاللّه ِ ، | سلام بر حضرت موسى هم صحبت خدا | ||
اَلسَّلامُ عَلى عیسى روُح ِ اللّه ِ، | سلام بر حضرت عیسى روح الله | ||
اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا خَیْرَ خَلْقَ اللّه ِ ، | سلام بر تو اى رسول خدا | ||
اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا صَفِىَّ اللّه ِ، | سلام بر تو اى برگزیده خدا | ||
اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا مُحَمّدَ بْنَ | سلام بر تو اى محمّد بن | ||
عَبْد ِاللّه ِ، خاتَمَ النَّبِیّینَ، | عبداللّه خاتم پیامبران | ||
اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا اَمیرَالْمُؤْمِنینَ | سلام بر تو امیر مؤمنان | ||
عَلىَّ بْنَ اَبى طالِب ، وَصِىَّ رَسوُل ِ اللّه ِ، | علىّ بن ابى طالب وصىّ رسول خدا | ||
اَلسَّلامُ عَلَیْک ِ یا فاطِمَةُ | سلام بر تو اى فاطمه | ||
سَیِّدَةَ نِساءِ الْعالَمینَ، | اى بزرگ بانوى بانوان اسلام | ||
اَلسَّلامُ عَلَیْکُما یا سِبْطَىْ نَبِىِّ الرَّحْمَة ِ، | سلام بر شما اى دو سبط پیامبر رحمت، | ||
وَ سَیِّدَىْ شَباب ِ أَهْل ِ الْجَنَّة ِ ، | اى دو سرور جوانان اهل بهشت | ||
اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا عَلِىَّ بْنَ الْحُسَیْن ِ، | سلام بر تو اى على بن حسین | ||
سَیِّدَ الْعابِدینَ وَ قُرَّةَ عَیْن ِ النّاظِرینَ، | اى سرور عبادت پیشگان اى فروغ دیده بینندگان | ||
اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا مُحَمَّدَ بْنَ | سلام بر تو اى محمّد بن | ||
عَلِىٍّ، باقِرَ الْعِلْم ِ بَعْدَ النَّبِىِّ ، | على، اى شکافنده علم بعد از پیامبر | ||
اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا جَعْفَرَ بْنَ | سلام بر تو اى جعفر بن | ||
مُحَمَّد الصّاد ِقَ الْبارَّ الْامینَ ، | محمّد، اى راستگوى نیکوکار امین | ||
اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا موُسَى بْنَ | سلام بر تو اى موسى بن | ||
جَعْفَر الطّاهِرَ الطُّهْرَ، | جعفر، اى پاک و پاکیزه | ||
اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا عَلِىِّ بْنَ موُ سَ ى الرِّضَا | سلام بر تو اى على بن موسى اى پسندیده | ||
الْمُرْتَضى، اَالسَّلامُ عَلَیْکَ یا مُحَمَّدَ بْنَ عَلِى | سلام بر تو اى محمّد بن على، | ||
التَّقِىَّ، اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا عَلِىِّ بْنَ مُحَمَّد | اى خویشتن دار، سلام بر تو اى على بن محمّد | ||
النَّقِىَّ النّاصِحَ الْأَمینَ، اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا حَسَنَ | اى پاک سرشت و خیرخواه و امین، سلام بر تو اى حسن | ||
بْنَ عَلِىٍّ، اَلسَّلامُ عَلَى الْوَصِىِّ مِنْ بَعْدِه ِ . | بن على، سلام بر وصى بعد از او | ||
اَللّهُمَّ صَلِّ عَلى نُورِکَ وَ سِراجِکَ، وَ وَلِىِّ | بار خدایا صلوات بفرست بر نور و چراغ روشنگرت ، بر ولىّ | ||
وَلِیِّکَ، وَ وَصِیِّکَ، وَ حُجَّتِکَ | ولیّت ، بر وصىّ وصیّت، بر حجّت خود | ||
عَلى خَلْقِکَ . | بر بندگانت . | ||
اَلسَّلامُ عَلَیْک ِ یابِنْتَ رَسوُل ِ اللّه ِ، | سلام بر تو اى دختر رسول خدا | ||
اَلسَّلامُ عَلَیْک ِ یابِنْتَ فاطِمَةَ وَ خَدیجَةَ ، | سلام بر تو اى دختر فاطمه و خدیجه | ||
اَلسَّلامُ عَلَیْک ِ یابِنْتَ اَمیر ِ الْمُؤْمِنینَ ، | سلام بر تو اى دختر امیر مؤمنان | ||
اَلسَّلامُ عَلَیْک ِ یابِنْتَ الْحَسَن ِ وَ الْحُسَیْن ِ | سلام بر تو اى دختر امام حسن و امام حسین | ||
اَلسَّلامُ عَلَیْک ِ یابِنْتَ وَلِىِّ اللّه ِ ، | سلام بر تو اى دختر ولىّ خدا | ||
اَلسَّلامُ عَلَیْک ِ یا اُخْتَ وَلِىِّ اللّه ِ، | سلام بر تو اى خواهر ولىّ خدا | ||
اَلسَّلامُ عَلَیْک ِ یا عَمَّةَ وَلِىِّ اللّه ِ ، | سلام بر تو اى عمه ولىّ خدا | ||
اَلسَّلامُ عَلَیْک ِ یابِنْتَ موُسَى بْن ِ جَعْفَر ، | سلام بر تو اى دختر موسى بن جعفر | ||
وَ رَحْمَةُ اللّه ِ وَ بَرَکاتُهُ. | رحمت و برکات خدا بر تو باد. | ||
اَلسَّلامُ عَلَیْک ِ، عَرَّفَ اللّهُ بَیْنَنا وَ بَیْنَکُمْ فِى | سلام بر تو، خداوند آشنایى برقرار کند میان ما و شما | ||
الْجَنَّة ِ، وَ حَشَرَنا فى زُمْرَتِکُمْ، وَ أَوَرَدْنا | در بهشت، و ما را در زمره شما محشور کند، و ما را | ||
حَوْضَ نَبِیِّکُمْ، وَ سَقانا بِکَأْس ِ جَدِّ کُمْ مِنْ یَد ِ | بر حوض پیامبر شما وارد کند، و ما را با کاسه جدّ شما از دست | ||
عَلِى ِّ بْن ِ اَبى طالِب ، صَلَواتُ اللّه عَلَیْکُمْ ، | علىّ بن ابى طالب سیراب کند ـ صلوات خدا بر شما باد ـ | ||
أَسْئَلُ اللّه أَنْ یُر ِیَنا فیکُمُ السُّروُرَ وَ الْفَرَجَ ، | از خداوند مى خواهم که سرور و فرج شما رابه ما بنمایاند، | ||
وَ أَنْ یَجْمَعَنا وَ إِیّاکُمْ فى زُمْرَة ِ جَدِّکُمْ مُحَمَّد، | ما و شما را در زمره جدّ بزرگوارتان حضرت محمّد ـ که | ||
صَلَّى اللّهُ عَلَیْه ِ وَ آلِه ِ، وَ أَنْ لا یَسْلُبَنا | درود خدا بر او و آلش باد ـ گرد آورد، و معرفت شمارا | ||
مَعْر ِ فَتَکُمْ، إِنَّهُ وَلِىِّ قَدیرٌ. | از ما نگیرد، که او صاحب اختیار و مقتدر است . | ||
أَتَقَرَّبُ إِلَى اللّه ِ بِحُبِّکُمْ وَ الْبَرإَة ِ مِنْ | به سوى خداوندتقرّب مى جویم با محبّت شما و بیزازى از | ||
أَعْدائِکُمْ، وَ التَّسْلیم ِ إِلَى اللّه ِ ، راضِیاً بِه ِ غَیْرَ | دشمنان شما، و با تسلیم شدن به فرمان خدا، از روى رضایت، نه | ||
مُنْکِر وَ لا مُسْتَکْبِر وَ عَلى یَقین ِ ما أَتى بِه ِ | انکار و نه استکبار، و با یقین به آنچه | ||
مَحَمَّدٌ وَ بِهَ راض، نَطْلُبُ بِذلِکَ وَجْهِکَ | حضرت محمّد (ص) آورده و به آن راضى هستم، با این عقیده عنایت تو را مى طلبم | ||
یا سَیِّدى ، اَللّهُمَّ وَ رِضاکَ وَ الدّارَ الْآخِرَةِ . | اى سرور من، خدایا رضایت ترا و سراى آخرت را خواستارم . | ||
یا فاطِمَةُ ا ِشْفَعى لى فِى الْجَنَّة ِ ، | اى فاطمه(معصومه) در مورد بهشت از من شفاعت کن ، | ||
فَا ِنَّ لَکَ عِنْدَاللّْه ِ شَأْناً مِنَ الشَّأْن ِ. | که ترا نزد خدا مقام رفیعى است. | ||
اَللّْهُمّ ا ِنى اَسْئَلُکَ أَنْ تَخْتِمَ لى بِالسَّعادَة ِ ، | خداوندا من از تو مى خواهم که عاقبت امر مرا به سعادت ختم کنى ، | ||
فَلاتَسْلُبْ مِنّى ِ ما أَنَا فیه ِ،وَ لاحُولَ وَ لا قُوَةَ | پس عقایدى که دارم از من نگیر، که هیچ نیرو و قدرتى | ||
إِلا بالّله الْعَلِىِّ الْعَظیم ِ . | جز خداوند بزرگ و والانیست | ||
اَللّهُمَ اسْتَجِبْ لَنا، وَ تَقَبَّلْهُ بِکَرَمِکَ وَ عِزَّتِکَ ، | خداوندا دعایم را مستجاب کن، و آنرا به کرم و عزت | ||
وَ بِرَحْمَتِکَ وَ عافِیَتَکَ، وَ صَلَّى الّلهُ عَلى مُحَمَّد | و رحمت و عافیت خود از من قبول فرما، بر محمّد و همه | ||
وَ آلِه ِ أَجْمَعینَ، وَ سَلَّمَ تَسْلیما | اهلبیت او صلوات فراوان و درود بى پایان بفرست | ||
یا أَرْحَمَ الرّاحِمینَ . | اى بخشنده ترین بخشندگان. |
واژة زیارت: واژة معروف و محبوب «زیارت» با توجه به مشتقات آن در معانی مختلفی به کار رفته است از آن جمله:دیدار، تمایل، آهنگ سفر،[1] و... . همة این معانی به زائران مشاهد مشرفه و راهیان اماکن متبرکه کمال انطباق را دارد زیرا زائران نخست اشتیاق دیدار در دل احساس میکنند و بعد تمایل شدید در درون خود مییابند و نهایتاً آهنگ سفر میکنند و در آخر آرامگاه شخصیت مورد زیارت را دیدار مینمایند که معنی اصلی زیارت و مقصود از آن در روایات همین معنی آخر است. جایگاه زیارت در سنت: زیارت قبر بزرگان و شخصیتهای مذهبی میان همه اقوام و پیروان همة ادیان و مذاهب در طول قرون و اعصار رایج بوده است. رسول اکرم ـ صلّی الله علیه و آله ـ قبر مادرش آمنه را در «ابواء» زیارت کرد، سیل اشک از دیدگاه مبارکش فرو ریخت و خطاب به حاضران فرمود: «به زیارت قبرها بروید، که زیارت قبور، شما را به یاد مرگ میاندازد».[2] در کتب اهل سنت احادیث فراوانی در مورد لزوم زیارت قبر رسول اکرم ـ صلّی الله علیه و آله ـ و دیگر مشاهد مشرفه در بقیع واحد آمده است که بالغ بر یکصد حدیث علامه امینی در «الغدیر» از منابع مورد اعتماد روایت کرده است.[3] در منابع حدیثی شیعه نیز اخبار و احادیث فراوانی در استحباب زیارت قبور اهل بیت ـ علیهم السّلام ـ وارد شده است. فضیلت زیارت حضرت معصومه ـ سلام الله علیها ـ از نکات شایان دقت در مورد کریمه اهل بیت حضرت معصومه ـ سلام الله علیها ـ این است که بعد از زیارت چهارده معصوم برای هیچ یک از انبیاء و اولیا، در حد زیارت حضرت معصومه ـ سلام الله علیها ـ تحریض و ترغیب و تشویق نشده است. در روایات معتبر از سه معصوم ـ علیهم السّلام ـ برای زیارت آن حضرت ترغیب و تشویق رسیده است. جالبتر این که برخی از این روایات پیش از ولادت آن حضرت وارد شده است. پاداش زیارت حضرت معصومه از زبان سه معصوم، بهشت تعیین شده و به تعبیرات ارزشمندی چون: اهل بهشت است، بهشت از آن اوست، بهشت برای او ثابت است، برای زائران آن حضرت از معصومان ـ علیهم السّلام ـ رسیده است که به بعضی از آنها اشاره میشود. 1. شیخ صدوق با سند صحیح از امام رضا ـ علیه السّلام ـ در فضیلت زیارت حضرت معصومه ـ سلام الله علیها ـ روایت میکند که فرمود: «من زارها فَلَهُ الجنَّة» هر کس او را زیارت کند بهشت از آن اوست.[4] 2. ابن قولویه در کتاب بسیار ارزشمند «کامل الزیارات» که یکی از معتبرترین کتابهای قرن چهارم است، با سند معتبر از امام جواد ـ علیه السّلام ـ روایت کرده است که فرمود: «من زارَ عَمّتی بِقُم فَلَهُ الجنَّة» هر کس عمهام را در قم زیارت کند، بهشت از آن اوست.[5] 3. شیخ حسن قمی در کتاب ارزشمند «تاریخ قم» از امام صادق ـ علیه السّلام ـ نقل کرده که فرمودند: «اِنَّ زیارتَها تَعادِل الجنَّة» زیارت حضرت معصومه همسنگ بهشت است.[6] آداب زیارت زائرین اهل بیت ـ علیهم السّلام ـ قبل از تشرف به زیارت شایسته است که نکاتی را در آداب زیارت توجه کنند. 1. در طول مسافرت از گناه و معصیت دوری کنند. 2. پس از ورود به اراضی مقدسه غسل کنند و هنگام تشرف با وضو باشند. 3. در آستانه بایستند و اذن دخول بخوانند و با خضوع و خشوع وارد شده و بعد از زیارت دو رکعت نماز بخوانند. زیارت مأثور یکی از ویژگیهای حضرت معصومه ـ سلام الله علیها ـ ، ورود زیاتنامه مأثور از معصوم ـ علیه السّلام ـ است، که بعد از حضرت فاطمه زهرا ـ سلام الله علیها ـ او تنها بانوی بزرگواری است که زیارت مأثور دارد. بانوان برجستهای چون: آمنه بنت وهب، فاطمه بنت اسد، خدیجه بنت خویلد، فاطمه ام البنین، زینب کبری، حکیمه خاتون و نرجس خاتون که هیچ شک و تردیدی در مقام بلند و جایگاه رفیع آنها نیست، هیچکدام زیارت مأثور ندارند، و این، نشانگر مقام بسیار والای این بانوی بزرگوار اسلام در میان مخدرات اهلبیت عصمت و طهارت ـ علیهم السّلام ـ، میباشد. سند زیارت زیارتنامه معروف حضرت معصومه ـ سلام الله علیها ـ را علامه مجلسی (ره) در دائرة المعارف بزرگ خود (بحار الانوار) این گونه نقل فرموده است: در برخی از کتب زیارات دیدم که «علی بن ابراهیم» از پدرش «ابراهیم بن هاشم» از سعد «بن سعد احوص» از حضرت علی بن موسی الرضا ـ علیه السّلام ـ روایت کرده که فرمود: «یا سعد عندکم لنا قبر» «ای سعد! در نزد شما از ما قبری هست». سعد میگوید: عرض کردم: «فدایت گردم، آیا قبر فاطمه دختر موسی بن جعفر ـ علیه السّلام ـ را میفرمایید؟» فرمود: «آری، هر کس او را زیارت کند در حالی که عارف به حق او باشد، بهشت از آن اوست. پس هر گاه به کنار قبر او آمدی، در نزدیک سر او بایست و 34 مرتبه الله اکبر و 33 مرتبه سبحان الله و 33 مرتبه الحمد الله بگو، سپس بگو: السلام علی آدم صفوة الله، السلام علی نوح نبی الله... . علامه مجلسی علاوه بر بحار الانوار در کتاب ارزشمند «تحفه الزائر» نیز این حدیث شریف را از امام رضا ـ علیه السّلام ـ به همین تعبیر نقل کرده است. اهمیت تحفه الزائر در این است که علامه مجلسی در مقدمه آن، ملتزم شده است که در این کتاب فقط زیارتهایی را نقل کند که با سند معتبر به دستش رسیده است. بعد از علامه مجلسی، پژوهشگر بزرگ، آیت الله حاج سید حیدر کاظمی، متوفای 1265 هـ .ق در کتاب پر ارج «عمده الزائر» زیارتنامه حضرت معصومه ـ سلام الله علیها ـ را به شرح زیر آورده است: « در برخی کتب از کتب مزار اصحاب ما (امامیه) با سند نیکو از سعد، از علی بن موسی الرضا ـ علیه السّلام ـ روایت شده که خطاب به سعد فرمود: «ای سعد! برای ما در نزد شما قبری هست.» گفتم: «فدایت شوم، قبر فاطمه دختر موسی را میفرمایید؟» فرمود: آری، هر که او را زیارت کند در حالیکه عارف به حق او باشد، بهشت از آن اوست. پس هر گاه به کنار قبر او آمدی، در نزد سرش رو به قبله بایست و 34 مرتبه الله اکبر و 33 مرتبه سبحان الله و 33 مرتبه الحمد الله بگو، سپس بگو: السلام علی آدم صفوة الله... . سید حیدر کاظمی از مراجع برجسته قرن سیزدهم و نیای بزرگ خاندان رفیع آل سید حیدر در کاظمین بود، شیخ آقا بزرگ تهرانی در حق او فرموده: «عالم، فقیه، محدث جلیل القدر، مرجع خاص و عام، غیور در دین و خشن در دفاع از حریم پروردگار بود». این بزرگوار نیز چون علامه مجلسی، نام آن کتاب مزار را برای ما بیان نفرموده، جز این که بر معتبر بودن سند آن، تصریح کرده و از جهت حدیث شناسی از سند آن «حسن» تعبیر نموده است. از تعبیر سید حیدر کاظمی استفاده میشود که همه راویان حدیث در آن کتاب مزار ذکر شده، مولف کتاب و هم سلسله روات، مورد اعتماد و استناد میباشند، زیرا معنای «حدیث حسن» به طوری که علمای حدیث فرمودهاند، چنین است: « حدیث حسن آن است که سندش به معصوم ـ علیه السّلام ـ متصل باشد و همه راویان آن امامی و ممدوح باشند با مدحی مقبول و معتنا به، و این مدح، معارض باذم نباشد،اگر چه بر عدالت برخی از آنها تصریح نشده باشد.» با توجه به این که سید حیدر کاظمی به تصریح علامه تهرانی، حدیث شناس جلیل القدری بود و او تصریح کرده که سند این زیارتنامه، «حسن» میباشد و در تعریف حدیث حسن اتصال سند تا امام معصوم ـ علیه السّلام ـ قید شده، معلوم میشود که در آن کتاب مزار، سلسله اسناد این زیارت ذکر شده بود، جز این که علامه مجلسی و مرحوم سید حیدر کاظمی آن را نقل نکردهاند، از مطالب بالا نتیجه میگیریم که برای اثبات وثاقت راویان حدیث از مولف کتاب تا علی بن ابراهیم دو راه بیشتر نداریم: 1. تصریح سید حیدر کاظمی بر وثاقت آنها از نقطه نظر حدیث شناسی و تعبیر «سند حسن». 2. اعتماد علامه مجلسی بر آنها، از طریق نقل این زیارتنامه در کتاب «تحفه الزائر» که در مقدمه آن ملتزم شده که در این کتاب تنها زیارتهائی را نقل کند که با سند معتبر به او رسیده باشد. و امّا دیگر رجال حدیث از وثاقت بسیار محکمی برخوردار هستند که اینک به طور فشرده اشاره میکنیم: این حدیث را علی بن ابراهیم از پدرش ابراهیم بن هاشم از سعد بن سعد از حضرت علی بن موسی الرضا ـ علیه السّلام ـ روایت کرده، و هر سه از اصحاب برجسته امامان و مورد عنایت حضرات معصومین ـ علیهم السّلام ـ میباشند. متن زیارتنامه حضرت معصومه ـ سلام الله علیها ـ علی بن ابراهیم از پدرش از سعد از امام علی بن موسی الرضا ـ علیه السّلام ـ نقل میکند که فرمود: ای سعد! ما نزد شما قبری داریم! عرض کرد فدایت شوم، قبر فاطمه دختر امام موسی علیهما السلام را میفرمایی؟ فرمود: آری ، هر که او را با معرفت زیارت کند بهشت سزاوار اوست. هر گاه (به حرم مشرف شده و) قبر را دیدی بالای سر (حضرت) رو به قبله بایست و سی و چهار مرتبه الله اکبر و سی وسه مرتبه سبحان الله و سی و سه مرتبه الحمد الله بگو، سپس بگو:[7] السلام علی آدم صفوة الله، السلام علی نوح نبی الله، السلام علی ابراهیم خلیل الله، السلام علی موسی کلیم الله،السلام علی عیسی روح الله. السلام علیک یا رسول الله، السلام علیک یا خیر خلق الله، السلام علیک یا صفی الله، السلام علیک یا محمد بن عبدالله خاتم النبیین، السلام علیک یا امیر المؤمنین علی بن ابی طالب وصی رسول الله، السلام علیک یا فاطمه سیدة نساءالعالمین، السلام علیکما یا سبطی نبی الرحمه و سیدی شباب اهل الجنة، السلام علیک یا علی بن الحسین سید العابدین و قرة عین الناظرین، السلام علیک یا محمد بن علی باقر العلم بعد النبی، السلام علیک یا جعفر بن محمد الصادق البار الامین، السلام علیک یا موسی بن جعفر الطاهر الطهر، السلام علیک یا علی بن موسی الرضا المرتضی، السلام علیک یا محمد بن علی التقی، السلام علیک یا علی بن محمد النقی الناصح الامین، السلام علیک یا حسن بن علی، السلام علی الوصی من بعده اللهم صل علی نورک و سراجک و ولی ولیک و وصی وصیک و حجتک علی خلقک. [1] . لسان العرب، ج 6، ص 110؛ ابن اثیر، النهایه، چ بیروت، ج 2، ص 318؛ فخر الدین طریحی، مجمع البحرین، چ تهران، 1365، ج 3، ص 319. [2] . کشف الارتیاب، ص 480، به نقل از صحیح مسلم و سنن سنایی؛ ابن بته، تاریخ مدینه، چ قم، 1410 هـ .ق، ج1، ص 118. [3] . علامه امینی، الغدیر، اسفارات، ج 5، ص 86 ـ 129. [4] . شیخ صدوق، عیون اخبار الرضا، ج 2، ص 271؛ ثواب الاعمال، شیخ صدوق، چ بیروت، ص 98. [5] . ابن قولویه، کامل الزیارات، چ نجف، 1356، ص 324. [6] . عن بن محمد بن حسن قمی، تاریخ قم، ترجمه عبدالملک قمی، چ تهران، 1313، ص 215. [7] . |
مصاحبه استاد آقاى حاج شیخ محمدجواد فاضل لنکرانى«دام عزه»
این حضور حضرت معصومه (علیها السلام) در قم و حرم اهل بیت (علیهم السلام) بودن این شهر چه رابطه و تناسبى وجود دارد؟
ج: بسم الله الرحمن الرحیم، من ابتدا تشکر مى کنم از جناب عالى و همکارانتان که از طرف آستانه مقدسه حضرت فاطمه معصومه (علیها السلام) قبول زحمت فرمودید و تشریف آوردید و این توفیق را نصیب ما فرمودید که ما هم چند کلمه اى پیرامون حضرت فاطمه معصومه (علیها السلام) عرض کنیم و امیدواریم که مورد عنایت آن حضرت در دنیا و مورد شفاعت آن حضرت در آخرت قرار بگیریم. خوب، از مطالبى که روشن و مسلم است، این است که در کشور اسلامى ایران، قبر مبارک امام هشتم على بن موسى الرضا (علیه السلام) و خواهر مکرمه ایشان، حضرت فاطمه معصومه (علیها السلام) از برکات این کشور اسلامى است و ما معتقدیم بسیارى از برکاتى که در کشور ما وجود دارد از برکات این دو موجود عزیز و شریف است. راجع به حضرت معصومه (علیها السلام) برحسب آن چه که اهل تحقیق بیان کرده اند، در بین اولاد موسى بن جعفر (علیه السلام) بعد از على بن موسى الرضا (علیه السلام) افضل اولاد آن حضرت بوده است و از نظر مکانت علمى و آگاهى به مسائل دینى رتبه بسیار بالایى را آن حضرت داشته است. به این اندازه که بعضى از موثقین نقل کرده اند و در بعضى از کتب هم آمده است، حضرت در سنین بسیار کمى ـ شاید قبل از ده سالگى ـ در یک قضیه اى که عده ایاز شیعیان مراجعه کردند به حضرت موسى بن جعفر (علیه السلام) تا سؤالاتى را از وجود مبارک ایشان داشته باشند، حضرت در آن زمان در مسافرت تشریف داشته اند، این شیعیان سؤالاتشان را خدمت حضرت معصومه (علیها السلام) آوردند و ایشان جواب آن سؤالات را مرقوم فرمودند و آن طورى که نقل شده، وقتى که این ها در مسیر برگشت با خود امام کاظم (علیه السلام) مواجه شدند و قضیه را گفتند: امام کاظم (علیه السلام) آن جواب ها را ملاحظه فرمودند و این تعبیر را کردند که فداها ابوها که این به معنى تأیید آن جواب ها بوده است. و این در زمانى است که ما مى دانیم حضرت معصومه (علیها السلام) در حدود ده سالگى بودند که پدر مکرم ایشان حضرت موسى بن جعفر (علیه السلام) به شهادت رسیدند، یعنى در یک سنین بسیار کم اما آشنایى زیادى به مسائل دینى و مسائل شرعى داشتند که خود این مطلب که نقل شده چنان چه بتوانیم مستند محکمى از کتب خودمان بر آن پیدا کنیم و مى تواند منشأ بسیارى از مباحث علمى قرار بگیرد. مثلاً در این بحث که آیا زن مى تواند فتوا بدهد یا نه، اختلافى است بین فقهاى امامیه، مشهور، بلکه قریب به اتفاق، در صلاحیت زن نسبت به مقام افتاء اشکال مى کنند، ولو این که براى خودش فتواى او را حجت مى دانند. اما نسبت به مقام افتا محل اشکال مى دانند و اگر این مطلب باشد که آن چه حضرت معصومه (علیها السلام) در جواب فرموده اند به عنوان نقل روایت نبوده، بلکه به عنوان بیان حکم شرعى بوده است، این در مباحث فقهى اثر بسیار زیادى دارد. کم این که امام صادق (علیه السلام) در بحث حج و احرام صبى، مسائل فقهى افرادى را ارجاع دادند به حمیده.
این مسأله روشن مى سازد که در بین خود اهل بیت عصمت و طهارت (علیهم السلام)زن هاى آنان نسبت به مسائل علمى و مسائل دینى از یک رفعت مکان و ازیک موقعیت خاصى برخوردار بوده اند. بنابراین یکى از جهات بارز ایشان این است که بعد از امام رضا (علیه السلام)افضل اولاد امام کاظم (علیه السلام) بودند.(1)
نکته دوم این است که از افتخارات ما قمى ها این است که قبر مبارک حضرت معصومه (علیها السلام) بر حسب تقدیر الهى در قم واقع شده است. برحسب آن چه که در تاریخ ذکر شده این است که امام هشتم (علیه السلام) نامه اى نوشتند به حضرت معصومه (علیها السلام) و حضرت معصومه (علیها السلام) بعد از آن نامه عزم سفر کردند براى آمدن به مرو و دیدار امام هشتم (علیه السلام) و قضایایى که نقل شده در ساوه گرفتار عده اى از معاندین شدند و رجالى که همراه ایشان بودند بسیارى از ایشان به شهادت رسیدند و ایشان هم مریض شدند و آمدند قم و در قم هم مدت هفده روز در حال حیات بودند و در سن 28سالگى از دنیا رفتند. شاید در تقدیر الهى این بوده است که وجود شریف حضرت در قم قرار گیرد و قم به برکت این وجود شریف، حرم اهل بیت (علیهم السلام) شود.
آن گونه که در تاریخ قم مطرح شده، قم یک مرکزى بوده که شیعیان اهل بیت عصمت و طهارت (علیهم السلام) در آن فراوان بوده اند. از روات و اصحاب ائمه (علیهم السلام) بسیار در آن بوده اند یک مکانت خاصى خود قم داشت است. اما اعتبار اصلى و واقعى قم و ویژگى بارزش این است که این حضرت در این شهر مدفون شدند و قبر ایشان محور براى عشاق اهل بیت (علیهم السلام) شد.
س: جایگاه اهل بیت (علیهم السلام) و عنایات و توسل به آنان را در تحصیل علوم حوزوى بیان فرمایید.
ج: به برکت این حرم، عاشقین اهل بیت (علیهم السلام) آن هایى که مشتاق مکتب اهل بیت (علیهم السلام)بوده اند در قم حضور پیدا کردند و حوزه هاى علمیه و محافل علمى و آن حضرکات علمى که ما از این حوزه علمیه مى بینیم، تلألؤ مى کند. این ارزش ها تماماً به برکت ین حضرت است. بزرگان ما وقتى ما مشکلات علمى حادى داشته اند از حضرت (علیها السلام)استمداد مى کردند. والد بزرگوار ما (1) مى فرمودند که در بحث آیه تطهیر یک شبهه برایمان ایجاد شده بود. این شبهه با استمداد از حضرت براى ما حل شد. و آن هایى که واقعاً معتقد و دلداده به این قبر شریف هستند که چه توفیق هایى و چه برکت هایى نصیب آن ها از جهت علمى و عملى شده است.
س: در رابطه با ثواب و پاداش زیارت حضرت فاطمه معصومه (علیها السلام) مطالبى را بیان فرمایید.
ج: روایاتى که از ائمه معصومین (علیهم السلام) رسیده، براى زیارت حضرت معصومه (علیها السلام)یک غایت خاصى ذکر شده است و آن لزوم جنت است. از امام جواد (علیه السلام) این روایت نقل شده: «من زار عمّتى بقم فله الجنة»(3) و نیز مرحوم شیخ صدوق با سند صحیح در کتاب عیون اخبارالرضا نقل مى کند که امام هشتم (علیه السلام)فرمود: «من زارها فله الجنة»(4) و همچنین از امام صادق (علیه السلام) روایتى هست که «من زارها وجبت له الجنة».
سؤالى که در این جا مطرح است این است که چرا براى زیارت این بانو، یک چنین غایتى ذکر شده است. این غایت، حتى با تعبیر وجوب ـ که یعنى اگر کسى این حضرت را زیارت کند، بهشت بر او ثابت و لازم مى شود ـ نیز آمده است. و در بعضى از روایات آمده که او از اهل بهشت است. و در بعضى از روایات بهشت براى او هست که این یک تعبیر دقیق ترى و لطیف تر مى باشد. اما این تعابیرى که در این روایات اشاره شد که بهشت براى او واجب مى شود، نیاز به این دارد که اهل تحقیق و اهل تدقیق یک مقدارى دقت کنند که آیا این معنایش این است که زیارت آن حضرت هم سنگ با زیارت ائمه معصومین (علیهم السلام) است.
در روایتى از امام هشتم داریم که حضرت فرمودند: «من زارها کم زارنی»(5). خوب، این معنا این نکته را دارد که زیارت حضرت معصومه (علیها السلام) مانند زیارت سایر امام زادگان نیست ولو آن که سایر امام زادگان درجاتى دارند و مراتبى دارند، اما مرتبه حضرت معصومه (علیها السلام) فوق این هاست. گرچه امام نبوده و آن عصمتى که امام معصوم (علیه السلام) دارد ایشان آن عصمت را در آن حدّ نداشته است. اما از این تعبیر «وجبت له الجنة» استفاده مى شود که تالى تلو معصوم (علیه السلام) بوده، یعنى همان طورى که ما معتقدیم در زیارت معصوم (علیه السلام)، انسان استحقاق بهشت را پیدا مى کند، زیارت حضرت معصومه (علیها السلام)هم یک چنین نتیجه اى دارد.
باید بر روى این نکته تحقیق و دقت شود که چرا زیارت این بانو همسنگ با زیارت معصومین (علیهم السلام)هست؟ این تعابیر (وجبت له الجنة)، ما را به این نتیجه مى رساند که زیارت آن حضرت، هم سنگ با زیارت ائمه معصومین (علیهم السلام) است. همان طورى که زیارت ائمه معصومین (علیهم السلام) این اثر بر آن هست زیارت این حضرت (علیها السلام) هم این اثر را داراست.
در این جا سؤال مطرح مى شود که چرا در زیارت خود ائمه (علیهم السلام) این اثر هست؟ چرا ما شیعه معتقدیم که اگر امام معصوم (علیه السلام) را زیارت کنیم و کنار قبر آن حضرت حاضر شویم، بهشت از آثار مسلم آن است؟ انسان اگر موفق شود، قبر امام حسین (علیه السلام)که در درجه اعلا از این زیارت ها قرار دارد، یا سایر معصومین (علیهم السلام)را زیارت کند این از اعتقاد شیعه هست که اگر زیارت با شرایط باشد که حالا از شرایط آن این است که انسان عارف به حق آن ها باشد و انسان بداند که مى خواهد در کجا حاضر شود و کجا حضور پیدا کرده در محضر وجودى که آن وجود مهم ترین واسطه فیض خداست و جنت هم فقط به واسطه همین فیض نصیب انسان مى شود.
این در جاى خود مبرهن است با اعتقادات و ادلّه اى که ما داریم ائمه (علیهم السلام) را به عنوان انسان کاملى که حجت خدا و واسطه فیض خدا و باب جنت هستند، پس غیر از این ها راهى براى بهشت وجود ندارد. غیر از این نمى توانیم فکر و تصور کنیم راه دیگرى را، براى رسیدن به بهشت. همان طورى که امیرالمؤمنین (علیه السلام) باب علم نبى (صلى الله علیه وآله) و قسیم الجنة و النار است، ائمه معصومین (علیهم السلام) دیگر ما هم همین عنوان را دارند. آن ها باب علم نبى (صلى الله علیه وآله) و عنوان قسیم الجنة و النار و طریق براى وصول به بهشت هستند. استفاده اى که ما از این روایات مى کنیم این است که ائمه (علیهم السلام)نمى خواهند فقط مسأله بهشت را بگویند، بلکه به همان تعبیرى که در روایت امام هشتم آمده من زارها کم زارنى مى خواهند بگویند که زیارت این بانو هم سنگ با زیارت ما است و زیارت حضرت معصومه (علیها السلام) همسنگ با زیارت امام معصوم (علیه السلام)است. البته تصریح کردیم و باز هم تکرار مى کنیم که مقام امامت را آن حضرت نداشت، ولو این که به تعبیر امام هشتم به آن حضرت معصومه اطلاق شده، چون در مدت عمرش از ایشان صغیره اى حتى ظاهر نشده است. اما عصمتى که امام معصوم (علیه السلام) دارد ما معتقدیم که مختص به ائمه (علیهم السلام) است، اما این بانو تالى تلو عصمت بوده و زیارت آن حضرت را در حد زیارت امام معصوم (علیه السلام) قرار داده اند. از این جهت است که ما شیعیان خصوصاً مردم ایران، على الخصوص ما قمى ها که این توفیق و افتخار را داریم که در جوار این بى بى هستیم، زیارت آن حضرت را واقعاً باید مغتنم بشماریم و هر مقدارى که در توان داریم تشرف، و از برکات این زیارت استفاده کنیم.
در مورد افضلیت آن حضرت، این نکته بس که یکى از سندهاى مهم حدیث غدیر، که از حضرت زهرا (علیها السلام) نقل شده، در سند روایت به عنوان سلسله روات خود حضرت معصومه (علیها السلام) هم هست و همین طور این روایت مشهور در بین شیعیان هست «ألا من مات على حب آل محمد مات شهیداً».(6)
این هم از روایاتى است که در سندش حضرت معصومه (علیها السلام) هم هست. وجودیک شخص در سلسله یک روایت آن هم شخصى که خودش از اهل بیت (علیهم السلام)هست، خودش کشف از عظمت مى کند، نه به صرف این که خودش راوى است، یک مطلبى را براى ما نقل مى کند این کشف از عظمت علمى و رفعت معنوى آن حضرت دارد.
س: مفهوم این که قم حرم اهل بیت (علیهم السلام) و عشّ آل محمد (صلى الله علیه وآله) است چیست؟
ج: دریکى از روایات که امام صادق (علیه السلام) فرموده:
«إنّ لله حرماً و هو مکّة ألا إن لرسول الله حرماً و هو المدینة، ألا إنّ لأمیرالمؤمنین حرماً و هو الکوفه».
براى خدا حرمى است که مکه است، براى رسول خدا حرمى است که مدینه است، «و إنّ قم الکوفة الصغیره»(7) این روایت هم انصافاً از روایت هایى است که خیلى زیاد مى شود از آن استفاده کرد.
اولاً حرم کجاست، حرم آن محدوده اختصاصى است که براى یک شخص و شخصیتى قرار داده مى شود. مکه حرم خداست، یعنى براى خدا در میان تمام بقاع ارض و سما یک ویژگى خاصى براى آن محدوده و براى آن منطقه خدا قائل شده است و آن را حرم خودش قرار داده است. نتیجه این مى شود که کسى بدون اذن صاحب حرم، نمى تواند داخل حرم شود، باید با شرایط داخل شود. حالا در آن جا از جمله شرایطش احرام است و غیر ذلک. مدینه هم حرم پیامبر (صلى الله علیه وآله) هست و آن هم باز یک ویژگى خاصى و رفعت خاصى را براى مدینه اثبات مى کند. کوفه حرم امیرالمؤمنین هست بعد امام صادق (علیه السلام) مى فرماید که حرم من و حرم اولاد من قم هست.
اولاً همان تعبیر کلى راجع به حرم باید در این جا دقت شود که این که قم حرم اهل بیت (علیهم السلام) هست، این چه معنا و چه مفهومى دارد؟ آیا یک نفر از ذریه اهل بیت (علیهم السلام)در یک جایى دفن شود، حرم اهل بیت (علیهم السلام) محسوب مى گردد؟ ما مى بینیم که اولاد معصومین (علیهم السلام) در سایر مکان ها و شهرها مدفون هستند، اما آن جا عنوان حرم اهل بیت (علیهم السلام) ندارد. پس مجرد این که یکى از اولاد معصومین (علیهم السلام) در یک جا دفن شود، این به تعبیر ما طلبه ها ملازمه ندارد با این که آن جا حرم اهل بیت (علیهم السلام) شود.
از امام صادق (علیه السلام) در مورد قم این روایت زمانى صادر شده است که هنوز موسى بن جعفر (علیه السلام) به دنیا نیامده بود. یعنى پدر حضرت فاطمه معصومه (علیها السلام) هنوز متولد نشده است. قبل از ولادت موسى بن جعفر و ولادت حضرت معصومه (علیها السلام)امام صادق مى فرماید: حضرت معصومه (علیها السلام) در این قم دفن مى شود. «ستدفن امرأة من ولدی». حتى اسم آن حضرت که فاطمه است را هم نقل کرده. اگر بخواهیم در آن دقت کنیم، مى بینیم که مجرد مدفون شدن یکى از اولاد ائمه (علیهم السلام) این حرم بودن را نمى آورد. حرم بودن با جعل خداوند و یا ائمه معصومین (علیهم السلام) است. این که مکه حرم خدا قرار داده شده است، یعنى خود خداوند مکه را محدوده حرم خود قرار داده است. یعنى با جعل خداوند است، نه با صرف این که کعبه آن جا قرار دارد. مدینه به خاطر قبر پیامبر (صلى الله علیه وآله) هست، او سبب شده که جعل کنند حرم بودن را براى مدینه. باید یک عنایت زائدى هم باشد که عنوان حرم را پیدا کند. یعنى به فضل الهى و لطف الهى به جعل افرادى که متصل به وحى هستند.
براى قم این افتخار و جعل از طرف شارع قرار داده شده. البته پیداست، به برکت حضرت فاطمه معصومه (علیها السلام) آن چه که من مى خواهم عرض کنم این است که زائد بر این عنوان که این عنوان خودش سبب بر این عنایت زائده مى شود، این هست که قم حرم قرار داده شده، آن هم نه براى حضرت معصومه (علیها السلام) و لذا مؤید ما این است که فقط قم حرم حضرت معصومه (علیها السلام) نیست، حرم اهل بیت عصمت و طهارت (علیهم السلام) است، یعنى ما مى توانیم قم را حرم امام صادق (علیه السلام)، حضرت رضا (علیه السلام)، حرم امام موسى کاظم (علیه السلام)، حرم همه اهل بیت (علیهم السلام) و اولاد آن ها قرار دهیم. که معروف هم همین است که حرم اهل بیت (علیهم السلام) هست، عشّ اهل بیت (علیهم السلام) و آل عصمت هست. بنابراین خود عنوان حرم، یک عنوانى است که یک عنایت زائدى هست. درنتیجه کسانى که داخل این حرم مى شوند حالا هر مقدار که مى خواهد حرم باشد، چون طبق این روایت حرم حضرت معصومه (علیها السلام) فقط این صحن شریفى که الان موجود است نیست. همه قم حرم حضرت معصومه (علیها السلام) و حرم اهل بیت عصمت و طهارت (علیهم السلام) است. این حرم بودن خواص و یک برکاتى دارد. کسى که داخل در این حرم هست، حیاً و میتاً یک عنایات خاصى به او مى شود، یک برکات خاصى براى او در همه امور، یعنى در امور علمى، دنیوى و اجتماعى شامل حال او مى شود.
س: راجع به مقام شفاعت و زیارتنامه آن حضرت (علیها السلام) مطالبى را بیان فرمایید؟
ج: نکته دیگرى که در ذیل روایت دارد: «تدخل بشفاعتها شیعتی الجنة بأجمعهم»; حضرت معصومه (علیها السلام) یک مقام بلندى در شفاعت دارد که جمیع شیعه فقط به برکت شفاعت حضرت معصومه (علیها السلام) داخل در بهشت مى شوند. که خود این حرف یک مقام مهمى است از نکات مهمى که مؤید این کلام ماست که زیارت آن حضرت هم سنگ با زیارت امام (علیه السلام) است، زیارت نامه اى است که براى این حضرت (علیها السلام) از طریق مأثور از امام هشتم (علیه السلام) به ما رسیده. خوب شما ببینید این زیارت نامه که من بعضى از فقرات آن را اشاره مى کنم و زیارت نامه را مرحوم مجلسى نقل کرده است.(8)
این زیارت نامه اولاً از نظر سند معتبر است و ثانیاً متن این زیارت نامه متنى است که در زیارت ائمه معصومین (علیهم السلام) هم نظیر همین تعابیر را داریم. اولین نکته که واقعاً زائرین قبور مطهر ائمه معصومین (علیهم السلام) و همچنین قبور امام زادگان باید همه به این توجه داشته باشند این است که ما وقتى که مشرف مى شویم به یکى از این حرم ها و مشاهد مشرفه، آن چه مى خواهیم به دست بیاوریم، توحید و خداشناسى است. و تقویت اعتقاد به توحید و معاد است. شما ببینید در زیارت هاى ائمه معصومین (علیهم السلام) ما مى گوییم که «اللهم إنّی أتقرّب إلیک بحبّهم و بولایتهم» بهوسیله این ها ما به خدا تقرب پیدا مى کنیم. یعنى این ها مجراى فیض الهى هستند حیاً و میتاً و ما اگر بخواهیم تقرب به خدا پیدا کنیم; «بحبهم أتقرب الى الله»; با حب این ها و با ولایت این هاست که ما مى توانیم تقرب الى الله پیدا کنیم.
در خود زیارت امام هشتم (علیه السلام) انسان در آن جا خطاب مى کند به خداوند که خدایا من آمدم این جا، اما قصد من تو هستى براى این که شناختم نسبت به تو بیشتر شود. «اللهم الیک صمدت من أرضی»; خدایا به سوى تو و به قصد درگاه تو آمدم. براى این که قرب من نسبت به تو بیشتر شود. این تعابیر که براى توحید و معاد و این هاست، در زیارت ائمه معصومین (علیهم السلام) وجود دارد و اهل کینه و آن هایى که عناد دارند، جاهلند فکر مى کنند این زیارت ها چه اثرى دارد و این سؤال را مطرح مى کنند که این زیارت ها چه اثرى دارد. آن ها کورباطنند و نمى دانند در باطن این زیارت ها چه اسرارى وجود دارد و این یک ظرف آماده کامل صالح براى این است که ما را مقرب تر به خداوند تبارک و تعالى قرار دهد. متن زیارت نامه حضرت معصومه (علیها السلام) اولاً شبیه متونى است که در زیارت ائمه معصومین (علیهم السلام) است. ما در زیارت نامه ائمه معصومین (علیهم السلام) اول وقتى وارد مى شویم، سلام خودمان را به انبیاء مى دهیم، یعنى از آن اول کسى که واسطه فیض الهى بوده شروع مى کنیم، حالا گاهى اوقات پیامبران اولواالعزم، گاهى اوقات سایر پیامبران را هم مى گوییم. اول خودمان را به آن ها متصل مى کنیم. در زیارت نامه حضرت معصومه (علیها السلام) باز این نکته وجود دارد. اول سلام به انبیاء الهى، سلام بر آدم، سلام بر نوح، سلام بر ابراهیم، سلام بر موسى، سلام بر عیسى تا برسیم به افضل پیامبران که وجود مبارک پیامبر خودمان حضرت محمد (صلى الله علیه وآله) باشد. ما اول خودمان را به آن ها متصل مى کنیم، بعداً هم به آن قبر مبارک، حالا امام یا حضرت معصومه (علیها السلام) یا هریک از این اعتاب مقدسه، ما مى خواهیم بگوییم شما وارث این ها هستید، یعنى مى گوییم حضرت رضا (علیه السلام) وارث همه این هاست. اتصال به حضرت رضا (علیه السلام) اتصال به همه انبیاست، زیارت حضرت رضا (علیه السلام) زیارت همه انبیاست، اعتقاد به حضرت رضا (علیه السلام) اعتقاد به همه انبیاست، اعتقاد و زیارت حضرت معصومه (علیها السلام) نه فقط زیارت خود حضرت است، اتصال و زیارت و اعتقاد به همه انبیاست. بعد به سراغ ائمه طاهرین آمده و مى گوییم ائمه طاهرین هم همین طور هستند. آن ها هم به همین نحو تا مى رسیم به خود حضرت معصومه (علیها السلام) خطاب مى کنیم و مى گوییم تو بنت رسول الله هستى، بنت امیرالمؤمنین هستى، بنت حضرت فاطمه (علیها السلام) و خدیجه (علیها السلام)هست، بنت موسى بن جعفر (علیه السلام) هستى. آن هایى که در اجداد این حضرت بودند و در تکون معنوى و در تکون ظاهرى حضرت دخالت داشته اند و درحقیقت این حضرت اثر مهمى داشته اند، نام مى بریم و مى خواهیم بگوییم، این وجود شریف چنین وجودى است که ما براى زیارت او آمده ایم. دنباله زیارت، مسائل بسیار مهم ترى مطرح مى شود. «عرف الله بیننا و بینکم فی الجنة» و «حشرنا فی زمرتکم و أوردنا حوض نبیکم»، یعنى بعد از این که عرّف شد، حشرنى و ما حوض نبى را و سقایت به کأس پیامبر و امیرالمؤمنین را، به برکت شما مى توانیم این افتخار را داشته باشیم و دنباله زیارت که نکات مهمى است که واقعاً باید در مورد تمامى این فقرات ساعت ها بحث کرد. معادمان و اعتقاداتمان را تقویت مى کنیم و براى خودمان عاقبت به خیرى مى خواهیم و استجابت دعا مى خواهیم و این که ما با یقین از دنیا برویم و رضایت خدا را مى خواهیم.
و از چیزهاى مهم که باید در آن دقت شود این است به حضرت (علیها السلام) عرض مى کنیم «إنَّ لکِ عند اللهِ شأناً من الشأن». این تعبیر یک تعبیرى است که در بین امام زادگان و اولاد ائمه (علیهم السلام) به آن اندازه که من دیده ام و در میان آن ها فقط در بین حضرت معصومه (علیها السلام) وارد شده است. «إنَّ لَکِ عند اللهِ شأناً من الشّأن» این دلالت بر رفعت مکان آن حضرت در نزد خداوند دارد و این رفعت مکان معلول چه نکاتى بوده در وجود شریف آن حضرت مثل علمى و مسائل تقوایى بوده و بنابراین از نکات مهم مورد توجه از مفاد زیارتنامه آن حضرت هست که نیاز به سند ندارد. خود این مضامین، مضامینى است که اولاً مشترک در اکثر زیارت نامه ها است و عجیب این است که این زیارت نامه از خود امام هشتم (علیه السلام) وارد شده است.
امیدواریم که خداوند ما را از برکات آن حضرت در دنیا و آخرت محروم نفرماید و ما را به برکات فراوان و کثیره زیارت آن حضرت، هم از جهت علمى و هم از جهت معنوى موفق بدارد و خصوصاً از خداوند مسألت مى کنیم که ما را در آخرت مشمول شفاعت این شفیعه، حضرت فاطمه معصومه (علیها السلام) قرار دهد.
س: چنان چه خاطره اى از کرامات کریمه اهل بیت (علیها السلام) دارید بیان کنید؟
ج: خاطره اى که براى من فراموش نشدنى است این است که یک روزى در همین دفتر والد معظم، تقریباً ساعت 5/1 بعداز ظهر بود، من از منزل خارج شده بودم، توى کوچه دیدم یک آقایى که خیلى با شتاب و هیجان تا مرا دید گفت: من با شما کار دارم. به او گفتم الان دیگر وقت ظهر است، وقت تمام شده است اگر اجازه بدهید عصر در خدمت شما باشیم. اصرار کرد که نه من الآن با شما کار دارم، گفتم بفرمایید. داخل منزل آمدیم. گفت آقا قضیه اى براى من واقع شده و آن این است که من مسیحى هستم و تکنسین هستم و کار من هم این است که مى روم در مکان هایى که مى خواهند چاه هاى عمیق را حفر بکنند، پمپى و یا موتورهایى که باید داخل چاه ها قرار داده شود، از جهت فنى کار من این است. گفت در سفر اخیر اطراف کرج بودم. آن جا چند شبى مانده بودم در یکى از شب ها دیدم یک خانم خیلى نورانى در عالم خواب بر من ظاهر شد. پوششى داشت چهره و صورت او را نمى دیدم، ولى خیلى نورانیت او مشخص بود. به من فرمود که صلوات بفرست. من به آن خانم عرض کردم، خانم من مسیحى هستم مسلمان که نیستم صلوات بفرستم. گفت: تا این را گفتم آن خانم محو شد و رفت. همین قضیه تا سه شب تکرار شد. شب سوم فهمیدم این خانم همین خانمى است که در قم مدفون است. گفت من باز همین جواب را دادم. شب بعد امام خمینى (قدس سره) را در خواب دیدم. امام (قدس سره) به من فرمودند حالا که خانم مى خواهد تو را مسلمان و هدایت کند تو نمى خواهى مسلمان شوى. گفت من در همان عالم خواب دیدم آمدم قم همین که شما را در کوچه دیدم در خواب دیدم که دارم شهادتین را مى گویم و الان آمده ام این جا از جهت امکانات مالى هیچ کمبودى ندارم وضع مالى ام بسیار خوب است. اما زنم، اولاد برادرهایم همه مسیحى هستند و من مى دانم که اگر مسلمان شوم مطرود خانواده ام مى شوم. شما به من بگویید من چه کار کنم. گفتیم باید شهادتین را جارى کنید و یکى از روحانیونى که آقاى موسیانى هست که الان هم هستند از ایشان خواهش کردم نماز و وضو و یک مقدار از آداب اولیه را به او یاد دهد. حتى دو سه روز در قم ماند. بعضى از واجبات شرعیه که باید انجام مى شد انجام شد، دستورات شرعى را یک مقدارى فرا گرفت و بعد از دو سه روز از قم رفت. این واقعاً افتخارى است که وقتى حضرت معصومه (علیها السلام) نسبت به یک مسیحى این توجه را مى کند. واقعاً توقعمان بیشتر مى شود. ما که افتخار داریم که محب هستیم و از شیعیان هستیم، باید از عنایات آن حضرت بیشتر استفاده کنیم. منتهى من به آن آقا گفتم که خوب الحمد لله طریق هدایت براى تو درست شد، خدا به تو این عنایت را کرد، ولى من یک سؤالى از تو دارم. تو در زندگى باید یک کارى کرده باشى که مورد عنایت حضرت قرار گرفته باشى. فکر کرد و گفت من از کارهایى که مى کنم این است که درآمد خیلى خوبى دارم. و در طول هفته آن روزى که تعطیل است مى روم قسمت هاى فقیرنشین تهران، مقدارى که از دستم برمى آید به این ها کمک مى کنم. گفتم همین سبب هدایت تو شده است. همین که تو به احتیاجات مردم توجه کردى و خداوند هم از طریق حضرت معصومه (علیها السلام) این عنایت را به شما داشته است.
امیدواریم که ما هم لایق باشیم و مورد عنایات خاصه آن حضرت قرار بگیریم. و السلام علیکم و رحمة الله و برکاته.
از آنجا که فاطمه معصومه علیهاالسلام از خاندانی است که در زیارت جامعه خطاب به ایشان آمده است: "عادتکم الاحسان و سجیتکم الکرم"(1) کرامات و عنایات آستان مقدسش بسیار فراوان و شامل حال خاص و عام بوده است: از بزرگانی همچون ملاصدرا و آیت الله بروجردی گرفته تا آن مسلمان عاشقی که از دور افتادهترین کشور اسلامی به عشق زیارت و به امید عنایت به حریم قدس او راه یافته، همگی را مورد لطف و عنایت کریمانه خود قرار داده است؛ ولی با کمال تاسف این کرامات تاکنون ثبت و ضبط نشده است، ما هم نمونههایی برگزیده از کرامات آن حضرت را در اینجا میآوریم؛ به امید آن که مجموع کرامات آن حضرت در کتاب مستقل گردآوری شود.
ـ کراماتی به نقل از آیت الله العظمی اراکی(ره)
ایشان فرمودند: آقا حسن احتشام (فرزند مرحوم سید جعفر احتشام که هر دو از منبریهای قم بودند) از شیخ ابراهیم صاحب الزمانی تبریزی (که مرد با اخلاصی بود) نقل میکرد که من شبی در خواب دیدم به حرم، مشرف شدم خواستم وارد شوم گفتند حرم قرق است برای این که حضرت فاطمه زهرا و حضرت معصومه علیهماالسلام در سر ضریح خلوت کردهاند و کسی را راه نمیدهند. من گفتم: مادرم سیده است و من محرم هستم، به من اجازه دادند، رفتم دیدم که بله این دو بزرگوار نشستهاند و در بالای ضریح با هم صحبت میکنند از جمله صحبتها این بود که حضرت معصومه به حضرت زهرا سلام الله علیهما عرض کرد: حاج سید جعفر احتشام برای من مدحی گفته است و ظاهرا آن مدح را برای حضرت میخواند.
آیة الله مرعشی میفرمودند: پدرم مرا سفارش میکرد که من قادر به زیارت ایشان نیستم اما تو به زیارت آن حضرت برو، لذا من به خاطر همین سفارش، برای زیارت فاطمه معصومه علیهاالسلام و ثامن الائمه علیهالسلام آمدم و به اصرار موسس حوزه علمیه قم، حضرت آیة الله حائری در قم ماندگار شدم.
آیة الله مرعشی در آن زمان فرمودند: شصت سال است که هر روز من اول زائـــر حضرتم.
شیخ ابراهیم این خواب را در جلسه دورهای اهل منبر که حاج سید جعفر احتشام هم در آن حضور داشت نقل میکند؛ حاج احتشام میگوید: از آن شعرها چیزی یادت هست؟
گفت: بله در آخر آن شعر داشت (دخت موسی بن جعفر) تا این را گفت، حاج احتشام شروع کرد به گریه کردن و گفت: بله توی اشعار من این کلمه است.
«حاج سید جعفر احتشام منبری با حالی بود و موقع روضه خواندن خودش هم گریه میکرد و اهل بکاء بود و بسیار گریه میکرد.»
آقا حسن احتشام فرزند ایشان میگوید به ایشان گفتیم شما در آخر شعرتان یک تخلصی داشته باشید مانند سایر شعرا، قبول نکرد تا با اصرار این شعر را گفت:
ای فاطمه بجان عزیز برادرت بر احتشام نما قصر اخضری
آقای حاج شیخ حسن علی تهرانی(ره) (جد مادری آقای مروارید) که از علماء بزرگ و شاگردان فاضل میرزای شیرازی محسوب میشوند و حدود 50 سال در نجف به تحصیل علوم اشتغال داشتند، ایشان برادری داشت به نام حاج حسین علی شال فروش که از تجار بازار بوده در تمام مدتی که حاج شیخ مشغول تحصیل بودند ایشان ماهی 50 تومان به او شهریه میداد تا این که برادر تاجر فوت میکند و جنازه او را به قم حمل میکنند و در آنجا دفن مینمایند.
حاج شیخ علی (که در اواخر عمر در مشهد ساکن بودند) تلگرافی از فوت برادر مطلع میشود، به حرم مشرف شده و به حضرت رضا عرض میکنند: من خدمت برادرم را یکبار هم نتوانستم جبران نمایم جز همین که بیایم اینجا و از شما خواهش کنم که به خواهرتان حضرت معصومه سلام الله علیها سفارش ایشان را بفرمایید: تا به برادرم کمک کاری باشد.
همان شب یکی از تجار که از قضیه اطلاع نداشت خواب میبیند که به حرم حضرت معصومه علیهاالسلام مشرف شده و آنجا میگویند: که حضرت رضا علیه السلام هم به قم تشریف آوردند: یکی جهت زیارت خواهرشان، و یکی جهت سفارش برادر حاج شیخ حسنعلی به حضرت معصومه علیهاالسلام.
او معنای خواب را نمیفهمد و آن را با حاج شیخ حسنعلی در میان میگذارد و ایشان میفرمایند: همان شب که شما خواب دیدی من (در رابطه با برادرم) به حضرت رضا متوسل شدم و این خواب شما درست است.
مرحوم آقا سید محمدتقی خوانساری پس از شنیدن این خواب فرمود: از این خواب استفاده میشود که قم در حریم حضرت معصومه علیهاالسلام است؛ باید حضرت امام رضا علیه السلام به قم تشریف فرما شوند و سفارش برادر حاج شیخ حسنعلی را به حضرت بفرمایند و الّا خود حضرت امام رضا علیه السلام مستقیما در کار مداخله نمیکند چون این در محدوده حضرت معصومه است و مداخله در این محیط نمیشود.
آقای شیخ عبدالله موسیانی (ایشان از شاگردان آیة الله مرعشی(ره) بودند)نقل فرمودند به این که حضرت آیة الله مرعشی نجفی به طلاب میفرمود: علت آمدن من به قم این بود که پدرم سیدمحمود مرعشی نجفی (که از زهاد و عباد معروف بود) چهل شب در حرم حضرت امیر علیه السلام بیتوته نمود که آن حضرت را ببنید، شبی در (حال مکاشفه) حضرت را دیده بود که به ایشان میفرماید: سید محمود چه میخواهی؟ عرض میکند: میخواهم بدانم قبر فاطمه زهراء علیهاالسلام کجاست؟ تا آن را زیارت کنم.
حضرت فرموده بود: من که نمیتوانم «بر خلاف وصیت آن حضرت»، قبر او را آشکار کنم. عرض کرد: پس من هنگام زیارت چه کنم؟ حضرت فرمود: خدا جلال و جبروت حضرت فاطمه علیهاالسلام را به فاطمه علیهاالسلام عنایت فرموده است، هر کس بخواهد ثواب زیارت حضرت زهرا علیهاالسلام را درک کند به زیارت فاطمه معصومه علیهاالسلام برود.
آیة الله مرعشی میفرمودند: پدرم مرا سفارش میکرد که من قادر به زیارت ایشان نیستم اما تو به زیارت آن حضرت برو، لذا من به خاطر همین سفارش، برای زیارت فاطمه معصومه علیهاالسلام و ثامن الائمه علیهالسلام آمدم و به اصرار موسس حوزه علمیه قم، حضرت آیة الله حائری در قم ماندگار شدم.
آیة الله مرعشی در آن زمان فرمودند: شصت سال است که هر روز من اول زائـــر حضرتم.
آقای شیخ عبدالله موسیانی نقل کردند از حضرت آیة الله مرعشی نجفی: که شب زمستانی بود که من دچار بی خوابی شدم؛ خواستم حرم بروم، دیدم بی موقع است، آمدم خوابیدم و دست خود را زیر سرم گذاشتم که اگر خوابم برد خواب نمانم، در عالم خواب دیدم خانمی وارد اطاق شد «که قیافه او را به خوبی دیدم ولی آن را توصیف نمیکنم» به من فرمود: سید شهاب! بلند شو و به حرم برو؛ عدهای از زوار من پشت در حرم از سرما هلاک میشوند، آنها را نجات بده.
ایشان میفرماید: من به طرف حرم راه افتادم، دیدم پشت در شمالی حرم (طرف میدان آستانه)عدهای زوار اهل پاکستان یا هندوستان(با آن لباسهای مخصوص خودشان) در اثر سردی هوا پشت در حرم دارند به خود میلرزند، در را زدم، حاج آقا حبیب (که جزء خدام حضرت بود) با اصرار من در را باز کرد، من از مقابل و آنها هم پشت سر من وارد حرم شدند و آنها در کنار ضریح آن حضرت مشغول زیارت و عرض ادب بودند؛ من هم آب خواستم و برای نماز شب و تهجد وضو ساختم.
آقای شیخ عبدالله موسیانی نقل میکند: که ما عازم مشهد مقدس بودیم در حالی که در آنجا به جهت جمعیت زیاد زوار، منزل به سختی پیدا میشد. من با اطلاع از این جهت به حرم حضرت معصومه علیهاالسلام مشرف شدم و خیلی خودمانی گفتم: بیبی جان ما عازم زیارت برادر شماییم، خودتان عنایتی بفرمایید. ما عازم مشهد شدیم، دیدیم منزل بسیار کمیاب است نزدیک حرم از تاکسی پیاده شدیم، ناگهان دیدم جوانی از داخل کوچه به طرف من آمد و به من گفت: منزل میخواهید؟ گفتم: بله، گفت دنبال من بیا با او رفتم مرا داخل خانهاش برد، اطاف بزرگ و خوبی را به ما داد، ما وقتی در آنجا مشغول جابجایی وسایل بودیم، خانم ایشان ما را برای ناهار دعوت کرد، بعد از تشرف به حرم و زیارت و نماز، ناهار را با آنها خوردیم.
صبح روز بعد، خانم از ما سوال کرد: شما چند روز در اینجا هستید؟ گفتم ده روز. گفت ما به تهران میرویم، این کلید خانه، هر وقت که خواستید بروید، کلید را بدهید به همسایه ما آقای رضوی (یا رضوانی).
گفتم کرایه منزل چه میشود؟ گفت ما صحبت آن را کردهایم.
ما خیال کردیم مقصود ایشان صحبت درباره کرایه است با آقایی که بنا شد کلید را به او بدهیم. چند روزی گذشت کسی آمد در خانه و گفت: من رضوی (یا رضوانی) هستم، شما هر وقت که خواستید به قم بروید، کلید را پشت آینه داخل اطاق بگذارید و در منزل را ببندید و بروید.
گفتیم: کرایه چه میشود؟ گفت درباره کرایه با من صحبتی نکردند. ده روز ما تمام شد، خواستیم برگردیم، دیدیم بلیط ماشین را باید چند روز پیش تهیه میکردیم و الان تهیه بلیط امکان ندارد، خیلی ناراحت بودیم که من از صاحب ماشینی(که در نزدیک منزل ما، ماشین خودش را پارک میکرد و در مسیر "تهران- مشهد" مسافر جا به جا میکرد) خواستم ما را هم با خودش تا تهران ببرد. او گفت: من فردا حرکت نمیکنم ولی فردا شما را به قم میفرستم؛ فردا ما را تا گاراژ ماشین برد و رفت به مسوول دفتر گفت: اینها از ما هستند و می خواهند به قم بروند، او هم موافقت کرد و در بهترین جای ماشین به ما تعداد صندلی مورد نیازمان را داد و ناباورانه "حضرت معصومه" وسیله برگشتمان را هم مانند "منزل در مشهد" فراهم کرد. (2)
حضرت آیت الله مکارم شیرازی (دام ظله) میفرماید: بعد از فروپاشی شوروی سابق و آزاد شدن جمهوریهای مسلماننشین (و از آن جمله جمهوری نخجوان) مردم شیعه نخجوان تقاضا کردند، که عدهای از جوانان خود را به حوزه علیمه قم بفرستند تا برای تبلیغ در آن منطقه تربیت شوند. مقدمات کار فراهم شد و استقبال عجیبی از این امر به عمل آمد. از بین (سیصد نفر داوطلب) پنجاه نفری که معدل بالایی داشتند و جامعترین آنها بودند برای اعزام به حوزه علمیه قم انتخاب شدند. در این میان جوانی - که با داشتن معدل بالا، به سبب اشکالی که در یکی از چشمانش وجود داشت انتخاب نشده بود - با اصرار فراوان پدر ایشان، مسوول مربوطه ناچار از قبول ایشان شد، ولی هنگام فیلمبرداری از مراسم بدرقه از این کاروان علمی، مسوول فیلمبرداری دوربین را روی چشم معیوب این جوان متمرکز کرده و تصویر برجستهای از آن را به نمایش گذاشت. جوان با دیدن این منظره بسیار ناراحت و دل شکسته میشود.
وقتی کاروان به قم رسید و در مدرسه مربوطه ساکن شدند این جوان به حرم مشرف شده و با اخلاص تمام متوسل به حضرت میشود، و در همان حال خوابش میبرد. در خـــــواب عوالمی را مشاهده کرده و بعد از بیداری میبیند چشمش سالم و بی عیب است.
او بعد از شفا یافتن به مدرسه برمیگردد، دوستان او با مشاهده این کرامت و امر معجزه آسا، دسته جمعی به حرم حضرت معصومه علیهاالسلام مشرف شده و ساعتها مشغول دعا و توسل میشوند. وقتی این خبر به نخجوان میرسد آنها مصرانه خواهان این میشوند که این جوان بعد از شفا یافتن و سلامتی چشمش به آنجا برگردد که باعث بیداری و هدایت دیگران و استحکام عقیده مسلمین گردد.(3)
پینوشتها :
1- علامه مجلسی، بحارالانوار، ج 102، ص 132.
2- کرامات نقل شده از شفای طلبه جوان نخجوانی آقای شیخ عبدالله موسیانی توسط واحد سمعی، بصری حرم ضبط صوتی، تصویری شده است.
3- ضبط صوتی، تصویری این کرامت، به نقل حضرت آیت الله مکارم (دام ظله) در واحد فرهنگی آستانه موجود است.
حضرت معصومه علیها السلام بیست و پنج سال بعد از تولد امام رضا علیه السلام در اول ذى قعده سال 173 ه . ق . دیده به جهان گشود و در دهم، یازدهم، یا دوازدهم ربیع الثانى 201 ه . ق . وفات یافت.
پدرش امام موسى بن جعفر علیهما السلام و مادرش بانویى پاکیزه به نام نجمه بود که با نامهاى تکتم، خیزران، اروى، ام البنین، طاهره، سمانه، شقراء، سکن و صقر نیز از وى یاد شده است. (1)
در مقام و منزلت و جایگاه این بانوى بزرگوار نزد اهل بیت علیهم السلام همین بس که امام صادق علیه السلام فرمودند: «الا ان للجنة ثمانیة ابواب ثلاث منها الى قم فیها امراة هى من ولدى اسمها فاطمة بنت موسى، تدخل بشفاعتها شیعتى الجنة باجمعهم; (2) آگاه باشید بهشت هشت در دارد که سه در آن به سوى قم است . بانویى از فرزندان من در آنجا وفات مىکند که نامش فاطمه دختر موسى است . همه شیعیان ما به شفاعت او وارد بهشت مىشوند.»
همچنین امام رضا علیه السلام درباره آن حضرت فرمودند: «من زارها عارفا بحقها فله الجنة؛ (3) هر کس او را - در حالى که حقش را مىشناسد - زیارت کند، بهشت از آن اوست.»
در این مقاله، به مناسبتوفات حضرت معصومه علیهاالسلام به بیان کراماتى از آن بانوى بزرگوارمیپردازیم.
کرامات حضرت معصومه علیها السلام
کرامات حضرت معصومه علیهاالسلام زبانزد خاص و عام است. در طول تاریخ وجود مقدس این بانوى کرامت در قم، بیماریهاى زیادى با عنایت او برطرف شده، مشکلات علمى عالمان حل گردیده و گره از کار گرفتاران باز شده است. در این نوشته مختصر بر آنیم تا چند خاطره از کرامات آن بزرگوار را به مناسبت وفات حضرتش باز گوییم .
1. حریم حضرت معصومه علیهاالسلام
حضرت آیت الله اراکى نقل مىکردند: «آقاى شیخ حسنعلى تهرانى رحمة الله (جد مادرى آقاى مروارید) که از علماى بزرگ و شاگردان فاضل میرزاى شیرازى محسوب مىشدند و حدود 50 سال در نجف به تحصیل علوم اشتغال داشتند، برادرى داشت به نام حاج حسینعلى شال فروش که از تجار بازار بود و در تمام مدتى که حاج شیخ مشغول تحصیل بودند، ایشان ماهى 50 تومان به او شهریه مىداد تا این که برادر تاجر فوت مىکند و جنازه او را به قم حمل مىکنند و در آنجا دفن مىنمایند.
حاج شیخ حسنعلى (که در اواخر عمر در مشهد ساکن بودند)به وسیلهتلگراف، از فوت برادر مطلع مىشود، به حرم مشرف شده و به حضرت رضا علیه السلام عرض مىکنند: «من خدمت برادرم را یک بار هم نتوانستم جبران نمایم جز همین که بیایم اینجا و از شما خواهش کنم که به خواهرتان حضرت معصومه علیهاالسلام سفارش ایشان را بفرمائید که کمکى به برادرم بکند.»
همان شب یکى از تجار که از قضیه اطلاع نداشت، خواب مىبیند که به حرم حضرت معصومه علیهاالسلام مشرف شده است. در خواب به او مىگویند: «حضرت رضا علیه السلام به قم تشریف آوردند، یکى براى زیارت خواهرشان و یکى براى سفارش برادر حاج شیخ حسنعلى به حضرت معصومه علیهاالسلام.»
او معناى خواب را نمىفهمد و آن را با حاج شیخ حسنعلى در میان مىگذارد و ایشان مىفرماید: «همان شب که شما خواب دیدى، من (درباره برادرم) به حضرت رضا متوسل شدم و این خواب شما درست است.» مرحوم آقا سید محمد تقى خوانسارى پس از شنیدن این خواب فرمود: «از این خواب استفاده مىشود که قم در حریم حضرت معصومه علیهاالسلام است. باید حضرت امام رضا علیه السلام به قم تشریف فرما شوند و سفارش برادر حاج شیخ حسنعلى را به حضرت بفرمایند والاّ خود حضرت امام رضا علیه السلام مستقیما در کار مداخله نمىکنند؛ چون این در محدوده حضرت معصومه علیهاالسلام است و مداخله در این محیط نمىشود. (4) »
2. عنایت حضرت به زوار مرقدش
آقاى شیخ عبدالله موسیانى از حضرت آیت الله العظمى مرعشى نجفى نقل کردند: «شب زمستانى بود که من دچار بىخوابى شدم؛ خواستمبهحرم بروم؛ دیدم بىموقع است؛ آمدم خوابیدم و دست خود را زیر سرم گذاشتم که اگر خوابم برد، خواب نمانم؛ در عالم خواب دیدم خانمى وارد اطاق شد.چهره او را به خوبى دیدم ولى آن را توصیف نمىکنم . او به من فرمود: «سید شهاب! بلند شو و به حرم برو، عدهاى از زوار من پشت در حرم از سرما هلاک مىشوند، آنها را نجات بده.»
ایشان مىفرماید: «من به طرف حرم راه افتادم؛ دیدم پشت در شمالى حرم (طرف میدان آستانه) عدهاى زوار اهل پاکستان یا هندوستان (با آن لباسهاى مخصوص خودشان) در اثر سردى هوا پشت در حرم دارند به خود مىلرزند؛ در را زدم، حاج آقا حبیب - که جزو خدام حرم بود - با اصرار من در را باز کرد؛ من از مقابل (جلو) و آنها هم پشت سر من وارد حرم شدند و در کنار ضریح آن حضرت به زیارت و عرض ادب پرداختند؛ من هم آب خواستم و براى نماز شب و تهجد وضو ساختم . (5) »
3. امام زمان علیه السلام در کنار حرم
در کتاب انوار المشعشعین آمده است: «شخصى به نام سید عبدالرحیم که مورد وثوق بود، گفت: در عالم خواب دیدم در قبرستان بزرگ قم جمعیت بسیارى هستند. در این هنگام شخص بزرگوارى را - که سوار بر اسبى بود - دیدم . او را که از بازارچه مىآمد، مشاهده نمودم . پشت سر آن سوار، شخصى گفت: «این سوار، حضرت حجت علیه السلام مىباشد.» تا این خبر را شنیدم، سراسیمه به دنبال آن حضرت شتافتم؛ دیدم آن حضرت به صحن مطهر آمد و در آنجا پیاده شد. صحن خلوت بود؛ کسى را جز آن حضرت و شخصى که همراه بود، در آنجا ندیدم، مشاهده کردم که آنها عبور کردند تا به صحن عتیق رسیدند، افسار اسب را به دست من دادند تا آن را نگهدارم . با خود گفتم: «نگهداشتن اسب خوب است یا همراه حضرت بودن؟ سرانجام همراهى حضرت را برگزیدم و افسار اسب را به دست همان شخص که همراه امام بود، دادم و خودم به دنبال حضرت روانه شدم، دیدم حضرت وارد حرم شد و در بالاسر مرقد حضرت معصومه علیهاالسلام توقف کرد.
هیچ کس از خدام نبودند. پیش خودم فکر کردم آیا به حضور حضرت بروم یا نروم؟ در کنار رواق ایستادم؛ صداى آن حضرت را مىشنیدم، اما چیزى نمىفهمیدم. پس از مدتى آن حضرت از حرم بیرون آمد و من نیز از حرم بیرون آمدم و پشت سر او به راه افتادم . ناگهان ناپدید شد و هر چه جستجو کردم، دستم به دامنش نرسید و از فیض حضور آن بزرگوار محروم گشتم. (6) »
4. شفاى بیمارى
آیت الله اراکى قدس سره مىفرمود: دستم باد مىکرد و قاچ مىخورد و لذا همیشه باید خاک تیمم همراهم مىبود تا تیمم کنم، چون نمىتوانستم وضو بگیرم و معالجات هم تاثیر نمىکرد. تا این که به حضرت معصومه علیهاالسلام متوسل شدم و ملهم شدم که دستکش دست کنم و چنین کردم، خوب شد. (7) »
5. اداى دین و گشایش در زندگى
حاج آقا تقى کمالى، از خدام آستانه مقدسه مىگوید: «در سال 1302 ه . ق . در آستانه مقدسه متحصن شده و پناهنده به آن بانوى معظم بودم و در یکى از حجرات صحن نو منزل داشتم، روزگارم به تلخى و سختى سپرى مىشد و کاملا تحت فشار بىپولى و ندارى قرار گرفته بودم؛ زندگانى را با قرض از کسبه اطراف حرم مىگذراندم، تا این که یک روز بعد از اداى فریضه صبحبه حرمبىبى مشرف شدم و وضع خود را به عرض رساندم .
در این حال دیدم کیسه پولى روى دامنم افتاد، مدتى صبر کردم، به خیال این که شاید این کیسه پول مال زوار محترم باشد تا به صاحبش رد نمایم؛ دیدم خبرى نشد، فهمیدم که مرحمتى خانم است؛ به حجره خود برگشتم؛ وقتى کیسه را باز کردم، مبلغ چهار تومان در آن بود؛ ابتدا بدهیهایم را پرداختم و به مدت چهارده ماه خرج کردم و تمام نمىشد تا این که روزى حضرت حجة الاسلام حرم پناهى تشریف آوردند و از وضع زندگى من جویا شدند، من موضوع را اظهار نمودم. در همان ایام به آن عطیه خاتمه داده شد. (8) »
پىنوشتها:
1- بحار الانوار، ج 48، ص290.
2- همان، ج60، ص228/ جامع احادیث الشیعة، ج12، ص617.
3- همان، ج 48، ص 317.
4- فروغى از کوثر، نشر زائر، ص56 و 57.
5- همان، ص 58 و 59.
6- انوار المشعشعین، ج1، ص212/ فاطمه دوم حضرت معصومه علیهاالسلام، ص152.
7- حضرت معصومه علیهاالسلام فاطمه دوم، ص167/ فروغى از کوثر، صص55 - 54 .
8- بشارة المؤمنین، آشیخ قوام اسلامى، ص52/ فروغى از کوثر، ص70 .حسن اردشیرى"
منبع:
مجله مبلغان، شماره 49.
حیات دوباره
آقای ناصر اصغر زاده موحد ، از خدام حرم مطهر می گوید : دریکی از روزها در کفشداری حرم مطهر حضرت معصومه در شیفت کاری خود مشغول کار بودم . بعد از اتمام کار که به منزل رفتم ، دیدم درب منزلمان خیلی شلوغ است . پرسیدم : چه اتفاقی افتاده ؟ گفتند : پسر شما از بالای پشت بام همسایه - که یک ساختمان سه طبقه بود - به پایین افتاده است ! شوکه شدم و گفتم : بچه مرده است . در کمال نا امیدی ، به سرعت خودم را به بیمارستان رساندم و سراغ پزشک معالج پسرم رفتم و به او گفتم : من خادم حضرت معصومه (س) هستم . در حق بچه ام کوتاهی نکن ! به خاطر بی بی بچه ام را نجات بده . دکتر گفت : هر کاری از دستم می آمد برایش انجام دادم . او مثل یک مرده افتاده است و از دست من کاری ساخته نیست . در همان حال ، رو به حرم مطهر حضرت معصومه (ع) کردم و از خانم خواستم که پسرم را نجات دهد . ناگهان ! بچه چشمهایش را باز کرد و دوباره بست . او به زندگی بازگشته بود . پسرم مدتی بعد از بیمارستان مرخص شد . امروز که حدود 16 سال از آن ماجرا می گذرد پسرم صحیح و سالم است . من حیات دوباره او را از اربابم حضرت فاطمه معصومه (س) دارم .